گالری ایرانشهر دی ماه 1395
دریافت مکاشفات شخصی
رویدادی از داوود بنی اردلان با تاکید بر تابلوی مهشید رحیم تبریزی
به قلم احمدرضا دالوند
این رویداد(1* ) با مشارکت هنرمندان نقاش ، بازیگران تئاتر و سینما ، نوازندگان و همچنین بهره گیری از متون ادبی به مدت یک هفته در گالری ایرانشهر برپاست و تمام عواید کار مختص به بانوان سرطانی سرپرست خانوار است که به همت خیریه فرهاد انجام می گیرد.
روال کار به این صورت است که هرشب یک متن توسط یک بازیگر بازخوانی و با پشتیبانی یک نوازنده درفضای سالن به طور فی البداهه اجرا می شود ، به موازات یک هنرمند نقاش نیز در مقابل چشم تماشاگران از یک بوم سفید ، اثری هنرمندانه به وجود می آورد. داوود بنی اردلان می گوید : " در این رویداد قصد بر آن بود که با محور قرار دادن متنی دریافت سه هنرمند از متن واحد را ارایه دهیم، متون با محوریت عشق انتخاب شدند و متون تمثیلی و رمزگونه بودند همچون، " فی حقیقت العشق" سهروردی یا " حُسن و دل " سیبک نیشابوری، ... هر هنرمندی در اتاق هایی که از جنس بوم ساخته شده ، دریافت خود را از متن ارایه می نمود، این پروژه در هفت شب یا هفت شهر عشق عطار برگزار می گردید و هرشب یک موزیسین ، یک نقاش و یک بازیگر به ارایه دریافت خود از متن مشغول بودند، بدین گونه که بازیگر دریافت خود را از متن می خواند، موزیسین و نقاش به صورت بداهه به خلق اثر می پرداختند، در این پروسه صرفا خروجی قرار نبود اثری کامل باشد بلکه روند خلق و رسیدن به چند اثر هنری از یک متن واحد بررسی می شد ."
برای نمونه در این نوشتار به جهت پرهیز از اطاله کلام ، اثر نقاشی مهشید رحیم تبریزی که یک تابلوی انتزاعی درخورتوجه است مورد دقت قرار می گیرد تا نمونه ای هنرمندانه از این رویداد خلاق و خیرخواهانه را پیش چشم مخاطبان ارزیابی کرده باشیم .
مکاشفات شخصی مهشید رحیم تبریزی از داستان تمثیلی " حُسن و دل" اثر سیبک نیشابوری که همزمان توسظ لادن مستوفی هنرپیشه دکلمه شده و با نوازندگی " رابعه زند " همراهی شد، در کالبد یک اثر انتزاعی درخشان و در مقابل چشمان کنجکاو بینندگان بر سفیدی بوم نقاشی با مهارت مثل زدنی این هنرمند نقش بست . در داستان سیبک نیشابوری ، " حُسن " با تعبیر " گلشن رخسار" نیز نامیده می شود.
گرمای عشقی که از داستان یبک نیشابوری به اثر نقاشی رحیم تبریزی سرایت نموده ، و اوتوانسته از رنگ سبز که سردترین رنگ هاست ، گرمایی بر پرده نمایان سازد ، که شاید نخستین ویژگی این تابلوی فی البداهه باشد. از سوی دیگر ، اجرای تؤامان دو حالت متضاد " بداهه " و " کنترل " آن هم با رنگ اکریلیک ، نشان از تسلط مهشید رحیم تبریزی بر تکنیک نقاشی دارد. او با جسارت و آگاهی ، به درستی و به موقع از رنگ های شفاف ( ترانسپارنت 2*) و رنگ های پوششی ( اوپک3 *) ، از خیسی به خشکی و با سرعت شگفت آوری از قابلیت های رنگ گذاری و رنگ یرداری ، در شکل گیری اثرش بهره گرفت . و نیز به اقتضای جریان پیوسته حرکت قلم و موج شاعرانه خطوط مواج و رنگ های هارمونیک ، به سرعت از نازکی رنگ های شفاف به رنگ های پوششی با حفظ آهنگ کار تغییر مسیر داده و ضمن رهایی دست و ذهن در نوعی بداهگی ، به کنترل استتیک کار نیز توجه داشت .
دریک تقسیم بندی کلی ، نقاش یا از چیزی مرئی " رونگاری" ومحاکات می کند ، و یا چیزی ذهنی را مرئی می سازد .
عکس از ستاره ماهوش
رحیم تبریزی در ورک شاپ هنرمندانه اش از حالت دوم تبعیت کرده و چیزی را که از داستان تمثیلی سیبک نیشابوری دریافت کرده ، مرئی ساخته است . درست در اینجاست که نقش داوود بنی اردلان به عنوان کارگردان این رویداد ، پر رنگ جلوه می کند. چراکه بنی اردلان با این رویداد ، به نوعی یک مولتی مدیا ، حاوی : " متن " ، " صدا " و " تصویر" را با ساده ترین و مینیمال ترین ارائه ممکن کارگردانی کرده است .
در داستان عاشقانه و تمثیلی " حُسن و دل" اثر " سیبک نیشابوری" صحنه تن و جان آدمی است ، و بازیگران ، اعضای آن . داستان دو شخصیت اصلی دارد: یكی " دل " و دیگری "حُسن " .
درسرتاسرداستان سیبک نیشابوری با نمادهایی همچون : دیارعافیت ، كمند ، زلف ، عشوه، كرشمه، شیوه، شمایل ، چنگ ،غمزه ، جادو ، نسیم ، نظر ، تبسم ، ناز ، چشمه آب حیات ، خیال ، و ... مواجه هستیم که با عبور از صافی ذهن هنرمند نقاش ، به اثری مدرن و به عبارت روشن تر به یک انتزاع لیریک *4 و شورمندانه تبدیل شده است . آن شب در گالری ایرانشهر ، هنگام دیدن اجرای این اثر به یاد نقاشان قهوه خانه ای افتادم که با متنونی از شاهنامه و یا مقاتل خوانی عاشورایی و با صدای نقالان بر پرده خود تصاویری نقش می زدند که به راستی تنها " مولتی مدیای " ملی و سنتی ما محسوب می شوند ، و جریانی نجیب و شریف از هنر معاصر ما که در زمانه ای که هنوز پدیده ای به نام گالری به ایران ورود نکرده بود ، در قهوه خانه ها و در دل مردمان و اعماق جامعه شکل گرفته بود . مهشید رحیم تبریزی ، تصویر و تصور انتراعی عالم را - در اینجا داستان سیبک نیشابوری - را بر پهنای بوم نقاشی به هم می آمیزد ، و به عنوان هنرمند موکدا بر " تجدید صورت" تصویرهای ذهنی داستان اصرا می ورزد . اما این تجدید صورت نه بر اساس ترجمه نعل به نعل کلام به نقش ، بلکه در استنباطی تآویلی رخ داده است ، در اینجا مراد از " استنباط " به معنای ادراک و دریافت معنی چیزی بر اثر دقت و تیزهوشی است ، که لازمه عبور خلاق از ساحت نوشته به ساحت نقش است . عناصر طبیعت ، ادبیات و هرآنچه برای مهشید رحیم تبریزی دستمایه کار می شود ، هر چه رازهایش رابرای او بیشتر
افشا کنند ، در اثر او انتراعی تر شده و تمامی شباهت هایش را با تصویر های مرئی و محسوس از دست می دهند ، به گونه ای که فقط از طریق نمادهایی به شعور انسان راه می یابد . ایجاد ارتباط با نقاشی های رحیم تبریزی و درک فضای آثار او به نحوه نگاه و چگونگی فهم ما از فرایند انتزاع بستگی دارد .
اصولا در برخورد با آثاری نظیر آثار مهشید رحیم تبریزی ، نگره «تخیل خلاق» کار ساز است . می خواهم بگویم با تخیل خلاق و قدرت ناشی از آن می توان به نظام فکری هنرمند نزدیک تر شد . نظام فکری هنرمندانی از نوع مهشید رحیم تبریزی ار جمله نظام های خلاقی است که از دل واقعیت دگرگون شده در ذهن هنرمند ، متجلی می شود . این هنرمند با تکیه بر فردیت خلاق و نگاه یگانه*4 خود واقعیت را با مفهومی یکسره متفاوت برای ما آشکار می . سازد . مهشید رحیم تبریزی همواره به دنبال معنایی وسیع تر در محتوای نقاشی های ش بوده است. گرایش تجریدی در پردازش خلاق تابلوهایش موجب شده تا او به شباهت های محسوس میان اثر و جهان پیرامون خود را محدود نساخته و شیوه دیدن خود را با شیوه دیدن مدرن هماهنگ سازد . به عبارت دیگر مهشید رحیم تبریزی از ارتباط با طبیعت چشم نپوشیده بلکه معنای وسیع تر را در طبیعت می جوید . به دیگر سخن، تصویر ظاهری چیزها ، حساسیت و تجربه ناب بصری او را در کمند جلوه های آشنای خود محدود نمی کند. مثلا درخت به خاطر ظاهرش به عنوان بک پدیده طبیعی یا شیء برای او جذبه ای ندارد و شاید " فرایند رشد " را بیشتر بر او آشکار کند تا جلوه ظاهری اش را . مهشید رحیم تبریزی ، مانند هر هنرمند مدرن دیگر ، از پوسته ظاهری چیز ها عبور کرده و سعی می کند به درونشان نفوذ کند ، و روند تکوین شان را آشکار سازد ؛ و این دقیقا همان بیان ناب تصویری است . بیانی که در رویداد" مکاشفات شخصی" به کارگردانی داوود بنی اردلان در میان جمع مشتاقان خوش درخشید.
پی نوشت ها :
- Event
- Transparent
- Opaque
- Lyric / لیریک : غنایی، نغمه سان، آوازین .
- Unique
( این مطلب در روزنامه شرق چاپ شده است.)