تاثیر عضویت درشبكه های اجتماعی(تلگرام) برعملكرد هنرمندان نقاش (بخش اول)
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر عضویت در شبكه های اجتماعی(تلگرام) بر عملكرد هنرمندان نقاش پرداخته است. به طور کلی هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیرعضویت درشبكه های اجتماعی(تلگرام) برعملكرد هنرمندان نقاش است. جمعیت آماری مورد مطالعه، 936 نفر اعضای انجمن نقاشان ایران است که شامل 474 نفر اعضای پیوسته و 513 نفراعضای وابسته میباشد. در این تحقیق حجم نمونه برابر با 273 نفر برآورد شده است. در این تحقیق از روش های تحقیق کاربردی و توصیفی بهره گرفته شده است. ابزار مورد استفاده در تحقیق، پرسشنامه می باشد که دارای اعتبار صوری است. این پژوهش متشکل از12 فرضیه و 20 سؤال و گویه می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد مهمترین مزیت استفاده از شبکههای اجتماعی از نگاه هنرمندان نقاش، سرعت انتقال پیام (19.7 درصد) است. همچنین مزیت هایی از جمله دسترسی آسان مخاطبان به محتوا (17.7 درصد) و گستردگی دایره مخاطبان این شبکهها (16.3 درصد) و تعامل پویا بین افراد و اعضای گروه های شبکههای اجتماعی (15.4 درصد) و امکان ایجاد مکالمه جمعی به صورت هم زمان (15.4 درصد) و عدم پرداخت هزینه جهت ارتباط (14.9 درصد) و سایر موارد (0.5 درصد)، به ترتیب در اولویت های بعدی هنرمندان نقاش در استفاده از تلگرام به عنوان ابزار ارتباطی قرار میگیرند.
شاید به جرأت بتوان گفت «رسانههای اجتماعی» یکی از بزرگترین پدیدههایی است که در اثر ظهور و حضور اینترنت در زندگی انسان مدرن شکل گرفت، و سبب تسریع روند جهانی شدن، و انتقال زندگی انسان به فضای سایبری شد. «رسانههای اجتماعی»، همانقدر بر انسان مؤثرند که انسان بر آنها، چرا که جایگاهی برای اتصال و برخورد کاربران با یکدیگر بوجود میآورد و به این ترتیب، شبکهها میتوانند بر تحولات سیاسی و فرهنگی هر جامعه، و در مقیاس بزرگتر، کل جهان، مؤثر باشند. بیشک چنین فضایی دارای قدرت تبلیغی انکارناپذیری است. برای مثال تأثیر تعامل و تالارهای گفتگو در شبکه «تلگرام» بر واکنش و عملکرد مخاطبان نسبت به اتفاقات و اخبار آشکار است. در این رسانه هر فرد خود یک رسانه است که به تبلیغ علائق و نظرات خود میپردازد؛ و این اتفاق جریان تبلیغات را وارد فضایی نوین خواهد ساخت.
هارولد لاسول در سال 1948 میلادی، سه نقش اساسی برای رسانه بر شمرده است: نقش خبری (اطلاعرسانی و نظارت بر محیط)، نقش راهنمایی و هدایت افکار عمومی، انتقال میراث فرهنگی یا نقش آموزشی. 18 سال بعد چارلز رایت نقش چهارم رسانهها را نقش تفریح و سرگرمی مطرح نمود. این چهار نقش کلیدی رسانهها همراه با نقش کنترل سیاسی و اجتماعی جامعه که بعد از 11 سمپتامبر به کارکردهای رسانههای اجتماعی اضافه شد، رسالت تمامی رسانهها حتی رسانههای اجتماعی را شکل میدهد (عزتزاده، 1394، 1)
بر این اساس در این پژوهش سعی بر آن داشتیم تا تأثیر شبکه نلگرام را بر عملکرد هنرمندان نقاش جستجو کنیم، چرا که میپنداریم شتاب شکلگیری شبکهها اجتماعی سبب میشود این شبکهها مجالی برای اندیشیدن و طرح رسالت خود نداشته باشند. اینجاست که اهمیت پژوهش در این عرصه و ارائه نظریات دقیق و کاربردی مبتنی بر پژوهشهای صورت گرفته نمایان خواهد شد زیرا می تواند در تبیین و تعیین نقش رسانهها اجتماعی سرنوشتساز باشد و صاحبان رسانه را از نقش حیاتیشان در تکمیل رسالت رسانهای خود آگاه سازد.
علاوه بر این، این پژوهش میتواند با مقایسه قدرت تبلیغات مستقیم و تبلیغات به شکل تعاملات بین فردی که در رسانههای اجتماعی مانند تلگرام صورت میگیرد، ابعاده تازهای از مفاهیم نو در علم ارتباطات را نشان دهد.
بدین منظور، نخست به بررسی تاریخچه شبکههای اجتماعی و مطالعه نظریات درباره آنها پرداختیم. نقش این شبکهها در فضای داخلی کشور، تأثیر آن بر جوانان و نوجوانان، قابلیتهای این شبکهها و قدرت آنها در آموزش را بررسی کردیم. و سپس نگاهی به پیشینه پژوهش خود در تحقیقات خارجی و داخلی انداختیم.
اعضای انجمن نقاشان ایران، جمعیت آماری این پژوهش را تشکیل دادند و نمونهگیری به شیوه تصادفی صورت گرفت. برای جمعآوری داده نیز از پرسشنامهای مطابق با طیف لیکرت استفاده شد. سپس به بررسی پایایی ابزار سنجش، و بررسی روایی صوری آزمون پرداختیم.
قصد براین بود با تجزیه و تحلیل دادههای جمعآوری شده، به معناداری رابطهها و تفاوتهای بدست آمده پی ببریم تا بتوانیم یافتههای توصیفی و تبینی بدست آمده را به کل جامعه مورد نظر تعمیم دهیم و برای پاسخ این پژوهش پاسخی علمی و دقیق بیابیم.
بطور خلاصه، نتیجه پژوهش حاضر نشان داد از نظر قدرت تبلیغی، شبکههای اجتماعی (تلگرام) با امکان تعاملی که بین افراد ایجاد میکنند می توانند به مراتب موفق تر از تبلیغات گسترده و مستقیم در رسانههای جمعی عمل نمایند و مؤثر باشند.
فناوری اطلاعات و ارتباطات منجر به فراگیر شدن «رسانههای اجتماعی» شده است. پیشرفتهای اخیر در صنعت رایانه و اطلاع رسانی ، ورود رسانه های اطلاع رسانی محلّی ، منطقه ای و بین المللی و به ویژه اینترنت، چندرسانه ها، فناوری های ارتباطی ، ابزارها و روش های جدید را پیشروی طراحان ، برنامهنویسان و مدیران رسانه های اجتماعی قرار داده است. با تحولاتی که در دهه های پایانی قرن بیستم در عرصه ارتباطات حاصل شده است و ظهور و رشد چشمگیر رسانه¬های اجتماعی، تاثیر این نوع رسانههای فوق مدرن، وب جهانی در جذب مخاطبان (کاربران) را بسیار بالا برده است و آهنگ شتابان تولید، انتشار، توزیع و دسترسی به اطلاعات، اهمیت رسانه¬های اجتماعی را تا به جایی ارتقاء داده است که وجود رسانه¬های اجتماعی و کارکرد رسانه¬ای آن از سوی سازمان¬های جهانی مانند یونسکو و سازمان ملل به عنوان شاخصی برای سنجش رشد و توسعه کشورها در نظر گرفته می¬شود. به عبارت دیگر هر کشور یا سازمانی در زمینه انتشار و شیوه انتشار انواع منابع اطلاعاتی رتبه بالاتری کسب کند، از نظر فرهنگی و اقتصادی رشد¬یافته¬تر محسوب میشود (فرهنگی 1389، 114).
با وجود آهنگ شتابان رشد رسانه¬های اجتماعی و مصرف بالای کاربران از این رسانه¬ها با وجود مرجعیت اینترنت و وب جهانی به عنوان منبع مهم اطلاعات در دنیای امروز و با توجه به تجمیع همه امکانات چند رسانه¬ای (مالتی مدیا) و فرا متنی برای انتقال اطلاعات به کاربران، به جرات می¬توان گفت فضای رسانه¬های اجتماعی، ایدئولوژی و متدولوژی مبتنی بر رسالت مدون و کاملی از پوشش تمامی نقشهای رسانهای وجود ندارد و هنوز رسانه¬های اجتماعی شکل تکامل یافته رسانه فوق مدرن و مرجع را در کاربری خود ندارد و از دید متخصصان رسانه از تمام ظرفیت¬های این فضا به نفع شبکه-های اجتماعی بهره مثبتی برده نمی¬شود (اسلوین 1380، 231).
با این تفاسیر، رسانه اجتماعی تنها محلی برای اتصال کاربران به یکدیگرند و فرصت و فضای ارتباطات تعاملی را فراهم می¬کنند و خود تولید کننده محتوی و ارایه¬دهنده آن به کاربران و جهت¬دهنده ذهن کاربر (هدایت و راهنمایی) و آموزش¬دهنده مفاهیم فکری، فرهنگی و اجتماعی نیستند و در این فضا این میل و رضایت و سلیقه کاربر است که محتوی را تولید کرده و به آن سمت و سو می¬دهد. این مقوله از رسالت رسانه¬های اجتماعی خارج است و شاید اولین گام خدمات¬دهی رسانه اجتماعی قلمداد میگردد و نه غایت آن. در ایران رسانه¬های اجتماعی داخلی نه تنها در مقابل رسانه¬های اجتماعی بینالمللی بروز و ظهور قابل توجهی ندارند، بلکه همان فعالیت اندک و محدود نیز فضای رضایت کاربران را لحاظ نمیکند. این جامعه در برگیرنده همه ارزش¬هایی است که به گونه¬ای فزاینده به واسطه تولید اطلاعات مشخص میشود و فرهنگ چنین جامعه¬ای نیز تحت تاثیر رسانه و محصولات اطلاعاتی نظیر نشانه¬ها، نمادها و معانی ناشی از آن است (اکبریتبار 1390، 42).
این شبکه های اجتماعی علاوه بر ماهیت درونی و ویژگیهای بارزشان به صورتی میتوانند در نوع و شکلدهی تفکرات و عملکرد مخاطبان دخیل باشند و با گسترش و نفوذ شبکههای اجتماعی و استفاده از آن در جنبههای مختلف از جمله تبلیغات و جذب مخاطب این امر قابل تأمل است که آیا شبکههای اجتماعی میتوانند تأثیر قابل توجهی بر عضویت در شبكه های اجتماعی و بر عملکرد هنرمندان نقاش (تلگرام) داشته باشند؟
نویسنده: مینا نادری
ادامه این مقاله را در شماره های بعدی بخوانید ...