نگاهی به زندگی و آثار پیشرو نقاشی قهوه خانه ای
به مناسبت سالگرد درگذشت عباس بلوکی فر
عباس بلوکی فر پنج مهرماه سال 1388 درگذشت و از صاحبنظران نقاشی قهوهخانهای بود که از نوجوانی به این هنر رو آورد.
به گزارش گالری آنلاین، نقاشی قهوهخانه شیوهای از نقاشی ایرانی است. این نقاشی، نقاشی روایی رنگ روغنی با درونمایههای رزمی، مذهبی و بزمی است که در اواخر قاجار و اوایل پهلوی همزمان با جنبش مشروطهٔ ایران، اوج گرفت. نمونههای قابل توجهی از آثار هنرمندان نقاشی قهوهخانهای در موزهٔ رضا عباسی نگهداری میشود.
مبداء این هنر، سنت قصهخوانی و مرثیهسرایی و تعزیهخوانی در ایران است که پیشینهٔ آن به سدهها پیش از ایجاد قهوهخانهها و چایخانهها میرسد. این نقاشی به دست هنرمندانی مکتب ندیده پدیدار شد و سپس در دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ خورشیدی، این شیوه مورد توجه هنرمندان مدرنیست ایرانی به ویژه اهالی مکتب سقاخانه قرار گرفت.
یکی از هنرمندان این مکتب، عباس بلوکی فر، صاحبنظران این هنر بود که از نوجوانی به نقاشی قهوهخانهای روی آورد و آن را به کمال رساند.
عباس بلوکی فر که در خانواده ای فقیر متولد شده بود، در کودکی فرصت تحصیل نیافت چرا که از ۷ سالگی مجبور شد برای امرار معاش خانواده اش کار کند. به عنوان شاگرد یک نقاش ساختمان، نقاشی زیرشیروانی و ساختمانی را به عهده گرفت و با رنگ و قلم مو آشنا شد و همزمان به مکتب رفت، اما تنها به نقاشی ساختمان بسنده نکرد و به کار تزئینات داخلی ساختمان نیز پرداخت. هوش سرشار و استمرار و ممارست باعث شد طی دو سال به رموز و فنون این کار آشنا شود. یک تصادف باعث شد که در ۹ سالگی با نقاش معروف و پیشکسوت نقاشی مکتب قهوه خانه، حسین قوللر آغاسی آشنا شود. خودش می گوید که قوللر، گمشده اش را یافت. به مکتب هم که می رفت به نقش های کتاب توجه داشت و از روی عکسها و نقش ها نسخه برمیداشت و نقاشی میکشید.
عباس بلوکی فر کار نقاشی ساختمان را به عنوان شغل ادامه داد اما از همان نوجوانی به سفارش دیگران تابلو میکشید. از میان کارهای اولیه او تابلوهای جنگ خیبر، رستم و سهراب و واقعه مختار در موزه هنرهای زیبا محفوظند و نشانی از تلاش و کوشش او در دستیابی به مهارت در نقش پردازی و رنگ گذاری او در نوجوانی است. وی در ۲۱ سالگی به مشهد رفت و طی ۵ سالی که در مشهد بود به کار نقاشی قهوه خانه ای پرداخت و طی ۵ سال، چهل پرده برای دراویش و نانواها و قهوه چی ها نقاشی کرد. این دوره کار مستمر او را به پختگی و کمال رساند. تنوع نقش ها، تمرکز نقاشی و آشنایی با ادبیات حماسی ایران مهمترین دستاوردهای این دوره از کار بلوکی فر است.
او در سال ۱۳۲۹ خورشیدی به تهران بازگشت و تمام وقت و زندگی اش را به نقاشی اختصاص داد. بعدها به عنوان طراح در دانشگاه مکاتبه ای فعالیت می کرد و در اواخر دوران خدمت با عنوان هنرمند درجه یک که معادل دکترای هنر را د ریافت کرد.
برگزاری نمایشگاههایی متعدد و چاپ این نوع از نقاشی در نشریاتی چون هنر و مردم، باعث توجه همگانی به این نوع نقاشی شد و باعث شد که این آثار از محل های طبیعی و سنتی خود خارج شود و مورد توجه قرار گیرد و اصول زیبایی شناسی و ویژگی های هنری آن به بحث گذاشته شود. آثار بلوکی فر، در کنار آثار قوللر و مدبر، به دیوار موزه ها و نگارخانه ها راه یافت.
با توجه به حمایت های جواد عقیلی این استاد گمنام فرصتی و تولدی دوباره یافت تا بتواند کاری از خود خلق کرده و به جای گذارد. به این طریق آثار بلوکی فر راهی نمایشگاه ها شد که نمایشگاه پاریس، نمایشگاه هنر ایران در آلمان و نیویورک به محل ارائه و عرضه این آثار بدل شد و سپس به موزه هایی مانند موزه رضا عباسی، هنرهای زیبا، هنرهای تزئینی و موزه هنرهای معاصر تهران راه یافت و جزئی از میراث هنرهای تجسمی ایران محسوب می شود. تابلوی شایسته و زیبای او با عنوان روز عاشورا در موزه هنرهای معاصر تهران یکی از پرده های ارزنده این هنرمند صاحب سبک است.
عباس بلوکی فر ۵ مهرماه ۱۳۸۸ درگذشت.