ديويد هاکني، نقاش مشهور بريتانيايي، در طول ۷۰ سال گذشته با گالري ملي لندن تعاملات زيادي داشته است. اين هنرمند از آثار پيرو دلا فرانچسکا، به ويژه «تعميد مسيح»، الهام گرفته و آثار خود را به نحوي طراحي کرده است که به طور مستقيم و غيرمستقيم به اين نقاشي پاسخ دهند.

به گزارش گالري آنلاين، نمايشگاههاي مختلفي که هاکني در آنها شرکت کرده، از جمله نمايشگاه «چشم هنرمند» و نمايشگاه Millennium Encounters، نشاندهنده تعامل عميق او با آثار تاريخي گالري و تأثير آنها بر کارهاي معاصر او هستند. هاکني بر اهميت مشاهده دقيق و نقش گالريهاي عمومي در دسترسي به هنر بزرگ تأکيد ميکند.
گالري ملي لندن که اکنون ۲۰۰ ساله است، از زمان تأسيس آن در سال ۱۸۲۴ با هنرمندان معاصر همکاري داشته است. در آن زمان، تاريخ هنر نسبت به فعاليتهاي هنري اهميت کمتري داشت و هنرمندان به عنوان کارشناسان معتبر در زمينه نقاشي، سنتها و تکنيکها شناخته ميشدند. به همين دليل، نقاشان به ويژه براي ارزيابي آثار و تصدي پستهاي کليدي در گالري مورد مشاوره قرار ميگرفتند و اولين شش مدير گالري همه هنرمندان آموزشديده بودند. از سال ۱۸۳۸ تا ۱۸۶۹، گالري با آکادمي سلطنتي هنر به اشتراک گذاشته شد، که پيوندي تاريخي ميان مجموعه و فعاليتهاي هنري معاصر به وجود آورد.
يکي از اهداف اصلي گالري اين بود که هنرمندان بتوانند به مجموعه دسترسي داشته باشند تا الهام بگيرند. تا اواسط دهه ۱۹۴۰، هنرمندان دو روز در هفته دسترسي ويژهاي به گالري داشتند. در نيمقرن اخير، هنرمندان از طريق اقامتهاي هنري، نمايشگاههاي مهمان و آثار ويژه به مجموعه پاسخ دادهاند و ديدگاههاي تازه و جذابي از گالري ارائه دادهاند.
يکي از تجليهاي اين تبادل خلاقانه، عشق ديويد هاکني، نقاش بريتانيايي، به هنرمند رنسانس ايتاليايي، پيرو دلا فرانچسکا است. هاکني از آثار دلا فرانچسکا به ويژه «تعميد مسيح» الهام گرفته و آثارش مانند «والدين من» و «نگاه به تصاوير روي صفحه نمايش» به طور مستقيم و غيرمستقيم به اين اثر پاسخ ميدهند.
گالري ملي لندن در مواقع کليدي از هاکني دعوت کرده است تا با آثار آن تعامل داشته باشد. در سال ۱۹۸۱، هاکني به عنوان مهماننگار در نمايشگاه «چشم هنرمند» شرکت کرد و در نمايشگاه هزار سالگي Encounters نيز يکي از ۲۵ هنرمند بود که در پاسخ به آثار دائمي گالري، کار جديدي خلق کرد.
هاکني از طريق تعاملاتش با هنرمندان تاريخي در گالري، به چندين باور اساسي اشاره ميکند: هنر حتي پس از مرگ سازندهاش زنده ميماند و به گفتوگوهاي جديد ميان هنرمندان و تماشاگران در طول زمان ادامه ميدهد. او به نقش گالريهاي هنري عمومي در دسترس قرار دادن هنر بزرگ و نمايش آن ايمان دارد.






