شاه‌کلید توسعه انسان آینده از نگاه بهرام کلهرنیا

عضو شورای سیاست‌گذاری جشنواره هنرهای تجسمی جوانان می‌گوید: اگر ما قائل به مدل‌های برنامه‌ریزی‌شده نظام اجتماعی باشیم، سرنوشت ملی و تحقق انسان آینده اصل‌های بنیادین هستند و جشنواره‌های جوانان، از شاه‌کلیدهای توسعه این سرنوشت و انسان آینده محسوب می‌شوند.


به گزارش گالری آنلاین به نقل از ایسنا، بهرام کلهرنیا، هنرمند باسابقه کشورمان در عرصه هنرهای تجسمی ـ معتقد است: «آموزش هنر در تقویت رشد فردی، تفکر خلاق و توسعه انسانی، گرانیگاه سرنوشت جامعه است. هنر قدرتی تحول‌آفرین دارد و در شکل‌دهی نگرش‌ها، مسئولیت‌ها و درک فرهنگی هنرجویان تأثیر می‌گذارد.»

کلهرنیا با اشاره به حضور عناصر فرهنگی و تاریخی در برنامه‌های آموزشی هنر بیان کرد: «از آنجا که ویژگی‌هایی مانند توسعه شخصی منحصربه‌فرد و توانایی‌های تفکر خلاق در آموزش هنر برجسته می‌شوند، احساس مسئولیت جوانان افزایش یافته و بلندپروازی‌های تازه‌ای برای آنان ایجاد می‌شود. در آموزش هنر به پرورش متفاوتی نیاز داریم؛ پرورشی که در آن پیوستگی توسعه و ایجاد اندیشه و چشم‌انداز انسانی وجود داشته باشد.»

عضو شورای سیاست‌گذاری جشنواره هنرهای تجسمی جوانان در ادامه به سال‌های پرشمار برگزاری این جشنواره اشاره کرد و گفت: «ما در این جشنواره اعتبار نشانه‌ای خوبی به دست آورده‌ایم. همواره خواسته‌ایم به خودمان یادآوری کنیم که این جشنواره مهم است. برای استمرار اهمیت جشنواره جوانان باید به کمیت جوانان ایرانی در ابعاد ملی توجه کنیم که این توجه، نشان‌دهنده حقانیت جشنواره است. در رویدادی مثل جشنواره هنرهای تجسمی، همه جوان‌های ایران حق استفاده دارند؛ چه جوان تهی‌دست و چه آنان که دسترسی بیشتری دارند. در این جشنواره ما نگاهی چندسویه داریم. با نگارگری و خوشنویسی به تاریخ ارجاع می‌دهیم؛ اینکه چرا نستعلیق بوی سرنوشت ملی ما را می‌دهد و مزه و چشایی آگاهی تاریخی ما را. هنری که فقط میراث نیست، بلکه بخشی از گره‌های وجودی ما در نستعلیق به تصویر درمی‌آید. در رشته‌های دیگر، مواجهه ما با جهان معاصر و آینده بشری یا آنچه در وجودمان پنهان شده، با صراحت پیام خود را منتقل می‌کنند.»

کلهرنیا با اشاره به موقعیت نظام دانشگاهی در رشته‌های هنر گفت: «سنت‌های آموزشی ما تا پیش از مشروطه کارکرد عمومی داشت. جهان غرب عده‌ای از ایرانیان را در آن زمان اغوا کرد. آنان که به فرنگ رفتند دیدند که جهان غرب پرده‌ای تمیزتر است و پدیده‌های انسانی در آن متفاوت و قابل فهم جلوه می‌کند. اما در جهان ایرانی نوعی گنگی، خواب‌آلودگی و آشوب و سرجای خویش نبودن حکومت می‌کرد. این ماجرا میل به دگردیسی را در جامعه ایران اشاعه داد. با این تجدد، ریشه‌های تاریخی‌مان را قطع کردیم؛ از جمله سنت‌های آموزشی را. تفاوت‌های نظام آموزشی عتیق ما با نظام آموزشی دانشگاهی مدرن بسیار زیاد است. در نظام آموزشی مدرن هر کس را به بهانه‌ای با نام کنکور وارد نظام ترمی ـ واحدی می‌کنیم، اما نمره‌ها، مهارت‌ها و ابزارهای سنجش آن کامل نیستند. انکار نمی‌کنم که چهار سال حضور در دانشگاه تأثیرات مهمی دارد، اما کافی نیست.»

داور رشته گرافیک سی و دومین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان در پایان به اهمیت جشنواره و مسئله معاشرت و ارتباط هنرجویان و استادان اشاره کرد و گفت: «ذات معاشرت چندروزه هنرجویان و استادان را باید درک کنیم. گاهی فکر می‌کنیم با همین چند روز به نتیجه رسیده‌ایم، اما معاشرت‌های جشنواره باید معطوف به دانایی، رشد و توسعه باشد. اگر سناریوی جشنواره را تدوین نکنیم به نتیجه نمی‌رسیم. تشکیل باشگاهی پس از جشنواره، با هدف و برنامه‌ریزی‌های بلندمدت، می‌تواند هنرجویان را پشتیبانی کند تا آنان از استادان و مشاوران راهنمایی بگیرند. همچنین ایجاد یک فضای مجازی پویا میان هنرجویان و مدرسان، به شکل یک نظام آموزشی جامع و گسترده، در دوره‌های متعدد نتایج مثبتی را برای جوانان و هنر رقم خواهد زد. در جشنواره هنرهای تجسمی نمی‌خواهیم آرتیست تربیت کنیم؛ می‌خواهیم آنان در موضوع وجودی‌شان توسعه پیدا کنند. آنچه در جشنواره مهم است، امر توسعه انسانی است که باید به‌مثابه دستورالعمل ملی مطرح شود.»

logo-samandehi