عکاسی خبری و تخیل انتقادی: پرسشهایی که جهانمان را بازتعریف می‌کند

گزارشی از نشست تخصصی با حضور پوریا جهانشاد در خانه هنرمندان ایران


خبرنگار گالری آنلاین: سجاد حسین پور


«هر عکس، یک حقیقت است یا یک تفسیر؟» در دنیایی که هر روز با سیلی از تصاویر مواجه‌ایم، چطور می‌توان مرز میان واقعیت و بازنمایی را تشخیص داد؟ آیا عکاسی خبری، بازتاب حقیقت است یا ابزاری برای ساختن آن؟ این پرسش‌ها دوشنبه‌شب در خانه هنرمندان ایران، در نشستی با حضور پوریا جهانشاد، پژوهشگر مطالعات بینارشته‌ای هنر و نظریه پرداز فضا و مطالعات شهری انتقادی، به چالش کشیده شد و پرسش های عمیقی که امروزه عکاسی مستند و خبری را در مرز میان واقعیت و تخیل قرار داده اند، نیز بررسی و مطرح شدند.


به گزارش گالری آنلاین، نشست عکاسی خبری و تخیل انتقادی از سلسله نشست های تخصصی انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران، با استقبال خوبی از سوی هنرمندان، عکاسان و دانشجویان هنر روبرو شد؛ چراکه نه تنها یک بحث تخصصی درباره فتوژورنالیسم بود، بلکه پنجره ای به سوی بازاندیشی در مفاهیم بنیادین بازنمایی، قدرت و سیاست در هنرگشود. جهانشاد، با ارائه مصادیقی از تاریخ عکاسی و هنر معاصر، مخاطبان را به سفری انتقادی و متفاوت برد؛ سفری که در آن هر تصویر نه تنها یک روایت، بلکه یک پرسش بزرگ بود.


فاصله ها: از سفر تا سند

«چه فاصله ای بین آنچه عکاس میبیند و آنچه مخاطب درک می کند وجود دارد؟ چگونه عکس های خبری، که قرار است واقعیت را بازتاب دهند، خود به ابزاری برای بازتولید قدرت و گفتمان های مسلط تبدیل میشوند؟» در آغاز نشست، جهانشاد با اشاره به مطالعات انتقادی اخیر در حوزه مستندنگاری، پرسش هایی را مطرح کرد که ذهن هر عکاس، مخاطب و حتی صاحب رسانه ای را به خود مشغول میکند. شاید در نگاه اول ساده به نظر برسد، اما در عمق خود، دنیایی از معنا را در بر می گرفت: «فاصله». او گفت: «خبر و عکاسی خبری با فاصله معنا پیدا میکنند؛ فاصله های زمانی، مکانی، ذهنی و حتی فاصله های فهم ما از روابط علت و معلولی. خبر وقتی معنا مییابد که این فاصله ها کم شوند؛ وقتی که یا مکان را به پیش خود بیاوریم، یا خود به آنجا برویم.» این ایده، او را به مفهوم «سفر» کشاند؛ سفری که در تاریخ عکاسی خبری، همواره معنایی عمیق داشته است. جهانشاد همچنین، به حفره های خالی تاریخ عکاسی خبری اشاره کرد؛ حفره هایی که کمتر کسی جرأت پر کردنشان را دارد.

او با تاکید بر این که عکاسی خبری امروز در تقاطع میان واقعیت و تخیل قرار دارد، به این نکته اشاره کرد که هر تصویر نه تنها یک روایت بصری، بلکه یک کنش سیاسی-اجتماعی است. جهانشاد با ارائه نمونه هایی از عکس های تاریخی و معاصر، نشان داد که چگونه عکس ها میتوانند هم واقعیت را ثبت کنند و هم آن را تحریف نمایند.


تخیل انتقادی: راهی برای عبور از بحران بازنمایی

جهانشاد در ادامه به مفهوم «تخیل انتقادی» پرداخت و آن را به عنوان راه حلی برای عبور از بحران های بازنمایی در عکاسی خبری معرفی کرد. او سپس به دو جنبه اصلی عکاسی خبری پرداخت: «عکاسی خبری به مثابه سند و روایت، و عکاسی خبری به مثابه ابزار علمی برای اثبات چیزی.» اما اینجا بود که پرسش های بنیادی مطرح شدند؛ پرسش هایی که هر عکاس، هر مخاطب و هر صاحب رسانه ای را به چالش میکشند:

آیا آنچه در برابر دوربین است، همان چیزی است که پیش از حضور دوربین وجود داشت؟

آیا آنچه روی کاغذ یا صفحه نمایش میبینیم، همان چیزی است که دوربین ثبت کرده است؟

آیا آنچه در ذهن ما نقش می بندد، همان چیزی است که روی کاغذ منتشر شده است؟

و آیا بین آنچه از عکس در ذهنمان میماند و قصد عکاس، رابطه ای با کارکردهای اجتماعی و سیاسی عکس وجود دارد؟

این پرسش ها، مانند تکه های یک پازل، تصویری پیچیده و چندلایه از عکاسی خبری را شکل می دادند.


عکاسی در عصر سازمان ها وNGOها

جهانشاد در ادامه با نگاهی متفاوت قلب یکی از بزرگترین چالش های فتوژورنالیسم امروز را نشانه گرفت. وی به تغییر مفهوم عکاسی خبری در عصر جدید اشاره کرد؛ عصری که در آن، سازمان ها، نهادها و NGOهای حقوق بشری، نقش هایی پیچیده و گاه متناقض ایفا میکنند. او گفت: «امروزه با سازمان هایی سر و کار داریم که در ظاهر از طبقات فرودست حمایت میکنند، اما در واقع به تلطیف فضا و حمایت از سیاست های کلان جهانی می پردازند. این سازمانها، در عمل با خریداری (حمایت) آژانس های عکاسی، نوعی سفیدشویی خبری انجام می دهند؛ نه صرفا برای اهداف اقتصادی، بلکه با مقصود کنترلگری سیاسی.»


اورینتالیسم: روایت استعمار از شرق

جهانشاد سپس به مفهوم اورینتالیسم در عکاسی پرداخت؛ مفهومی که در آن، عکاسی به ابزاری برای روایت برتری فرهنگی و تمدنی استعمارگران تبدیل شده است. او از اورینتالیسم آکادمیک و پیکچرسک استعماری گفت؛ از تصاویری که شرق را به عنوان «دیگری» رمزآلود و اسرارآمیز به تصویر کشیده اند. اما بدون شک یکی از نقاط عطف این نشست تخصصی، اشاره به اورینتالیسم اروتیک بود؛ جایی که زن شرقی، به عنوان نماد رمز و راز و سرکوب، بارها و بارها در عکس ها تکرار شده است. جهانشاد پرسید: «آیا تا به حال در تاریخ عکاسی خبری، زن جز به شکل یک قربانی به تصویر کشیده شده است؟ زنی که عاملیت تغییر ندارد، اما تصویرش بارها مورد سوءاستفاده قرار گرفته است.»


عکاسی به مثابه علم: سنجش یا تحریف؟

در بخش دیگری از صحبت هایش، این عکاس خبری به نقش عکاسی در خدمت تجربه گرایی علمی و پوزیتیویسم پرداخت. او گفت: «عکس دیگر فقط روایت نیست، بلکه یک علم است؛ معیار سنجش است. اما آیا این نگاه جاری در عکاسی خبری، منجر به جلوگیری از ظلم و ستم یا جنگ شده است؟ یا صرفاً وجوه احساسی مخاطب را تحت تأثیر قرار داده است؟» او به مفهوم «حقوق بشر سانتی مانتال» اشاره کرد؛ مفهومی که به گفته اش، «در طول تمام این سالهای زیست بشری، صرفاً صورت مسئله را پاک یا دستخوش تغییر کرده است و کارکرد مفید دیگری نداشته است.»



راه حل: توزیع عادلانه ثروت و نگاه به مردم

این پژوهشگر مطالعات بینارشته ای هنر در پایان، به این پرسش پرداخت که آیا راهی به جز پناه بردن به گفتمان لیبرال حقوق بشر وجود دارد؟ او با اشاره به تصاویر قحطی که در تمام این سالها بارها و بارها به طرق مختلف تکرار شده اند، تاکید کرد: «ما نیازمند توزیع عادلانه منابع و ثروت در سطح جهانی و ژئوپلوتیک هستیم.» ایشان در بخش دیگری از صحبت‌هایش، به تجربه شخصی‌اش به عنوان یک عکاس خبری اشاره کرد: «اگر بخواهم از عمق یه پدیده اجتماعی مثل فقر یا ظلم به زنان در جامعه ایران مطلع شوم، به رسانه های رسمی مراجعه نمی کنم. من به فضای مجازی و عکس هایی که مردم با موبایل هایشان ثبت کرده اند، نگاه میکنم. این تصاویر، واقعیت را بدون فیلتر به ما نشان می دهند.»



پایان بخش: عکاسی به مثابه کنش اجتماعی

نشست با پرسش ها و بحث های جذاب میان حاضران به پایان رسید. جهانشاد در جمع بندی نهایی خود تاکید کرد که عکاسی خبری امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند نگاهی انتقادی است؛ نگاهی که نه تنها به ثبت واقعیت ها بپردازد، بلکه به بازتعریف آنها نیز کمک کند.

این نشست، تنها یک رویداد علمی و هنری نبود؛ بلکه فرصتی بود برای تامل در این که چگونه هر عکس می تواند جهانمان را تغییر دهد.



logo-samandehi