آیا متاورس پایان موانع برای معماران است؟
معماری در دنیای مجازی در انطباق با دگرگونیهای فناورانه جدید، کندتر از سایر رشتهها حرکت کرده است. اما دیر یا زود، با توجه به فناوریهای جدید باید خود را بازسازی و عقبافتادگی را جبران کند.
به گزارش گالری آنلاین به نقل از هنرآنلاین، این روزها همه درباره متاورس صحبت میکنند، اما همه در مورد ماهیت و وجود آن اتفاق نظر ندارند. در حال حاضر متاورس هنوز معماست اما به نظر میرسد ابهام آن نقطه قوت آن است. روزی نمیگذرد که مقاله یا اطلاعات جدیدی در این زمینه منتشر نشود و سعی نکند مردم را متقاعد سازد که متاورس به زودی بخشی از زندگی روزمره ما خواهد شد. معماران و طراحان یک طرف ضروری در بحث جاری هستند زیرا این یک نوآوری فضایی است که نیاز به طراحی مجدد اینترنت به عنوان یک محیط سهبعدی دارد.
وقتی معماران در محدوده معماری حقیقی فکر میکنند، پاسخ اولیه آنها به این جهان جدید تجلیل از «امکانات نامحدود» آن است. متاورس مانند نوری در انتهای یک تونل به عنوان قلمروی بیحد و حصر برای معمارانی است که در دهههای گذشته به شکلی طراحی میکردند که گویی منابع بیپایان بوده و اکنون مجبور شدهاند تخیل خود را به دلیل بحرانهای زیستمحیطی و اقتصادی محدود کنند. البته ساخت یک محیط مجازی که به طور همزمان توسط عموم مردم تجربه میشود، همچنان محدودیتهای خود را دارد، مانند بودجه، گرانش یا مواد، نه اینکه یک دامنه نامحدود باشد.
از آنجایی که ساختمانها و محیط به صورت فیزیکی در متاورس ساخته نمیشوند، معماران میتوانند خود را از شر پیمانکاران، تیمهای مدیریت پروژه و مشتریان بدخلقی که از بودجهها شکایت دارند، رها کنند. اما این بار با یک تیم برای ایجاد فضاهای مجازی مانند طراحان UI-UX، توسعهدهندگان نرمافزار و کدنویسها سروکله خواهند زد، همچنین برای ساختن یک محیط مجازی به زمان و هزینه نیاز دارند. نکته این است که پیشینه مالی هنوز یکی از محدودیتهای مهم است، به خصوص اگر طرحهای معماری برای متاورس تعاملیتر و سفارشیتر شوند. اگر معماری در متاورس از امکانات فناوریهای جدید مانند دادههای کلان، هوش مصنوعی و AR/VR استفاده نکند، باید فرصت را از دست رفته بداند. اما اگر طراحی معماری با برنامهنویسی، کدنویسی یا محاسبات ترکیب شود، از نظر زمان و بودجه چالش برانگیزتر میشود. اگرچه معماران تمایل دارند مسائل پولی در متاورس را نادیده بگیرند اما طراحی یک جهان مجازی ممکن است به اندازه یک جهان فیزیکی نیز پرهزینه باشد.
زندگی واقعی یا یک جهان جدید
اگرچه متاورس به عنوان یک دنیای دیجیتال جدید پر از فرصت معرفی شده اما افزایش سریع ارزهای دیجیتال تقریباً آن را شبیه زندگی روزمره ما کرده است: خرید و تجارت. چه زمین بخرید و چه لباس، فعالیت اصلی متاورسهای موجود عمدتاً بر خرید یا فروش استوار است.
برای برخی، متاورس، زندگی واقعی مضاعف خواهد بود با تمام جزئیات و نواقص داراییهای زندگی واقعی. اما، آیا صرف این همه انرژی و زمان برای ساختن نسخهای از زندگی واقعی موجود منطقی است؟ یا میتوانیم به جای تکرار سنتهای برنامهریزی یا جاهطلبیهای املاک و مستغلات برای دنیای واقعی، که قبلاً نتایج ناخوشایند آن را در سرتاسر سیاره دیدهایم، راههای جدیدی برای سکونت در یک جهان وسیع و متروک پیدا کنیم؟
نکته جالب این است بنیانگذاران شرکت اسکن کوئیکسل ادعا میکنند که بازسازی دنیای دیجیتال با اسکن اشیاء دنیای واقعی برای به دست آوردن زیستگاه های فراگیرتر ضروری است. از آنجایی که ایده اصلی ایجاد جهان های مجازی به شکلی، فریب دادن مغز ما برای باور واقعی بودن آنچه میبینیم است، هدف این شرکت از اسکن کردن تک تک سنگهای درههای یوتا تا حدی قابل قبول به نظر میرسد. اما اگر محرک اصلی افراد برای ادامه فعالیتهای روزانه خود در حوزه دیجیتال، شباهت به زندگی واقعی نباشد، بلکه «تازه و منحصر به فرد بودن» باشد، چه؟
در حالی که مشتریان آنها از آمریکا انتظار دارند ایدههای اساسیتری از زیستگاههای مجازی واقعی داشته باشند، انتظارات در کشورهایی مانند ژاپن یا کره جنوبی به شدت تغییر کرده تا جایی که مشتریان دائماً به دنبال نوآوری و فضای دیجیتال جدید هستند به جای کپی از دنیای واقعی.
وقتی صحبت از بدن ما در حوزه دیجیتال میشود، خارقالعاده بودن یک گرایش عمومی کاربران، بدون توجه به موقعیت مکانی آنها است. بدن ما، به عنوان آواتار، با استفاده از تمام انعطافپذیری و تنوع فناوری که در اختیار ما قرار میدهد، در متاورس نشان داده میشود. برخلاف ساختمانهای مجازی، آواتارها محدودیتهای تخیل را گسترش میدهند. به طور متناقض، آواتار منحصربهفرد شما با بالهای فانتزی یا سر هیولای غولپیکر میتواند با دوستان خود در یک کمپینگ مجازی و در عین حال معمولی ملاقات کند. سپس آنها از یک خانه درختی مجازی بالا میروند که دقیقاً به عنوان یک نسخه تکراری از نسخه واقعی آن که قرنها پیش طراحی شده بود. به نظر می رسد که معماری در دنیای مجازی در انطباق با تغییرات تکنولوژیکی جدید، مانند زندگی واقعی، کندتر از سایر رشتهها است. اما دیر یا زود، با توجه به فناوریهای جدید هوش مصنوعی، واقعیت مجازی، بلاکچین یا دادهها کلان، باید خود را بازسازی کند.
دورنوردی یا تلهپورت
تحقیقات اخیر نشان میدهد مغز ما تصاویر جدید مربوط به تجربیات گذشته را درک میکند. بنابراین حتی اگر در زندگی دیجیتالی برای ورود به یک فضا نیازی به در یا به ستونهای پل نیاز ندارید، باز هم باید از این عناصر زندگی واقعی برای متقاعد کردن مغزمان، حداقل برای مرحله انتقال، استفاده کنیم. درست است که متاورس لزوماً بر سنتهای معماری نمی ایستد، اما قوانین خاص خود را در بازی به اجرا میگذارد. اگر فرصتی برای تله پورت وجود داشته باشد، چرا کسی باید از یک تفرجگاه طولانی عبور کند یا از یک سطح شیبدار مدرن که چند متر طول میکشد بالا برود؟ با فناوری فعلی، انتقال از راه دور عملی است که تجربه فضایی را محدود میکند زیرا دکمهای است که آواتار شما را از نقطهای به نقطه دیگر هدایت میکند بدون اینکه بتواند لذت سفر را منعکس کند. با این حال، تلاش برای پیمودن مسافتهای طولانی با هدست، در یک فضای بسته نیز قابل قبول نیست.
جاذبه
معماران خوشحال هستند که هیچ جاذبهای در متاورس وجود نخواهد داشت، با این حال حتی در رویاهای ما، جاذبه یکی از اساسیترین احساسات است. افرادی که ترس از ارتفاع دارند نمیتوانند از روی تخته راه بروند و در یک نمایش واقعیت مجازی از ساختمان 50 طبقه به پایین بپرند که در آن کاربرانی که موفق به عبور و پریدن از تخته می شوند، احساس واقعی سقوط میکنند. بنابراین، یک پل درمتاورس میتواند ستونهای باریکتری داشته باشد چون هیچ مهندس سازهای برای مداخله یا در نظر گرفتن شرایط زمینشناسی برای نگرانی وجود ندارد. با این حال، برای جلوگیری از سقوط افراد، هنوز به نرده نیاز دارد. همانطور که گالینا بالاشووا، طراح فضاپیمای سایوز شوروی گفت، برای یک معمار بسیار چالش برانگیز است که فضاهایی را طوری طراحی کند که گویی جاذبه صفر وجود دارد. جاذبه که کارها را هنگام ساختن سازهها پیچیده میکند، یک قانون نجاتبخش است در حالی که مراحل دیگر زندگی دیجیتال را ایجاد میکند.
انرژی
معضل اصلی معماری در متاورس تقلید از زندگی واقعی است و باید به طور دقیق مدلسازی شود تا مغز کاربران را فریب دهد البته محدودیتهای مانند گرانش و شرایط آب و هوایی که در زندگی واقعی وجود دارد در حوزه دیجیتال دیده نمیشود. اما پس از آن، رندر کردن جزئیات و بافتهای چنین محیط مجازی که هزاران نفر معمولاً از آن بازدید میکنند، بسیار چالشبرانگیزتر است.
علاوه بر این، این یک بحث مداوم در مورد چگونگی تامین انرژی مورد نیاز برای ارائه محیطهای چند کاربری واقعی بدون آسیب بیشتر به سیاره است. اگرچه نتیجه مجازی است، اما متاورس همچنان به بهرهبرداری از منابع گسترده نیاز دارد، مگر این که با رویکردی آگاهانه طراحی شده و از ابتدا شروع شود. با توجه به انرژی مورد نیاز هر رندری که طرفداران پردازندههای مرکزی آن را اجرا میکند، بازنمایی دیجیتالی معماری مجازی برای آیندهای بهتر برای سیاره زمین نیاز به بازنگری دارد.
معماران بهجای استقبال از این جهان جدید بهعنوان یک قلمرو بیکران که تنها به تسریع بحرانهای موجود در سیاره زمین کمک میکند، این بخت را دارند که یک جهان ترکیبی از تصاویر گذشته با تصاویر نوظهور برای این قلمرو جدید ایجاد کنند. مگر اینکه به عنوان معمار با همکاری توسعهدهندگان و مهندسان نرمافزار، زبان جدیدی بیابند که به منابع گسترده نیاز نداشته باشند، همان موانع بر سر راه معماری واقعی در متاورس ادامه خواهد داشت.