سهرابی که کمتر می‌شناسیم

به مناسبت سالگرد درگذشت سهراب سپهری

سهراب سپهری اکنون از گران‌قیمت‌ترین هنرمندان ایرانی است؛ نقاش تحصیلکرده‌ای که به گفته‌ی دوستانش از همان جوانی تابلوهایش خریدار داشتند. این چهره‌ی دوست‌داشتنی معاصر بیشتر به خاطر شعرهایش مشهور است تا نقاشی‌هایی که چند سال برای آن‌ها درس خواند، سفر رفت و نمایشگاه گذاشت.

سهراب سپهری در سال ۱۳۵۸ به بیماری سرطان خون مبتلا شد و به همین سبب در همان سال برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری بسیار پیشرفت کرده بود و وی ناکام از درمان به تهران بازگشت. او سرانجام در غروب ۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران به علت ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت. صحن امامزاده سلطان‌علی بن محمد باقر روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان میزبان ابدی سهراب گردید.

در ابتدا یک کاشی فیروزه‌ای در محل دفن سهراب سپهری نصب‌شد، و سپس با حضور خانواده وی سنگ سفید رنگی جایگزین آن گردید که بر روی آن قسمتی از شعر «واحه‌ای در لحظه» از کتاب حجم سبز با خطاطی رضا مافی حکاکی شده‌بود:


به سراغ من اگر می‌آیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من

آرامگاه سهراب سپهری. در اسفند ۱۳۸۷، سنگ سیاهرنگی بر روی این سنگ نصب‌شد.


این سنگ در مهر ۱۳۸۴ با بی‌دقتی کارگران و به علت سقوط مصالح ساختمانی بر روی آن شکست و با سنگ سفیدرنگ دیگری که سعی شده‌بود با سنگ قبلی شباهت داشته‌باشد تعویض شد. در ۲۹ اسفند ۱۳۸۷، سنگ بزرگتر سیاه‌رنگی بر روی سنگ سفید نصب گردید.

پس از گذشت بیش از ۴۰ سال از ورود سهراب به دنیای نقاشی، هنوز وقتی یک نمایشگاه معتبر یا یک حراجی آثار تجسمی برگزار می‌شود، اثر او با بالاترین قیمت و با فاصله‌ی بسیار زیادی از دیگر آثار به فروش می‌رسد.

شاید این‌طور به نظر برسد که چنین استقبالی، به شهرت سهراب سپهری و فراگیری شعرهایش در میان قشرهای مختلف برگردد که خریداران آثار هنری را مجاب می‌کند با قیمت‌های گزاف هم که شده، اثری از این شاعر معروف را در دست خود داشته باشند؛ آثاری که هر سال بر ارزش آن‌ها افزوده می‌شود و با قیمت‌های بالاتر در حراجی‌ها فروخته می‌شوند، اما با مطالعه‌ی زندگی هنری سپهری و تمرکز روی وجه نقاش بودنش می‌توان به این نتیجه رسید که این وجه آن‌قدر جدی و پررنگ بوده است که هنر او در نقاشی از همان سال‌های نخست، مورد توجه قرار گرفته بود.

بیشتر ما وقتی نام سهراب سپهری را می‌شنویم، کلمه‌ی «شاعر» در ذهن‌مان تداعی می‌شود؛ شاعری که شعرهایش آن‌قدر طرفدار پیدا کرد و خوانده و نوشته شد، که حالا بیشتر مردم سهراب را یک شاعر می‌دانند تا نقاش، ولی او خودش را نقاش می‌دانست و نه شاعر. وقتی شعر هم می‌گفت به این اشاره می‌کرد که نقاش است: «اهل کاشانم / پیشه‌ام نقاشی است / گاه‌گاهی قفسی می‌سازم با رنگ / می‌فروشم به شما / تا به آواز شقایق که در آن زندانی‌ست دل تنهایی‌تان تازه شود ...»


سهراب سپهری


کتک خوردن در مدرسه به خاطر نقاشی!

ورود سپهری به دنیای هنر به واسطه‌ی نقاشی شکل گرفت و بعدها شعر هم سرود. او از کودکی به نقاشی علاقه‌مند بود و استعدادش را در این زمینه نشان داد. پدر و مادرش هر دو اهل هنر و ادب بودند. سپهری به نقاشی عشق می‌ورزید. او در دوران تحصیل، شاگرد زرنگ مدرسه بود و معلم‌ها از او راضی بودند. خودش در یادداشت «معلم نقاشی ما» نوشته است که در مدرسه فقط یک‌بار چوب خورد، آن هم به جرم کشیدن نقاشی! سر کلاس نقشی از درخت و کوه و ابر را روی کاغذ پیاده می‌کرد که معلم بالای سرش رسید و گفت: «همه‌ی درس‌هایت خوب است. عیب تو این است که نقاشی می‌کنی».

سپهری درباره‌ی علاقه‌اش به نقاشی در دوران مدرسه گفته است: «نقاشی فکر و ذکر من شده بود. هر فراغتی را نقاشی گرفته بود. تازه مداد کنته آمده بود. عاشق این مداد بودم. سیاهی‌اش خیلی بود. شیرین سایه می‌زد. و سایه سبک ملایمت می‌گرفت. مدادم را دست کسی نمی‌دادم. پنهانش می‌کردم. شب‌ها زیر بالش می‌نهادم. در باغ ما فراوان درخت بود، اما درخت نقاشی من همتا نداشت. نمونه‌اش در باغ نبود. خورشید من خورشید همه نبود. با خورشید گچ‌بری زیر بخاری قرابت داشت. کوه نقاشی من کوه خیال بود. حرفی با کوه سه دندانه نداشت».

بخشی از خاطرات او از معلم نقاشی‌اش در یادداشتی با عنوان «معلم نقاشی ما» بیان شده است. گزیده‌ای از این یادداشت مدتی در کتاب‌های درسی هم به چاپ می‌رسید. این یادداشت به توصیف معلم نقاشی و طرحی که از یک اسب روی تخته کلاس کشیده بود، می‌پردازد.


تمیز کردن شیشه ساختمان‌ها برای تأمین مخارج تحصیل

نقاشی و هنر برای سپهری جدی بود، به همین دلیل پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در کاشان، به دانشکده هنرهای زیبای تهران وارد شد. این هنرمند با بورس تحصیلی وارد هنرستان هنرهای زیبای پاریس شد و در رشته‌ی لیتوگرافی تحصیلاتش را ادامه داد. وقتی بورسیه‌اش قطع شد، مجبور شد برای تأمین مخارج تحصیلش، شیشه‌ی ساختمان‌های بلند و چند طبقه را پاک کند.

سهراب نمایشگاه‌های بسیاری از آثارش برپا کرد. آثارش از همان زمان که بسیار جوان بود و نخستین نمایشگاه‌هایش را برگزار کرد، مورد توجه قرار گرفت. او وقتی اولین مجموعه شعرش را منتشر کرد که موفق به دریافت نشان درجه‌ی یک علمی از دانشکده هنرهای زیبا شده بود و چند نمایشگاه مختلف از آثارش در تهران برگزار کرده بود.

وقتی در سال ۱۳۳۷ تعدادی از تابلوهایش را در نخستین دوسالانه تهران به نمایش گذاشت، منتقدان هنری آثارش را ستودند و بعدها از او برای نمایش آثارش در اروپا و آمریکا دعوت شد.

Image result for ‫سهراب سپهری‬‎

تابلوی سهراب


نقاشی که روحش با طبیعت گره خورده بود

طبیعت و عناصر آن که از جایگاه ویژه‌ای در شعرهای سهراب سپهری برخوردارند، نخست در نقاشی‌های او نمود پیدا کردند. نگاه او به طبیعت در نقاشی، مانند شعرهایش، نو بود. در آثار آبستره‌اش هم این عناصر حضور خود را با سبک تازه‌ای حفظ می‌کنند؛ درختان به خطوط تیره‌ای تبدیل می‌شوند که از طول صفحه‌ی نقاشی می‌گذرند و لکه‌های رنگ به رنگ میان آن‌ها یادآور گل و ماهی و سبزه است.

سفر کردن به کشورهای شرقی و آشنایی با فرهنگ و هنر این سرزمین‌ها در نقاشی‌های سهراب سپهری تأثیرگذار بود. پاکستان، هند و ژاپن از کشورهایی بودند که سپهری به آن‌ها سفر کرد و فرهنگ آن‌ها در آثارش نمود یافت. شخصیت فروتن، خجول و گره‌خورده‌ی این شاعر و نقاش با طبیعت نیز در هنرش نمایان است.

نقاشی‌های سهراب سپهری نه‌تنها در نمایشگاه‌های داخل کشور و حراج تهران، بلکه در حراجی‌های منطقه که هنرمندان بین‌المللی بزرگی در آن حضور دارند نیز با استقبال روبه‌رو می‌شود. در دوره‌ای از حراج «ساتبی» لندن که با حضور معروف‌ترین هنرمندان ایرانی و عرب‌ها برگزار شد، تابلویی از نقاشی‌های سهراب سپهری به‌عنوان گران‌ترین اثر این حراجی، با قیمت پایه‌ی ۳۲۵ هزار دلار چکش خورد که نشان‌دهنده‌ی اهمیت این اثر در بین هنرمندان حاضر در این حراجی بود.

سهراب یک آدم درجه یک بود

آرمان استپانیان - هنرمند و عکاس پیشکسوت - درباره‌ی دوستی‌اش با این هنرمند و نقاشی‌های او می‌گوید: سهراب سپهری یکی از دوستان من بود. او هنر ژاپن و اروپا را خیلی خوب می‌شناخت و آدم فهمیده‌ای بود. کسی که بتواند هم شاعر خوبی باشد، هم نقاش خوبی، یعنی یک آدم درجه یک است. سال ۵۵ که هنوز دوستی ما شکل نگرفته بود، نمایشگاهی از آثار سهراب سپهری برپا شد. اثر این هنرمند در همان سال، ۲۰۰ هزار تومان که پول خیلی زیادی بود به فروش رفت. ارزش این کار در آن زمان با ارزش تابلوی او که در حراج تهران دو میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان به فروش رفت برابری می‌کند.

Image result for ‫سهراب سپهری‬‎

اثر سهراب سپهری


او افزود: هنر سهراب سپهری، هنر نابی بود. در همان دهه ۵۰ هم بودند کسانی که هنر سهراب را فهمیده بودند و حاضر بودند بابت آن پول هنگفتی خرج کنند. این‌طور نیست که بگوییم در حال حاضر آثار سهراب سپهری فقط به‌خاطر شهرت او و گذشت چند دهه از فعالیتش در هنر و ادبیات این‌طور به فروش می‌رسد.

از معروف‌ترین تابلوهای این شاعر و نقاش می‌توان به «طبیعت بیجان»، «علف‌ها و تنه درخت»، «شقایق‌ها، جویبار و تنه درخت» و «منظره کویری» اشاره کرد. همچنین نمایشگاه‌های بسیاری از آثار او برپا شده که از جمله آن‌ها به حضور در دوسالانه‌ی ونیز، دوسالانه‌ی تهران، دوسالانه‌ی سن‌پائولو، جشنواره‌ی بین‌المللی نقاشی در فرانسه و نگارخانه‌های مختلف تهران می‌توان اشاره کرد.

منبع: ایسنا

logo-samandehi