علیرضا سمیع آذر از تاثیر مجله تندیس بر جامعه تجسمی چه میگوید؟
وبسایت تندیس در راستای اهمیتِ مجلهی تندیسی که از ابتدای سال ۹۷ هنوز منتشر نشدهاست و جایگاه آن در جامعه تجسمی ایران در بیش از یک دهه گذشته گفتگوهایی با هنرمندان و صاحبنظران این حوزه ترتیب داده است تا از خلالِ آن، هم نقش این مجله در طول سالهای انتشارش مورد نقد و بررسی قرار گیرد و همچنین شاید مسیری برای خروج از این بنبست پیش پایِ دستاندرکاران این مجله گشوده شود.
از دوران مدرن تا به امروز، مجلات معیاری برای سنجشِ توسعهیافتگی جوامع در سراسر دنیا محسوب میشوند. جامعهی بزرگ تجسمی ایران، با توجه به گستردگی آن نیازمند چندین مجلهی فعال در این حوزه است تا بتواند جوابگوی نیازهای روزِ اعضایش باشد. حال اما با وجودِ تعدادِ اندک مجلات در این حوزه، تعطیلی یک مجله یعنی بسته شدن یک دریچه و پنجره، و نادیده گرفتن یکتعداد مخاطب.
علیرضا سمیعآذر – پژوهشگر تاریخ هنر و مدیر حراج تهران- دربارهی تداوم پیگیرانهی مجلهی تندیس در طول ۱۵ سال میگوید: مجلهی تندیس سختترین دورهها را پشت سر گذاشت. روزهای اولیهای که تندیس منتشر میشد را به یاد میآورم که چقدر سخت بود. تندیس مجلهی خوب و باسابقهای بود که بین دانشجوها و جوانها خواننده داشت و دارای پایگاه خوبی بود و حیف است که این پایگاه از بین برود.
مدیر اسبق موزهی هنرهای معاصر تهران حمایت موزه از این مجله را در سالهای نخست انتشارش به یاد میآورد و میگوید: ماههای ابتدایی انتشار مجله که من رئیس موزه بودم سعی داشتیم از مجله حمایت کنیم؛ به این صورت که هزینهی چاپ چند شماره از مجله را موزه برعهده گرفت.
او با بیان اینکه این اقدام در جهتِ توسعهی هنر انجام میشد، بیان میکند: وظیفهی موزه همین بود که از توسعهی هنر حمایت کند و بخشی از توسعهی هنر نیز توسعهی مطبوعات و نشریات هنری است. مسئولان ارشاد قطعاً باید با سردبیر مجله جلسهای برگزار کنند و برآوردی از هزینههای مورد نیاز مجله انجام دهند. ارشاد موظف است که هزینههای مورد نیاز مجله را برای جلوگیری از تعطیلی آن بپردازد، چرا که جامعهی هنری به چنین مجلهای نیاز دارد.
این پژوهشگر تاریخ هنر ضمن اشاره به اهمیت تداوم انتشار یک مجله اظهار میکند:در دنیا مجلاتی مثل «آرتنیوز» وجود دارد که ۷۰ سال بهطورمداوم منتشر میشوند و این خودش بسیار نکتهیمهمی است که مجلهای سالیان سال حضوری مستمر داشته باشد. اما چرا باید در مملکت ما همه چیز را خراب کرد و باز از نقطهی صفر کار را شروع کرد؟ چنین حرکتهاییباید ادامه داشته باشد. همین که یک کار تداوم پیدا میکند، یک موفقیت بزرگ است. بیشترین ضعف ما عدم تداوم در موفقیتها بوده که بعد از یک جرقهی ابتدایی، استمرار آن قطع میشود.
او ادامه میدهد: هیچ مجلهای وجود ندارد که مفید نباشد. اگر در جای دیگری انرژی وجود دارد چرا باید جای تندیس را بگیرد و این مجله را تعطیل کند؟ آن مجله میتواند در کنار دیگر مجلات منتشر شود. جامعهی تجسمی ایران از مجموعِ هنرمندان عرصهی تئاتر، سینما و موسیقی بزرگتر است و جامعهی گستردهای است که از تعداد زیادی نقاش، مجسمهساز، عکاس، گرافیست، سرامیککار، خطاط، معمار و … تشکیل شده است. با داشتن دو سه مجله نمیتوانیم جوابگوی این جامعهی گسترده باشیم.
سمیعآذر با تأکید بر نقش پررنگِ رسانهی کاغذی در زمان معاصر متذکر میشود: مجلهی تندیس سایت هم دارد و شاید گمان رود که بهتر است با صرف هزینهی کمتر با همین مخاطبان فضای مجازی سر کرد. اما باید توجه داشت که هر چند فضای مجازی ارزشمند است و مخاطبان زیادی هم دارد، اما هیچوقت رسانهی کاغذی را انکار نمیکند.در حال حاضر، ما به تدریج در حال فاصله گرفتن از روشهای سنتی رسانه و جایگزینی آن با روشهای معاصری هستیم که بیشتر بر حوزهی دیجیتال متکی است. اما تجربهی جوامع توسعهیافتهنشان داده که آنها همهنوز از مجله بینیاز نشدهاند.
او ادامه میدهد: عدهای معتقدندکه در حال حاضر در عصر تلگرام و اینستاگرام به سر میبریم؛ پس دیگر چه نیازی به مجلهی فیزیکی است؟ این یک فکر اشتباه است. در تمام دنیا مجلات هنوز که هنوز است منتشر میشوند و از پایگاه مهمی برخوردارند. فضای مجازی کارِ یک مجله را نمیتواند انجام دهد. کتاب و مجله همچنان مسئلهی دنیاست. وقتی سینما آمد عدهای گفتند دیگر نیازی به تئاتر نیست ولی بعداً معلوم شد که تئاتر حتی میتواند ارزشمندتر از سابق جلوه کند. زمانی تلویزیون آمد و گفتند دیگر به سینما احتیاج نیست ولی الان میبینیم که فروش فیلمها از قبل هم بیشتر شده است. حالا هم شبکههای مجازی آمدهاند و باز هم روال مثل سابق است. این چرخه میآید و ادامه پیدا میکند ولی هیچ چیز جدیدی، ضرورت قبلیها را از بین نمیبرد.
مدیر حراج تهران مجلات را معیاری برای میزان توسعهیافتگی جوامع قلمداد میکند و میافزاید:مجلات باید امروزی باشند نه اینکه نباشند. مجله همیشه یک ضرورت است و یکی از آمارهای پیشرفت در جامعه وجود مجلات است. مجلات و رسانههای استاندارد توسعهیافتگی ما را بیشتر از خود هنر نشان میدهند. ممکن است در عقبماندهترین کشورها هم هنرمندی خلاق پیدا کنیم که جهانی هم بشود اما این نشان نمیدهد که آن جامعه توسعهیافته است. اما رسانهی خوب، نشاندهندهی شخصیتِ توسعهیافتهی جامعهی هنری یک کشور است.