علیرضا اسکندری دلبسته‌ی سقاخانه، در سبکِ قهوه‌خانه‌

گفتگو با علیرضا اسکندری؛ نقاش و خطاط

علیرضا اسکندری متولد 1331 است. او در حوزه‌ی نقاشی‌خط و آثار قهوه‌خانه‌ای نزدیک به 40 است که فعالیت کرده و تداوم داشته. آثار شمایل‌نگارانه‌ی او در همان فرمِ پیشگامانِ مکتب قهوه‌خانه قرار می‌گیرد و گاهاً با نقاشی‌خط ترکیب می‌شود.


این هنرمند که دل‌بسته‌ی هنرش در چارچوبِ دینی و مذهبی است، در آثارش اغلب به واقعه عاشورا نظر داشته. هم‌چنین اغلبِ آثار نقاشی‌خطِ این هنرمند، آیاتی از قرآن است که بر بوم ثبت گردیده است.

آثار اسکندری، نه در فرم و نه در محتوا با مخاطب درگیری ایجاد نمی‌کند، و همسو با اعتقاداتِ مخاطبِ خاصِ خود گام بر‌می‌دارد. یكى از عوامل مؤثر در این زمینه، استفاده از موتیف‌ها و نقش‌مایه‌هاى شیعى-مذهبى و تكرار خطوط و صور مینیاتورگونه شمایل، بدون تغییر عمده‌ای از سوی هنرمند و بسنده کردن به گزینش و «کلاژ کردنِ» آن‌ها در این آثار است.

حال متأخرترین آثار علیرضا اسکندری، با عنوان "شمایل" با ١٦ اثر در گالری چهار در جمعه 28 دیماه افتتاح خواهد شد.

در ادامه، خواننده‌ی گفتگویی با این هنرمند خواهید بود که حولِ تفکراتش و توضیحاتی درباره‌ی نمایشگاه پیش رو می‌گردد.

- کمی درباره‌ی نمایشگاه‌تان بفرمایید.

در سال‌های اخیر در چندین نمایشگاه گروهی شرکت داشته‌ام، اما خوشبختانه فرصتی پیش آمد تا نمایشگاهی انفرادی نیز از آثارم داشته باشم. این نمایشگاه شامل آثاری است که با عنوان شمایل‌سازی یا تصویرنگاری از آن یاد می‌شود.

-چه مدت مشغولِ خلق این آثار هستید؟

اگر بخواهم تاریخچه‌ی این رشته از آثارم را برایتان توضیح دهم تا جایی که به یاد می‌آورم به قبل از انقلاب یعنی حوالی سال 1356 برمی‌گردد. برای نخستین بار در یک نمایشگاه گروهی تحت عنوان «نقاشان معاصر ایران» شرکت کردم و از جمله برندگان آن رویداد شدم. بسیاری از اساتید آن دوران، از جمله بهمن محصص، کامران دیبا، فرامرز پیلارام و بسیاری دیگر در این رویداد حضور داشتند.

آن زمان من حدوداً 25 ساله بودم و ایده‌هایی در سرم داشتم. آقای منوچهر نیازی از دوستان من بود و با هم در خیابان منوچهری کار می‌کردیم. من ایده‌ای حول محورِ موضوعاتِ عاشورایی داشتم. با طراحی‌هایی که انجام می‌دادم به این نتیجه رسیده بودم که می‌توان اجزای هندسی و طراحی‌هایِ تجریدی را در آثار فیگوراتیو سوق داد.

از همان دوران کودکی، در محله‌ای که زندگی می‌‌کردیم، پرده‌خوانی بود و پرده‌ها به نمایش در می‌آمدند، که یک حالت روایت‌گری برای ما داشت. این پرده‌ها چهارتا پرسوناژ و کاراکتر اصلی داشت که عموماً تصاویری زیبا از امامان بود، و در مقابل آن شخصیت‌هایِ منفی‌ای مانند شمر قرار می‌گرفتند.

در طراحی‌های خودم به جایی رسیدم که از آثار پرده‌خوانی فراتر رفتم و از فرم‌های هندسی و خط‌خطی بهره بردم و در همان نمایشگاه سال 1356، حدود 20 تا تابلو ارائه کردم که بسیار مورد توجه قرار گرفت و باعث شد از وزیر فرهنگ و هنر وقت بورسیه تحصیلی ایتالیا را دریافت کنم. پس شروع کار من از آن زمان بود تا امروز که به اینجا رسیده است.

من همان کارها را در حال حاضر نیز ادامه داده‌ام و سعی کرده‌ام آن‌ها را به تکامل برسانم. پس از چند سال شاید بتوان گفت این آثار، اولین کارهایی بوده که از خط کمتر در آن‌ها استفاده کرده‌ام. اگر عنوان نقاشی‌خط را در نظر بگیریم، در این آثار، نقاشی بر خطاطی غالب است البته این حرف من نیست، بقیه به آثار من نسبت داده‌اند. من فقط چیزی که در ذهن دارم را روی بوم می‌آورم. این‌ها همه نشأت گرفته از احساساتی است که من در تکیه‌ها محله‌های قدیمی و فرهنگ اجتماعی خودمان با آن مواجه بوده‌ام.

-تأثیرپذیری از پرده‌خوانی‌ها و شمایل‌‌‌ها چگونه در شما شکل گرفت؟

اما این‌ جلوه‌های زندگی را در محله‌های خودمان می‌دیدیم و روایتگری در ما شکل می‌گرفت. از سال 53 که به هنرستان هنرهای زیبا رفتم، طرح‌هایی که می‌زدم از روی همین فرم‌ها بود. من با کاظم چلیپا، حسین خسروجردی و مرتضی اسدی همکلاس بودم. با آن‌ها چندین بار به گالری‌ای که روبه‌روی پارک ساعی بود می‌رفتیم. در آنجا یکی از آثار علی‌اکبر صادقی قرار داشت که یک کلاه‌خودِ نصف‌شده بود که از کارهای مشهور ایشان است. و چون آثار ایشان حالت پهلوانانه و تمثیلی و شمایل‌سازانه داشت، خیلی دوست داشتم.

من خوب از پسِ کارهای کلاسیک و رئال برمی‌آمدم. در آن زمان، بسیاری از اساتید در مکتب سقاخانه کار می‌کردند و ما سعی می‌‌کردیم از این اساتید مثل آقای پیلارام استفاده کنیم. من از فرم‌هایی که مرحوم منصور قندیز استفاده می‌کرد خوشم می‌آمد، و اعتقاد داشتم و دارم که هر هنرمند باید چیزی ببیند و سپس تأثیر بگیرد. من نیز از این فرم‌ها تأثیر می‌پذیرفتم. به نظر من، همه نقاش‌ها و خوشنویس‌ها از هم تأثیر می‌گیرند. شاید ابتدا یک برداشت اولیه‌ از اثری هنری در ذهن‌شان می‌کنند و بعد در کار خودشان آن را پیاده می‌کنند.

-به عقیده‌ی شما، آثارتان در ذیل مکتب سقاخانه تعریف می‌شود؟

اگر به کلمه‌ی سقاخانه دقت کنید، مکانی بوده که در آن آبِ خنک می‌نوشیدند و می‌گفتند سلام بر حسین و به یاد تشنه‌لبان واقعه عاشورا می‌افتادند. بنابراین، سقاخانه یک مکتبِ مذهبی_ایرانى است. و سقاخانه به ریشه‌های مذهبی اشاره دارد. من نیم‌طاق‌ها، گنبدها، فرم‌های مذهبی و علامت‌هایی که در دسته‌های سینه زنی و زنجیرزنی استفاده می‌شود را با اشکال هندسی ترکیب کرده‌ام و با تلفیق آن‌ها، توانسته ام ترکیب‌های جدیدی برای خودم ایجاد کنم.

شاید بهترین جمله‌ای که بتوانم به آثار خودم نسبت بدهم، جسورانه بودن کارهاست. چرا که چهره‌ها را از حالت رئالیستی درآورده‌ام، اما شاید نشود گفت کوبیسم؛ ولی از خطوط بسیار ساده استفاده کرده‌ام و با کمک فرم‌های هندسی توانستم آن‌ها را برای خودم خلق کنم. موقع خلق این آثار، احساسی به من دست میدهد که از دوران کودکی با آن بزرگ شده‌ام.

- در دهمین دوره حراج تهران برای نخستین‌‌بار، اثری از شما حضور داشت که به فروش هم رسید. آیا باز هم شاهد آثاری از شما در حراج خواهیم بود؟

آثار من در حراجی‌های گوناگونی حضور داشته، ولی امسال برای اولین‌بار در حراج تهران اثری از من که نقاشی‌خط بود، چکش خورد. این تابلو آیه‌ی «و اِن یکاد» بود که ایرانی‌ها این آیه را خیلی دوست دارند و به آن اعتقاد دارند. امیدوارم این روند، تداوم داشته باشد. من خودم اعتقاد دارم با برپاییِ نمایشگاهِ پیش رو، استقبال از کارهایم بیشتر خواهد شد.

لازم به ذکر است نمایشگاه آثار نقاشی سقاخانه‌ای علیرضا اسکندری با عنوان « شمایل» با کیوریتوری شیرین اسکندری جمعه 28 دی ماه از ساعت 16 تا 21 در گالری چهار گشایش می‌یابد و تا هشتم بهمن ماه برقرار است و علاقه‌مندان می‌توانند همه روزه از ساعت 11 الی 21 به محل گالری چهار واقع در خیابان شریعتی، نرسیده به سیدخندان، کوچه اشراقی پلاک 4 مراجعه فرمایند.

تهیه و تنظیم : رضا یاسینی

منبع :مجله تجسمی آوام

logo-samandehi