روزنامه اعتماد ، خریدار سپهرى سه میلیاردى را رونمایى كرد


اعتماد نوشته است :

حراج تهران با فروش تاریخ ساز ٢١ میلیاردى همچنان در صدر اخبار رسانه هاست؛ و تقریبا روزى نیست كه خبرى از آن منتشر نشود؛ از اعلام نام خریدار گران ترین تابلوى به فروش رسیده در ایران كه در این حراجى رقم خورد، كه در لا به لاى یك نشست خبرى درز كرد تا خداحافظى احتمالى رضا كیانیان و جانشینان احتمالى آن و نیز نقد و بررسى هاى مفصل كه دامنه وسیعى دارد از جمله مباحث قابل پیش بینى كه چرا فلان هنرمندان هستند و آن یكى ها نیستند.
و تا مسائل عجیب تر كه بوى دلواپسى مى دهند و كمتر رویكردهاى هنرى دارند.
به هر روى ادامه بازتاب رسانه اى چهارمین حراج تهران كه هشتم خرداد گذشته به روى صحنه رفت، گویاى عمق تاثیرگذارى آن است.


خریدار بزرگ چه كسى بود؟


یكى از تعهدات ناگفته همه حراجى ها در دنیا ، پنهان ماندن نام خریداران است؛ البته تاریخ هنر مى گوید گذشت زمان روشن كرده است آثار بزرگ در كدام مجموعه خصوصى و یا موزه ها نگهدارى مى شوند ولیكن طبق یك عرف جهانى تا خریدار نخواهد، حراجى موظف است نام او را محفوظ دارد؛ همین سكوت در قبال نام خریداران بزرگ به ابهام و راز آلود بودن حراجى ها دامن زده است، اما تا به حال كمتر شنیده شده تنها به چنین بهانه اى یك حراجى متهم به فروش صورى و ظاهرى شود! امرى كه در تهران و در قبال حراج هاى دوم و اینك چهارم تهران رخ داده است! دو سال پیش وقتى تابلوى سهراب سپهرى ٧٠٠ میلیون تومان به فروش رسید، موجى از شایعات شكل گرفت كه این فروش رخ نداده و مدیران حراج صرفا براى بازار گرمى رد و بدل شدن چنین ارقامى را ذكر كرده اند، اما تنها ٤٨ ساعت بعد " بانك پاسارگاد" اعلام كرد این اثر را براى ارائه در موزه بانك كه هم اكنون در موسسه صبا روى دیوار است خریدارى كرده اند. سال پیش اما با آنكه دو سپهرى ركوردهاى پیاپى یك میلیارد و ٨٠٠ میلیون و یك میلیارد و ٦٠٠ میلیون تومانى بر جاى گذاشتند، همه انگار كه با این اعداد درشت در ماركت او سازگار شده باشند آنها را باور كردند اما امسال دوباره با خوردن چكش بر روى عدد دو میلیارد و ٨٠٠ میلیون تومانى برخى به خصوص رسانه هاى خبرى دلواپسى ساز صورى بودن فروش را كوك كرده اند كه البته سازشان ناكوك است زیرا یك جستجوى كوتاه در فضاى مجازى هم آنها را متوجه خریدار این اثر گرانبها مى كرد؛
دكتر علیرضا سمیع آذر، رییس اسبق موزه هنرهاى معاصر تهران و مدیر حراج تهران به همراه رضا نامى و مصطفى اسداللهى، هفته گذشته در میزگردى در باب بررسى این رویداد حاضر شدند كه در خلال این نشست از سوى نامى یكى از مشاورین هنرى بانك پاسارگاد تایید شده است، موزه بانك پاسارگاد خریدار اثر دو میلیارد و ٨٠٠ میلیون تومانى سهراب سپهرى و در واقع گرانقیمت ترین تابلو نقاشى در طول تاریخ ایران است.این مصاحبه جمعه ٢٢ خرداد به روى خروجى ایسنا قرار گرفته و عجیب است آنها كه همچنان شبه عدم چنین فروشى دارند چرا اخبار مربوط به این عرصه را پیگیرى نمى كنند؟ لابد به سیاق گذشته بانك پاسارگاد، این اثر را در كنار دیگر آثارى كه بعدها خواهد خرید در یك آیین ویژه به مجموعه موزه این بانك كه در موسسه صبا به طور دائمى به نمایش است افزوده خواهد شد.


- از ١٠ میلیون تا دو میلیارد و ٨٠٠


از دیگر مسائل حاشیه اى دامنه دار حراج تهران، تشكیك هایى درباره واقعى بودن ارقام آثار به فروش رسیده است؛ موجى كه به موازات در رسانه هاى دلواپس و نیز برخى شبكه هاى اجتماعى مجازى تسرى دارد؛ جالب اینجاست كه خود مدیر حراج تهران درباره خلق شبهاتى درباره صورى بودن قیمت برخى آثار گفته است:" ما هیچ‌وقت اعتبار کل حراج را به‌خاطر نفع بیشتر زیرسوال نمی‌بریم. این کار از نظر اخلاقی در حوزه‌ کاری ما بسیار منفی است. از نظر اقتصادی هم همین‌طور. چون بالاخره این قضیه لو می‌رود و قیمت‌های دیگری هم که با صحت و سلامت رقم خورده است مخدوش می‌شود. هیچ حراج‌گذاری چنین کاری نمی‌کند، ولی ممکن است خارج از اراده‌ ما، خود هنرمند با شخصی صحبت کند و بگوید این کار من را بالاتر بخر و من در کارهای دیگر به تو تخفیف می‌دهم یا نصف پول را به تو برمی‌گردانم. اگر ما این موضوع را بفهمیم از شرکت کردن دوباره‌ آن هنرمند یا مجموعه‌دار در حراج‌های بعدی جلوگیری می‌کنیم، چون با اعتبار کل مارکت هنر ایران بازی می‌شود؛ این كار در بلندمدت به ضرر خود هنرمند و مجموعه‌دار مى شود."


تركیب هنرمندان در حراج تهران


قابل انتظارترین حاشیه حراج تهران، توقع به جاى انبوهى از هنرمندان سراسر كشور براى شركت در این رویداد است كه به ویترینى باشكوه براى تجسمى ایران بدل شده است؛ دستكم هنرمندان طراز اول و حتى دوم كه سالهاست در این هنر حضور دارند، توقع دارند در این حراجى حاضر باشند؛ امرى كه به نظر مى رسد بسیار دشوار است؛ سمیع آذر در این باره مى گوید:" حراج تهران می‌تواند در هر دوره‌ی برگزاری، 100 هنرمند را معرفی کند که به ظرفیت سالن حراجی هم بستگی دارد. این تعداد از 80 تا 150 نفر متغیر است، اما به‌طور میانگین می‌توان تعداد آن‌ها را 100 نفر دانست که از بین آن‌ها حدود 60 تا 70 هنرمند تثبیت‌شده‌ی مارکت هستند که مجموعه‌دارها دنبال آثارشان هستند. برخی هم در قید حیات نیستند یا هنرمندان بسیار شناخته‌شده که اعتبار جهانی دارند و هیچ مجموعه‌ای ممکن نیست بدون آن‌ها اعتبار لازم را داشته باشد. می‌ماند 30 تا 40 هنرمند که حراج تهران می‌تواند آن‌ها را معرفی کند و این شانس را به هنرمندان و خریداران بدهد که با ایده‌های تازه و خلاقیت‌های جدید آشنا شوند. در مجموع، حراج تهران در یک دوره 10 ساله‌ی برگزاری‌اش حداکثر 300 نفر را می‌تواند جابه جا کند‌. در حالی که جامعه هنری حرفه‌ای ما 10 برابر این تعدادی است که حراج تهران در یک دوره 10 ساله می‌تواند معرفی کند. پس بقیه باید چه کار کنند؟ چرا باید دائم حراج را نقد کرد؟ حتی اگر شما آن 300 نفر را انتخاب کنید، باز هم کسانی ناراضی خواهند بود."
او این توضیحاتش را با یك مثال همراه مى كند:"به‌عنوان مثال در شهرهای لندن و نیویورک 15 هزار هنرمند وجود دارد که تحصیلات دانشگاهی دارند و کمتر از هزار نفر آن‌ها می‌توانند به حراج‌ها و گالری‌های درجه 1 و 2 راه پیدا کنند، بقیه چه کار می‌کنند؟ لذا روشن است تا وقتی فقط حراج تهران فعال باشد، می‌تواند جوابگوی کمتر از 10 درصد نخبگان هنری باشد. نوظهورها حتى شانس خیلی کمتری هم دارند. به نظر من، به جای صرف انرژی برای مأیوس و ناامید کردن برگزارکنندگان حراج تهران، بهتر است برای تقویت این فرصت‌ها انرژی صرف شود. به جای این‌که به‌خاطر چهار تا ایراد بگویند اصلا بهتر است این اتفاق نیفتد، بهتر است به فکر هنرمندان باشند و این فرصت را از آن‌ها نگیرند."

منبع : هنرآنلاین

logo-samandehi