مراسم بزرگداشت استاد صادق بريراني، پيشکسوت صاحبنام نقاشي و گرافيک، در تالار ايرانِ فرهنگستان هنر، برگزار شد.

به گزارشگالري آنلاينبه نقل از روابط عمومي فرهنگستان هنر، در اين مراسم که اجراي آن را اسماعيل آذر بر عهده داشت، هنرمندان و فرهيختگان بسياري، ازجمله حسين محجوبي، طاهر شيخالحکمايي، غلامرضا راهپيما، ايرج نعيمايي، جواد بختياري، سپيده بريراني، حسين ياوري، مجتبي حسيني، قاسم زائري، و نيز عليرضا اسماعيلي، منيژه کنگراني، علي تقوي، محسن سليماني، از مديران ارشد فرهنگستان هنر، و بسياري ديگر از هنرمندان حوزه تجسمي و دوستدارانِ استاد بريراني حضور داشتند.

زبان هنري بريراني از مرزهاي فردي گذشته است
بهمن نامورمطلق، رئيس فرهنگستان هنر، در مقدمه سخنان خود، برگزاري اين بزرگداشت را مايه مباهات فرهنگستان هنر دانست و با برشمردن نام استادان بزرگي که براي اين مراسم حضور داشتند اظهار کرد: حضور بسياري از استادان نامي و تأثيرگذار در اين مراسم نشاندهنده آن است که استاد بريراني تا چه اندازه براي جامعه هنري عزيز است. همچنين، برگزاري برنامههايي از اين دست، که تجليل از مقام هنري استادان بزرگ است، موجب افتخار و مباهات فرهنگستان هنر است و جايگاه رفيع اين استادان بزرگ باعث ارتقاي اين فرهنگستان ميشود.
او ضمن اينکه استاد بريراني را از سرآمدان هنر ايران دانست که نامش بر تارک تاريخ هنر ايران جاودان خواهد ماند، به نقد و تحليل آثار اين استاد برجسته پرداخت و گفت: کارهاي ايشان آنقدر غني است که ميتوان از ديدگاه همه نقدها، ازجمله نشانهشناسي، روانشناختي، جامعهشناختي، آيکونولوژي، آنها را تحليل و بررسي کرد. در نقد هنري و ادبي، نقدي به نام اسطوره وجود دارد. نقد اسطورهاي نيز چندين رويکرد دارد که يکي از آنها نقد اسطورهسنجي است.
رئيس فرهنگستان هنر سپس به نقد اسطورهسنجي پرداخت و تصريح کرد: بر اساس اين نقد، هر انساني الگويي دارد و بر پايه آن الگو خلق اثر ميکند، رفتار ميکند و سبک زندگي آن بر اساس همان الگو شکل ميگيرد. در عرصه هنر هم همينگونه است. اگر هنرمندي الگوي خود را پيدا کند، آثارش بر اساس آن الگو شکل ميگيرد. منتقدان سعي ميکنند اين الگو را نزد هنرمندان پيدا کنند.
او به تشريح روش الگويابي پرداخت و ادامه داد: استعارههاي تشويشبرانگيز يا تکراري يکي از مراحل روش الگويابي است. به اين شکل که چيزهايي که در وجودمان داريم و ضمير ناخودآگاه اجازه بروز آن را نميدهد، در لابهلاي استعارهها، نمادها و تصاوير خودنمايي و تجلي پيدا ميکنند و خود هنرمند گاهي به آنها آگاه نيست.
عضو پيوسته فرهنگستان هنر سپس به اسطوره شخصي استاد بريراني اشاره و تصريح کرد: اگر به آثار استاد بريراني توجه کنيم، خواهيم ديد که اسطوره شخصي ايشان که در آثارش به تکرار ديده ميشود، در تصوير «سيمرغ» تجلي مييابد. شايد در آثار اوليه به اين صورت ديده نشود و در حال شکلگيري و ظهور و بروز است، ولي آنجا که عميق و دروني مي شود و به وجد ميآيد و الگوي شخصي خود را مييابد، ميتوان اَشکال، مرغها با نمادها و نشانهها را مشاهده کرد. به عنوان مثال، همان پرنده اسطورهاي بالداري که با تمام موتيفهاي ايراني از دوره پيش از اسلام تا بعد از اسلام در آثار اوليه استاد ديده ميشود و ايشان سعي در بازطراحي آن کرده است همان سيمرغ است که به شکلهاي مختلفي در آثار استاد بريراني به نمايش درآمده است.
نامورمطلق در همين زمينه به توضيح بيشتر پرداخت و ادامه داد: اسطوره سيمرغِ استاد بريراني همان وحدت کثرتهاست؛ همان کردها، بلوچها، قوچانيها و… است که به تناوب در آثار او مشاهده ميشود و درواقع، وحدتي شاعرانه، عارفانه و زنانه را به نمايش درآورده است. آثار استاد بريراني، در عين داشتن اصالت، خلاقيت نيز دارد که توسط دو مفهوم شکل ميگيرد. اين دو مفهوم يکي «پيوستگي» و ديگري «پيوند» است. ايشان در محورِ درزماني تلاش ميکند از تمام ميراث هنري گذشتهاش استفاده کند. همچنين، در محورِ همزماني، از تجربيات جهاني نيز بهرهمند شده است.
او افزود: هنرمند خلاق وقتي با خود صادق باشد و اسطوره شخصي خود را بيابد، از آنجا به جهان بزرگ نقب ميزند. زبان هنرمند ديگر زبان شخصي نيست و از خود و شخص عبور کرده و به جمع پيوند خورده است. هنرمندان آيينهدار جمعيت و مردم خودند. هنرمندان را بايد جدّي گرفت؛ زيرا اگر ميخواهيم جامعهاي را بشناسيم و حال مردم جامعه را درک کنيم، بايد حرف هنرمندان را بشنويم و درک کنيم. آقاي بريراني از جمله هنرمندان خلاقي است که در جستوجوي زبان و بياني تازه بوده و زبان هنري او از مرزهاي فردي گذشته است. در درون هر ايراني يک سيمرغ وجود دارد. ايشان بهواسطه کشف سيمرغ با همه ما ارتباط برقرار ميکند.

جريان سيال ذهن بريراني در مجموعه سميرغ آشکار است
سيدمهدي حسيني، رئيس گروه تخصصي هنرهاي تجسمي فرهنگستان هنر، با ذکر اينکه بيش از پنجاه سال همسو با استاد بريراني در دنياي تجسمي ايران حرکت کرده است گفت: وجه تمايز بريراني با بقيه هنرمندان در چندوجهيبودن کار وي است. او در درجه اول يک نقاش درجهيک است. همچنين، يکي از نخبگان گرافيک معاصر ايران است و هر کدام از آثاري را که ايشان خلق کرده است نگاه ميکنيم يکي از نمونههاي گرافيک کلاسيک معاصر ايران است. از سوي ديگر، با وجود آنکه اصلاً ادعاي خوشنويسي نداشت، از ريتم و حرکت کاليگرافي و خوشنويسي مجموعهاي فراهم آورد که بينظير است و آنچه پيونددهنده اين ويژگيها در کنار هم است جريان سيال ذهنِ (Stream of consciousness) بديعِ استاد بريراني است که از اين جريان سيال با استفاده از فرهنگ و عرفان ايراني بهره ميبرد و اين جريان را در مجموعه سيمرغ ميتوانيد آشکارا ببينيد.

صادق بريراني نقطه آغاز «خط سوم» در صفحه هنر معاصر ايران است
سيدهراضيه ياسيني، دبير علمي اين بزرگداشت، با ذکر اينکه در نمايشگاهي که در حاشيه اين بزرگداشت برگزار ميشود، تصوير سي اثر از آثار متأخر نقاشي استاد با عنوان «سيمرغ» براي اولين بار به نمايش درميآيد گفت: حيرتانگيز است که اين آثار بديع در آخرين سالهاي دهه نهم زندگي پُرثمر ايشان ايجاد شده که حاکي از روح جوان و بسيار سرزنده ايشان است.
او ادامه داد: در دهههاي 1320 تا 1340 شمسي، بريراني دغدغهاي بنيادين داشت؛ «نيل به زبان و بيان گوياي ايراني در هنر معاصر زمانه خود». هويت ايراني آثار او چه بسا از غم او در جفاي به وطن، و اشغال ايران توسط روسيه و انگلستان تأثير گرفته باشد. در اين عصر پُرآشوب، او راه نجات روح جريحهدارش را در هنر و در همقدمي با ادبيات عرفاني و ديني ايران جستوجو ميکرد. هنرمندان همنسل بريراني زبان جديد در هنر ايران معاصر را ميجستند، اما فارغ از جريانهايي که غلبه مييافتند و هويت هنر معاصر ايران را يا در رويکرد مليگرايي باستانگرا و يا در رويکرد تلفيقي غربگرا و متأثر از نگره شرقشناسي به فرهنگ ايران جستوجو ميکردند، برخي از هنرمندان درصدد درک و دريافت جوهره هنر ايران بودند؛ چنانکه قادر به بيان در عرصه فراخ هنر جهان شود. بريراني در چنين مسيري پا نهاد. او از جمله هنرمنداني بوده که ميخواستند هنر اصيل ايران از طوفان هجوم فرهنگ و هنر مدرن غرب جان به در ببرد. در جستوجوگريهاي بريراني، او همواره در مداري حرکت کرده که نقطه اول و آخر آن هويت ملي و ديني اوست.

بريراني در خاطره فرهنگي معاصر ميدرخشد
محمدحسين حليمي، عضو پيوسته فرهنگستان علوم، در اين مراسم گفت: بريراني شخصيتي توانا با ويژگيهاي عرفاني است که توانسته در زندگي پُربرکت خود با تمام خصوصيتهاي يک هنرمند برتر و ماندگار و محترم در خاطره فرهنگي معاصر بدرخشد. او يکي از اولين هنرمندان نوانديش ايراني است که خط و نوشته را بهصورت مدرن براي مفاهيم مورد علاقهاش انتخاب کرد.
او افزود: آثار نقاشي و خطي که استاد بريراني در اين سبک و سياق به وجود آورده است آثار آگاهانهاي است که هنرمند با اِشراف علمي و هنري از عالَم خطاطي و خوشنويسي بهره برده است.

استاد بريراني تجليبخش بياني نو در هنرهاي سنتي است
سيدعبدالمجيد شريفزاده، عضو گروه تخصصي هنرهاي سنتي و صنايعدستي فرهنگستان هنر، در اين نشست گفت: آنچه باعث شد گروه هنرهاي سنتي به آثار و احوال استاد بريراني بپردازد نحوه بيان ايشان و بهرهگيري از سنتهاي هنري در آثار وي است که به شکلي نو و تازه از سنتهاي هنري ايراني در آثارش بهره ميگيرد.
او در خاطرهاي، از کار استاد بريراني با استاد حسين بهزاد و معاشرت با وي و طراحي تابلو نقاشي پيرمرد استاد بهزاد گفت و افزود: نشستوبرخاست و گفتوگوهايي که استاد با هنرمندان سنتي داشته به تهيه و انتشار مجللاتي چون «هنر و مردم» منجر شده است که سالياني طولاني منتشر ميشد و به معرفي هنرمندان سنتي و آثارشان ميپرداخت. استاد بريراني به ما نشان داد که چگونه ميتوانيم از هنرهاي سنتي ايران بهره بگيريم و با بياني تازه و نو آن را عرضه کنيم و هنرهاي سنتي ايران را پاس بداريم.

استاد بريراني از خود غافل شد و قلمش را براي بيان حقيقت جاري کرد
محمدعلي رجبي، دبير هنري همايش بزرگداشت استاد صادق بريراني، سخنران ديگري در اين مراسم بود که مقام استاد بريراني را اجل از خود دانست و سپس گفت: مقام معرِّف بايد اجل از مقام معرَّف باشد و ايشان در مقامياند که بايد بزرگان از ايشان سخن بگويند، ولي در اينجا من به اين دليل که دوستدار ايشان هستم از ايشان سخن ميگويم.
او در ادامه به سخن استاد مميز اشاره کرد و گفت: مرحوم مميز در معرفي ايشان جملهاي تاريخي گفتند که استاد بريراني پيشکسوت گرافيک نوين ايران است.
عضو پيوسته فرهنگستان هنر به پيشينه و تجربياتي که استاد بريراني از طريق آموزش استادش، زرينکلک، به دست آورده بود اشاره کرد و افزود: استاد ايشان شخصي درويشمسلک و اهل عرفان بود و تأثير بسياري در او گذاشته بود. ايشان خود براي من نقل کرد که «روزي به ميبد رفتم و به کارگاههاي سفال سر زدم و از آنجا ميخواستم خريد کنم که به ذهنم رسيد بپرسم کدام يک از آنها بهتر است و آن استادِ سفالگر نگاهي کرد و اشاره کرد که برو و از آن دسته بردار، نگاه کردم و ديدم فرقي ندارد؛ پرسيدم ويژگيشان چيست؟ گفت اينها را که در اين سمت هستند اول صبح کار کردهام، هنوز دستگرمي بود و در فکر مسائل و مشکلات بودم. آن طرف هم براي زماني بود که ميخواستم به خانه بروم و دوباره به ياد خانه و مسائل و مشکلات افتادم، ولي وسطيها را نفهميدم که چگونه کار کردم.» براي شخصي مانند بريراني، که مبنايي عرفاني داشته و از طرف ديگر با مسائل مدرنيسم آشنا شده بوده، اين درسي شد که هنر جايي ظهور ميکند که ما خودمان را از اين بين برداريم. وقتي «ما» نباشيم، «هنر» ظهور ميکند. بريراني از خود غافل شد و قلمش را در بيان حقيقت جاري کرد.
در ادامه، لوح تقديري که با خط استاد غلامحسين اميرخاني به رشته تحرير درآمده بود، به همراه کتاب نفيس خمسه نظامي شاهطماسبي،از سوي رئيس فرهنگستان هنر به برادرزاده استاد صادق بريراني (به نمايندگي از استاد) اهدا شد. سپس نمايشگاه تازهترين آثار استاد بريراني در مؤسسه فرهنگيهنري صبا گشايش يافت. در اين نمايشگاه، علاوه بر اين آثار، که مجموعه «سيمرغ» نام دارد و شامل سي تابلو است، ديگر آثار اين استاد بزرگ، متعلق به مجموعههاي شخصي و گنجينه آثار فرهنگستان هنر و موزه هنرهاي معاصر تهران، نيز به نمايش درآمده که تا 12 آبان 1401، در نگارخانه خيالِ مؤسسه فرهنگيهنري صبا، براي بازديد علاقهمندان داير است.




