نشست تخصصي "هنر معاصر و زمينههاي آن" با همکاري بخش فرهنگي سفارت آلمان و با حضور پروفسور لوکا دي بلازي استاد فلسفه دانشگاه برن و پروفسور اورسولا نايگباور در موسسه فرهنگي هنري ماه مهر برگزار شد.
در ابتداي اين نشست پروفسور لوکا دي بلازي براي طرح مسئله جايگاه هنرمند معاصر ميان دو سيماي کوچگر و ناکوچگر به صحبتهاي ژيل دلوز فيلسوف فرانسوي اشاره کرد و گفت: دلوز کوچگر را عاملي ميدانست که با مفاهيم، خلاقيت، تخطيگري ، و ناهمرنگي نسبت دارد.
وي ادامه داد: انسان کوچگر در تفکرات دلوز در برابر و در تقابل با دولتها که تجسم بخش و تقويتکننده انفعال است قرار دارند.
اين فيلسوف سوئيسي توضيح داد: طي چند دهه اخير چنين سيمايي از انسان کوچگر در محافل فرهنگي و هنري جهان غرب و همچنين ميان طبقهاي موسوم به طبقه خلاق به گرمي پذيرفته شده است.
دي بلازي گفت: هم زمان با موجهاي نوين مهاجرت جهاني و جنبشهاي پناهندگي و در پرتو ظهور دوباره پوپوليسم جناح راست تناقضات دروني سيماي انسان کوچگر بيش از پيش رخ مينمايد.
وي افزود: آيا نميشود گفت که انسان آزاد مسلک متمولي که نه به يک دولت خاص و نه حتي به يک دولت اجتماعي هيچ احتياجي ندارد و قادر است بيهيچ محدوديتي از مزايا و ارزشهاي کوچ باوري و مهاجرت سخن بگويد، به معناي دقيق کلمه همان کوچگر جهاني است؟
اين فيلسوف سياسي با بيان اين که اين سوال خود مولد سوالي ديگري است گفت: آيا نميتوان گفت که روشنفکران تحصيلکرده و سيار آنهايي که تحصيلات کمتري دارند و کمتر سيار هستند، آنهايي را که هيچ چيز از جهانيسازي عايدشان نميشود و گاه حتي همه چيزشان را ميبازند و من نامشان را "ناکوچگران" ميگذارم، فراموش کردهاند؟
دي بلازي ادامه داد: از اين منظر هنر جهاني نيز همچون هنرمند جهاني حالتي دو پهلو دارد. هنرمندي که هم به معناي دقيق کلمه شخصي کوچگر است و در قيد و بند زبانها و مرزهاي ملي نيست، بسيار پر تحرک و سيار است و ارتباطات بينالمللي بسيار خوبي دارد و هم در بسياري از موارد به دليل وابستگياش به دولتهاي ملي و حمايت آنها شخصي ناکوچگر است.
وي با بيان اين که در اين سخنراني ميخواهم به تناقضهاي اين دو پهلو بودن هنرمند بپردازم گفت: مفهوم انسان کوچگر مفهوم جديدي نيست همان گونه که متضاد آن يعني مفهوم يکجانشين و اقامتگر هم جديد نيستند.
اين فيلسوف سوئيسي با بيان اين که تضاد ميان کشاورزان يکجانشين و چوپانهاي کوچگر را ميتوان از کهنترين منازعات اجتماعي در طول تاريخ عنوان کرد گفت: آن چه در اين ميانه جديد است اين واقعيت است که سيماي انسان کوچگر خود به دو بخش تقسيم شده است و همراه با ظهور انواع نويني از انسان کوچگر، کوچگران ديگري را نيز که ميتوان آنها را کوچگران جهاني ناميد در بر ميگيرد.
دي بلازي با اشاره به اين که توصيف اين سيماي نوين و دلايل موفقيت آن مدنظر من است افزود: نخستين وجه تمايز کوچگر جهاني و کوچگر سنتي متضمن يک تمايز ديگر نيز هست. از آنجا که کوچگران جهاني تفاوت بسيار زيادي با کوچگران سنتي دارند ناچاريم ميان آنچه در تقابل با کوچگران سنتي يعني کشاورزان و يکجانشينان مطرح شد و آن چه در تقابل با کوچگران جهاني قرار ميگيرد فرق بگذاريم. من اين دسته اخير را ناکوچگران مينامم.
وي ادامه داد:در ميان اين دو سيما، کوچگر جهاني و ناکوچگر، سيماي هنرمند معاصر و در وجهي عموميتر، جهان هنر معاصر قرار دارد که با تکيه بر اين تمايز ميتوان ابهامات گوناگون هنر معاصر را برملا کرد.
وي در پايان صحبتهايش هنرمندان ايراني را هم مسير با مسئله جهاني شدن دانست و گفت: آنها اين مسئله را در زندگي خود جاري کردهاند و آن را متعلق به مکان ديگري نميبينند و سعي ميکنند اين مفهوم را با زندگي خود پيوند بزنند.
دي بلازي در ادامه اين نشست به قرائت مقاله خود با عنوان "کوچگر، نا کوچگر و هنرمند" که در سه بخش تنظيم شده بود پرداخت.

نمايشگاه هنري جايگزين امتحانات پايان ترم
در ادامه اين نشست پروفسور اورسلا نايگباور هنرمند آلماني و استاد دانشگاه هنر برلين درباره فراگيري و آموزش هنرمعاصر در دانشگاه برلين گفت: ساختار رسمي دپارتمان هنرهاي زيباي دانشگاه هنر برلين بر سيستم کلاس محور متمرکز و استوار است.
وي ادامه داد: اين سيستم که در آلمان، اتريش و فرانسه مورد استفاده قرار ميگيرد بر خلاف سيستم انگليسي _ آمريکايي که در آن دانشجويان بيشتر با پروژهها و سمينارها سرو کار دارند.
اين هنرمند آلماني با بيان اين که دانشگاه هنر برلين در سه دپارتمان معماري، هنرهاي زيبا و موسيقي خلاصه شده است گفت: در اين دانشگاه انستيتوهايي وجود دارد که يکي از آنها متعلق به هنر است که در آن مباحث نظري، تدريس نظريه در حوزههاي هنر و فلسفه ارائه ميشود و دانشجويان به فراخور نياز خود ميتوانند در اين کلاسها شرکت کنند.
نايگباور با اشاره به مزيتهاي شيوه تدريس در دانشگاه برلين گفت: دانشجويان در تمام مدت کنار من و ديگر همکلاسيهايشان زندگي ميکنند و رابطهاي صميمي و نزديک ميان آنها شکل ميگيرد.
وي با اشاره به جشن پايان هرسال که با عنوان "اپن هوس" در دانشگاه برلين برگزار ميشود گفت: دو هفته پاياني در هر سال تحصيلي دانشجويان آثاري را خلق ميکنند و به جاي امتحان دادن به مدت چهار روز درهاي دانشگاه به روي مردم باز است و مردم ميتوانند آثار دانشجويان را ببينند.
اين هنرمند آلماني با بيان اين که من نتوانستم متني را براي سخنراني آماده کنم گفت: فيلمي با عنوان "چيزي و بعد هيچ" را که در دو هفته پاياني سال تحصيلي دانشجويان ضبط کردهايم را در اين سفر با خود آوردهام تا براي شما به نمايش بگذارم.
يانگباور گفت: در اين فيلم استادان و دانشجويان درباره تدريس و فراگيري هنر، معناي ساختن هنر و اين که چرا چيزي بايد هنر ناميده شود و معناي انديشيدن مستقل صحبت ميکنند.

وي ادامه داد: در اين فيلم مشاهده ميکنيم دانشجويان در حالي که مقدمات نمايشگاه سالانه با عنوان "سفر" را فراهم ميکنند درباره کارهاي هنريشان گفتگو ميکنند و پروژهاي با عنوان بيانيه "هنر انهدام" براي نقد اين نمايشگاه به نمايش ميگذارند.
در ادامه اين نشست فيلم "چيزي و بعد هيچ" براي حاضران پخش شد و بعد از آن جلسه پرسش و پاسخي درباره اين فيلم صورت گرفت.
