تجاوز هوش مصنوعي به عکاسي

با توجه به تغيير و تحولات صورت گرفته در بستر ديجيتال و فناوري‌هايي از اين دست است که پديده‌اي با عنوان «هوش مصنوعي» ابداع شده و عموميت يافته است. بر اساس عملکرد اين بستر ربات‌گونه و غيرانساني اما هوشمند برخي هنرها در خطر آسيب قرار دارند که در ميان آنها عکاسي دچار چالش‌هاي بيشتر است.

به گزارش گالري آنلاين به نقل از ايلنا، چند سال پيش بود که نام پديده‌اي با عنوان «هوش مصنوعي» در ميان جوامع عمومي دهان به دهان شد و ديري نگذشت که اين ابداع تازه بشري مانند ديگر مقولات و ابداعات انساني، ارتقاء يافت و تکميل شد. از همان مقطع تاکنون «هوش مصنوعي»؛ اين بستر گسترده و پر کاربرد، به مرور و بي‌سر و صدا بخشي از دنياي مدرن امروز را به تسخير خود درآورده است. 

«هوش مصنوعي» بر اساس سايت‌ها، پلتفرها و نرم‌افزارهايي که هر روز بر تعداد آن‌ها افزوده مي‌شود، بيش از قبل انجام امور مختلف را در اختيار گرفته است. واقعيت اين است که مي‌توان به واسطه «هوش مصنوعي» شبيه‌سازي کرد. 

مي‌توان از «هوش مصنوعي» درباره موضوعات و مسائل مختلف روانشناختي و غيره مشاوره گرفت. اما همه اين موارد و شبيه‌سازي‌ها با گذشت زمان شکلي هراس‌آور و مبهم به خود گرفته‌اند؛ تا جايي که برخي اعتقاد دارند هوش مصنوعي با پيشرفت چشمگيري که دارد در نهايت جاي انسان و امور انساني را خواهد گرفت. اين اعتقاد بي‌راه نيست و در حالي رخ مي‌دهد که مي‌توان به واسطه اين پديده «مدرن»، شعر و داستان و فيلمنامه نوشت. موسيقي هم از اين آسيب به دور نمانده، تا آنجا که طي چند ماه، برخي موزيسين‌ها به دليل شبيه‌سازي‌هاي غير قانوني و نامتعارف صدا و آثارشان، خواستار وضع قوانيني محکم در اين رابطه شده‌اند. 

عکاسي زير تهاجم «هوش مصنوعي» چه سرنوشتي پيدا مي‌کند؟ 

يکي ديگر از هنرهايي که مورد خطر و آسيب قرار دارد، عکاسي است. سايت  معتبر «Independent Photographer» / «عکاس مستقل» که اخبار جدي و مهم عرصه عکاسي سراسر جهان را منتشر مي‌کند و اهداي جوايز به هنرمندان شاخص را به طور معمول در دستور کار دارد، در اين‌باره گزارشي منتشر کرده که «جاش برايت» نويسنده آن است.

اين مطلب، «هوش مصنوعي» اين پديده تازه ابداع شده را در بستر هنر عکاسي مورد واکاوي قرار داده است. 

در ادامه ترجمه اين گزارش قابل مطالعه است:

در آوريل ۲۰۲۳، بوريس الداگسن (عکاس) هنگامي که اثرش با عنوان «'The Electrician'»، شامل تصوير دو زن در کنار هم، در مسابقه جهاني عکاسي «سوني» متعلق به سازمان جهاني عکاسي، مقام اول را در رده «خلاقانه آزاد» به دست آورد، موجي از شوک در دنياي عکاسي ايجاد کرد؛ با اين حال، الداگسن اين جايزه را رد کرد و فاش کرد آنچه خلق کرده يک عکس واقعي نيست! چراکه آن را با استفاده از هوش مصنوعي تهيه کرده است. 

طي اين اعتراف، بوريس الداگسن ادعا کرده بود که از تصويرش به عنوان «برق» به عنوان آزموني براي به چالش کشيدن رقابت و ايجاد گفتماني در رابطه با آينده عکاسي استفاده کرده است. در ادامه اين ادعا بود که برخي هنرمندان و کارشناسان انگيزه‌هاي او را زير سوال بردند و از آن به عنوان ترفندي تبليغاتيِ بدبينانه ياد کردند. اما واقعيت اين است که وجود هوش مصنوعي در صنعت عکاسي مورد توجه قرار گرفته و قطعا سوال‌هاي متعددي در ايناره مطرح است.

چگونه مي‌توان گفت اين عکس توسط عکاس به ثبت رسيده يا توسط «هوش مصنوعي» خلق شده است؟

آيا «هوش مصنوعي» در «عکاسي» پديده‌اي جديد است؟ 

همه اتفاقات چند سال اخير در حالي رخ داده که زمان استفاده از «هوش مصنوعي» به دهه ۱۹۸۰ مي‌رسد! البته نه به معناي آنچه که امروز وجود دارد و منظور قابل تغيير و قابل ويرايش بودن عکس‌هاي نگاتيو است. آنچه امروز شاهدش هستيم، چه خوب چه بد! چه فرصت و چه تهديد! به واسطه پتانسيل‌ها و امکانات نرم‌افزاري و سخت‌افزاريِ رايانه‌اي، رخ داده است. به هر حال از همان ابتداي امر تاکنون، پيشگاماني وجود داشته‌اند که با کاوش‌هاي خود به اين ابداعات و در نهايت هوشي ساختگي، دست يافته‌اند. 

با وجود اين قدمت و روالي که وجود داشته، در دهه گذشته است که به واسطه از امکانات رايانه‌اي، تصاوير به شدت واقع‌گرايانه خلق شده‌اند. اين تکامل را مي‌توان تا حد زيادي به ظهور نرم‌افزارها و تجهيزاتي ربط داد که دوربين‌ها را کامل و کامل‌تر کرده‌اند. اما چگونه است که با وجود در در دسترس بودن تصاوير «هوش مصنوعي» با کيفيت بالا طي بيش از يک دهه، تنها اخيراً چنين توجهي را به خود جلب کرده است. 

جهش «هوش مصنوعي» به دليل ابداع يک «الگوريتم»

دليل اصلي مورد توجه قرار گرفتن «هوش مصنوعي» را مي‌توان در توسعه الگوريتمي موسوم به «CLIP» دانست که اصطلاحا زبان طبيعي و بينايي رايانه را با هم ترکيب مي‌کند. به همين واسطه است که رايانه‌ها اين امکان را پيدا کرده‌اند که ضمن ايجاد ارتباط بين مقولات مختلف و گاه نا مرتبت، آن‌ها را به طور موثر و جزيي و دقيق، تجريه و تحليل کنند. اينگونه است که پايه و اساس «هوش مصنوعي» در هنرها با استفاده از اعلان‌هاي مبتني بر متن ايجاد مي‌شود و عکاسي هم از اين رويه مستثني نيست

اما شتاب تکميل و گسترش هوش مصنوعي و تکنولوژي در سال‌هاي گذشته باعث ظهور و ابداعاتي شده که به واسطه آن‌ها هنري خلاقانه با جذابيت‌هاي بصري ايجاد شده است. آنچه در اين ميان بر ايجاد امکانات مذکور تاثير بسيار داشته، توانايي همان تبديل توضيحات متن به تصاوير است که پيش‌تر به آن اشاره شد. با اين امکان با انتخاب کلمات است که فضاهاي تازه خلق مي‌شوند. 

در ادامه بايد گفت حال «هوش مصنوعي» در عکاسي به امکاني جديد بدل شده است که هر روز بر محبوبيت‌هاي آن افزوده مي‌شود. اگر به آثار منتشر شده در فضاي مجازي و حتي رسانه‌هاي مهم طي ماه‌هاي اخير نگاهي بيندازيم با آثار نامتعارفي روبرو مي‌شويم که بسيار واقعي هستند و نمي‌توان آن‌ها را از فرع تشخيص داد. تصوير اخير پاپ نمونه‌اي از همين آثار است. اين عکس پاپ را نشان مي‌دهد که در يک کت زمستاني نامتجانس آراسته شده است.

پاپ در لباسي نامتعارف که توسط «هوش مصنوعي» خلق شده است/ اين عکس در فضاي مجازي به عنوان اثري واقعي دست به دست مي‌شود

چرا بايد از به‌کارگيري «هوش مصنوعي» در «عکاسي» نگران باشيم

تا به اينجا بايد گفت «هوش مصنوعي» به خودي خود بر اساس هر عملکردي که تا به امروز داشته، باعث نگراني نيست. آنچه که به اين پديده ابعادي ناهنجار و خطرناک مي‌دهد سرعت پيشرفت آن است! و ديگر اينکه طي همين مدت کوتاه موجب انتقاد هنرمندان بسيار شده است. اين افزايش چشمگيرِ موارد اخلاقي نگراني‌هاي بسيار را در پي داشته است. 

در اين رابطه مي‌توان موضوع را از جوانب مختلف بررسي کرد. مثلا اينکه با عکس‌هايي که توسط هوش مصنوعي ساخته و پرداخته مي‌شود، مي‌توان در ايجاد تئوري‌هاي مخرب و توطئه‌گونه و ساير اهداف ناهنجار و پليد اجتماعي استفاده کرد. درست است که ويرايش عکس از ابتداي ابداع اين هنر تا به امروز وجود داشته، اما تمايزي ميان اين نوع دستکاري‌ها با هوش مصنوعي وجود دارد که سودجويان از آن استفاده خواهند کرد. 

مقايسه برنامه «فتوشاپ» با اديت‌هايي بر مبناي «هوش مصنوعي» 

بدون شک ابزارهاي ويرايش عکس و البته مهمترين آن‌ها «فتوشاپ» نقش مهمي در عکاسي داشته‌اند؛ چراکه امکان حذف و جايگزيني عناصر مختلف را در اثر مي‌دهند. فناوري توليد تصاوير بر اساس «هوش مصنوعي» البته روال ديگري دارد. با اينکه اين پديده بستر مهمي براي تغيير و ايجاد عکس‌هاي جديد است و در شبيه‌سازي‌ها موفق عمل کرده، اما هنوز از آثار اصلي و عکس‌هاي واقعي قابل تشخيص است. اين جزييات و ظرافت‌ها هستند که ضعف‌هاي «هوش مصنوعي» و خلق اثر بر اين اساس را فاش مي‌کنند. زماني هم که سوژه عکس انسان است از اندازه و شکل دست‌هاي او در اثر مي‌توان تا حدودي به اصل يا ساختگي بودن آن پي برد.

اليوت هيگينز، عکسي از دستگيري دونالد ترامپ رييس‌جمهور پيشين آمريکا منتشر کرده که توسط هوش مصنوعي خلق شده است

نقش «رسانه‌ها» و «تبليغات» در ترويج يک فرهنگ غلط

هوش مصنوعي حوزه‌اي است که هميشه در حال تحول است و براي عکاسان «واقعي» چالش‌هايي ايجاد مي‌کند. مثلا اينکه برندهاي تجاري به طور فزاينده‌اي از تصاوير توليد شده توسط هوش مصنوعي به جاي عکس‌ها استفاده مي‌کنند که نمونه‌هاي براي مثال وجود دارد. 

مثلا اينکه استوديوي خلاق هوش مصنوعي «Maison Meta» مجموعه‌اي از تبليغات و کمپين‌هاي تبليغاتي محصولات مختلف را براي برندهاي مد ايجاد کرده که جمله کمپين بيلبورد «اولين جهان» يکي از آن‌هاست. اين بيلبورد توليد شده توسط هوش مصنوعي براي يک شرکت فروش اخيرا در مجله معروف مد و هنر «Louis Vuitton» منتشر شده است. اين تصوير به طور انحصاري با هوش مصنوعي توليد شده است. 

«هوش مصنوعي» حربه‌اي براي امنيت مردم جهان! 

مورد قابل توجه ديگر، تصويري است که براي نشان دادن اعتراضات و خشنونت پليس در کلمبيا منتشر شده. اين عکس نيز اثري ساخته شده با «هوش مصنوعي» است. البته عفو بين‌اللمل درباره اين اثر توضيحي داده است. اين سازمان گفته استفاده از هوش مصنوعي به جاي عکس اقدامي براي محافظت از هويت و امنيت معترضان است.

حتي شاهد بوده‌ايم که برخي از پلتفرم‌هاي عکاسي مطرح به واسطه آپشن‌هاي جديدي که دارند، بر تصاوير هوش مصنوعي مهر تاييد زده‌اند. چنين رفتارهايي طي مدت زماني کوتاه انتقادهاي متعددي را از سوي هنرمندان و منتقدان در پي داشته که نمي‌توان آن‌ها را ناديده گرفت. 

در حالي که اين جرقه واکنش‌هاي اجتناب‌ناپذيري را برانگيخته است، به نظر مي‌رسد که موسسه‌ها، پلتفرم و نرم‌افزارهاي مدافع هوش مصنوعي آينده را پيش‌بيني کرده‌اند و مايلند برخي از دنبال‌کنندگان اصلي خود را در ماجراي جذب مخاطبان وسيع‌تري که اسير اين فناوري جديد شده‌اند، از دست بدهند. 

تلاش عمدي براي طبيعي جلوه دادن عکس‌هاي مصنوعي! 

تصاوير حاصل از هوش مصنوعي گاه آنقدر طبيعي هستند که مخاطبان را فريب مي‌دهند. به نظر مي‌رسد اين تلاش در طبيعي جلوه دادن آثار از سوي برخي، عمدي است. همه اينها در حالي است که برخي از ابراز خلاقيت‌ها در حوزه «هوش مصنوعي» وارد قلمروي شده که آن را «علمي تخيلي» و «سورئال» عنوان داده‌اند. اين دسته از آثار به وضوح خود را از دنياي واقعي جدا مي‌کنند. برخي ديگر از مدافعان و کاربران هوش مصنوعي (بخصوص کم مخاطب‌ترها) نيز تلاش دارند به تقليد از آثار معمولي‌تر بپردازند که اين نيز در نوع خود خطرناک است.

تصويري که توسط هوش مصنوعي براي به تصوير کشيدن اعتراضات و خشونت پليس در کلمبيا منتشر شده است/ عفو بين‌الملل مدعي شد که از تصاوير هوش مصنوعي به جاي عکس به عنوان اقدامي براي محافظت از هويت و امنيت معترضان استفاده کرده است

اعتراف يک عکاس مطرح به تقلب! 

عکاس متخصص پرتره Jos Avery يک از افرادي است که از هوش مصنوعي در جهت جذب مخاطبان و فالوورهاي بيشتر استفاده کرده است. او با انتشار پرتره‌هاي تک رنگ و توضيحاتي درباره آن‌ها در صفحه اينتستاگرامش، مخاطبان بسياري را مجذوب آثارش کرد. عکس‌هاي او با آثار واقعي تفاوتي نداشتند و مخاطب به اين موضوع اعتماد کرده بود؛ چراکه Jos Avery حتي نام دوربين و جزييات و تنظيمات آن حين عکاسي را توضيحاتش لحاظ مي‌کرد. 

او در ادامه با وجود جلب توجه مخاطبان و جذب طرفداران بيشتر به کاري که کرده بود، اعتراف کرد. موضوع اين است که احساس گناه بر اين عکاس غلبه مي‌کند و او در نهايت به کاري که کرده اعتراف مي‌کند. او در نهايت فاش مي‌کند که از در خلق آثار غير واقعي‌اش از برنامه «Midjourney» استفاده مي‌کرده و سپس به ويرايش آن‌ها با فتوشاپ مي‌پرداخته است!

يک پرتره از مهاماتا گاندي که توسط جوي جان مولر توسط «هوش مصنوعي» خلق شده است

اينگونه بايد گفت که بهره‌گيري برخي عکاسان از «هوش مصنوعي» اتفاقي سليقه‌اي است که هدف از آن جذب مخاطبان بيشتر در دنياي واقعي و جذب فالوورهاي بيشتر در فضاي مجازي است. در اين زمينه نگاهي ايده‌اليستي از سوي خالقان اثر وجود دارد که ضمن خدشه‌دار کردن برخي اصول هنري و تخصصي؛ اتفاقي گذرا و نوعي موج‌سواري محسوب مي‌شود. 

نگراني عکاسان سورئال و ماورايي از وجود «هوش مصنوعي» 

توجه به پديده «هوش مصنوعي» و گسترش چشمگير آن براي برخي از هنرمندان عرصه عکاسي نگراني‌هاي جدي ايجاد کرده است. به طور کم و بيش عکاسان سبک‌هايي چون سورئال و آن‌هايي که در خلق آثار ذهني و فرم‌گرا فعاليت دارند، از وجود هوش مصنوعي بيش از ديگر فاعلان نگران هستند. 

به عنوان مثال، تصوير زير که توسط عکاسي به نام برايان گلدفارب گرفته شده را در نظر بگيريد. در حالي که ممکن است اين اثر ساختگي به نظر برسد؛ اما عکسي واقعي است که در منطقه «Bonneville»، در نزديکي سالت ليک سيتي واقع در ايالات متحده آمريکا گرفته شده است. 

مسلما با جدي‌تر شدن استفاده از هوش مصنوعي و ارتقاء آن تشخيص آثار اين چنيني از آثار ساختگي ميسر نخواهد بود. اين‌ عدم تشخيص بدون شک براي عکاسان و آن‌هايي که در نوع کار خود داري جايگاه هستند، آسيب‌ها و خطراتي جدي در پي خواهد داشت که بخش مهمي از آن‌ها حقوقي و بيزينسي است. 

در تصوير مذکور، گلدفارب طي سفري جاده‌اي با دوستش به اين فکر افتاده بود از او در ميان نمکزار و در حالي که تلويزيون تماشا مي‌کند، عکسي بگيرد. او براي ثبت چنين اثري به چيدن صحنه پرداخته و تلويزيوني را با خود به کوير برده است. قاعدتا در کوير برق وجود ندارد، اما گلدفارب يک ژنراتور را به تلويزيون وصل مي‌کند تا بتواند در فضاي غيرمعمول، دماي انجماد، در باد شديد و غروب خورشيد اثري واقعي و فوق‌العاده را ثبت کند. او پس از عکس‌برداري از سوژه مورد نظرش به وسيله فتوشاپ ژنراتور و ديگر عناصر مزاحم را از عکس حذف نموده است. در گذشته چنين عکس‌هاي مورد تجليل منتقدان و استقبال هنردوستان قرار مي‌گرفتند به اين دليل که همه چيز براي تکميل سوژه و خلق فضاي مورد نظر عکاس چيده يا ساخته شده‌اند. حال با وجود هوش مصنوعي چنين نگرشي تغيير خواهد کرد و در اين صورت آثاري که براي خلق آن‌ها زحمات بسيار کشيده شده، ناديده گرفته مي‌شوند.

عکسي که برايان گلدفارب از دوستش در نمکزار منتشر کرده است. اين عکس واقعي است و ساختگي نيست؛ اما مي‌توان با «هوش مصنوعي» چنين اثري را به راحتي خلق کرد

نگارنده در بخشي از گزارش خود آورده است:

ما به تازگي در سايت تخصصي «The Independent Photographer» که در چند ماه گذشته به طور جدي نقش فراگير هوش مصنوعي در عکاسي را مورد بررسي قرار داده، بيانيه‌اي منتشر کرديم که برايمان از سوي جامعه عکاسان و علاقمندان عکاسي بازخوردهاي مثبتي داشته است. همه اين‌ها در حالي است که در سايت به آثار استادان قديمي نيز پرداخته مي‌شود.

«گات‌ها و روح‌ها».يک اثر از ادواردو اورتيز/ آيا اين عکس واقعي است؟ در پاسخ بايد گفت ساختگي است/ همين شباهت و عدم تشيص اصل از فرع است که از «هوش مصنوعي» مقوله‌اي خطرناک مي‌سازد

واقعيت اين است که تصاوير خلق شده توسط هوش مصنوعي را نمي‌توان ناديده گرفت و اين دسته از آثار هم براي خود جايگاهي دارند؛ اما با اين حال نمي‌تواند ماهيت عکاسي واقعي را تکرار کند. در واقع اين استعداد و هنر اصيل افراد خلاق و پيش‌رو است که به خلق آثار ماندگار منجر خواهد شد. به هرحال زندگي سرشار از لحظات و اتفاقاتي است که اگر دوربين عکاسي نبود براي هميشه از دست مي‌رفتند و در ذهنمان فراموش مي‌شدند. و خب هوش مصنوعي نمي‌تواند اين خلاء را پر کند. 

سخن پاياني

موضوع غيرقابل انکار «هوش مصنوعي» هميشه در حال تحول است و سوالي که بايد از خود بپرسيم اين نيست که آيا تصاوير توليد شده توسط هوش مصنوعي معيارهاي هنر را برآورده مي‌کنند يا خير؛ بلکه اين است که آيا بايد ارزشي مشابه تصاويري واقعي عکاسان را براي آن‌ها قائل شويم يا خير، در نتيجه اين ما هستيم که بايد درباره اين اهميت و جايگاه تصميم بگيريم.

پیمایش به بالا