تجربه قدم زدن در ميان طبيعت نقاشي هاي مونه

از زبان مردي که از باغ هاي خيال انگيزش نگهداري ميکند

نماي باغ آبي مونه، جيوِرني، فرانسه 

هر ساله، از اواخر ماه مارس تا اوايل ماه نوامبر، بيش از 500 هزار نفر به Giverny (جيوِرني)، فرانسه سفر مي‌کنند تا از محل‌هايي که پيش از اين تنها در نقاشي‌ها ديده بودند، بازديد کنند.

آنها در پي يافتن کلبه‌اي صورتي با منظره‌اي جذاب و پرده هاي‌سبز زمردين، که به روي گلدان‌هاي پر از گل‌هاي لاله، اسطوخودوس يا آفتابگردان _بسته به فصل‌هاي مختلف سال_ که زير نور آفتاب مي‌درخشند، باز مي‌شود، به آنجا سفر مي‌کنند. آنها مسير تونل را دنبال مي‌کنند و به سمت بيدهاي مجنون و بامبوها مي‌روند؛ جاييکه مي‌توانند از ميان درياچه‌اي پوشيده از نيلوفر آبي عبور کنندT آنهم قبل از عبور از يک پل عابر پيادۀ ژاپني که در مسيرِ پوشيده از گياهان پنهان شده است.

باغ‌هاي مونه در جيورني براي مدت طولاني به نوبۀ خودشان به عنوان مجموعه‌اي از آثار هنري بوده‌اند. آنها بيش از يک استوديوي الهام‌بخش در فضاي آزاد هستند و پشت برخي از مشهورترين نقاشي‌هاي دنيا حضور داشته‌اند. (در سال 1907، مارسل پروست در مقاله‌اي نوشت که جيوِرني "انتقالِ هنر" بود.)

کلود مونه

امروزه بازديد از خانه و باغ‌هاي اين استاد امپرسيونيست _جاييکه او بيش از نيمي از عمرش را در آنجا زندگي و کار کرده است_ نه تنها براي عاشقان عرصۀ هنر، بلکه براي گياه‌شناسان و علاقه‌مندان به سفرهاي سياحتي، مکاني جذاب محسوب مي‌شود. اخيرا در ماه جولاي،, Jean-Yves Le Drian ، وزير امور خارجۀ فرانسه در امور اروپا اعلام کرد که اين مکان نامزد تخصيص نام ميراث جهاني از سوي يونسکو خواهد بود. 

در يک بعداز ظهر خنک در ماه جولاي، Gilbert Vahé (گيلبرت وَهه) ، باغبان سرپرستِ جيوِرني، را در باغ‌هاي مونه ديدم. مردي بي توجه و عينکي، با کلاه سادۀ حصيري، پيراهني مخصوص بازيِ چوگان و کفش هاي چرمي. ناخن‌هاي پوشيده از خاکش سرنخي از تخصصش به دستم داد. هرچند در مدت کوتاهي پس از معرفي مان، همانطور که توسط انبوهي از بازديدکنندگان براي رسيدن به يک مکان نسبتا آرام براي گپ زدن مسيري را طي مي کرديم، او اقدام به انتقاد از برخي کارها براي نگهداري از گل‌ها  کرد.

نمايي از خانۀ سابق "مونه" و "کلاس نورمند"، جيوِرني، فرانسه. عکس © اريک سندر.

وَهه در حدود 35 سال از سال 1977 تا 2011 در اين باغ‌ها کار کرده است _ پس از آن، او به طور موقت بازنشسته شد و از اول ژانويه 2017  سال جاري، کار خود را تحت عنوانِ "سرپرستِ باغبانان" پس از عزيمتِ جيمز پرآيستِ انگليسي، کسيکه 6 سالِ گذشته را در اين نقش خدمت کرده بود، از سر گرفت.

وهه در همسايگي او زندگي مي‌کند، جاييکه باغش در آنجا واقع شده و از آن نگهداري مي‌کند. جاييکه اغلب، توريست‌ها هنگام عبور از آنجا و رفتن به سوي خانۀ مونه مي‌ايستند و به آن نگاه مي‌کنند.

همانطور که ما از ميان Clos Normand (کلاس نورمند)عبور مي‌کنيم – همان باغ اصلي در کنار منزل سابق مونه که تقريبا يک هکتار زمين را اشغال کرده است_  در مکان کوچکِ مسطحِ سنگفرش شده‌اي که داراي سه نيمکت منحني شکل است که توسط مونه طراحي شده اند، مستقر مي‌شويم.

مسئوليت وَهه در جيورني با بازسازي باغ ها در سال 1977 آغاز شد. در حالي که ميشل مونه، پسر مونۀ هنرمند ، پس از مرگ پدرش در سال 1966، تصميم داشت که اموالش را در پاريس تحت عنوان «Académie des Beaux-Arts» به موزه تبديل کند و به همين دليل هم آنها به مدت 10 سال دست‌نخورده باقي ماندند. ابتکار عمل براي احياي باغ‌ها، در نهايت به لطف Gérald Van der Kemp ، يک فرانسوي موزه‌دار و نيک‌انديش، محقق شد. وي همچنين به عنوان مسئول عمليات بازساي قصرِ ورساي نيز شناخته مي‌شود. و اکنون نيز اولين مدير و مجموعه‌دار در جيورني است. وي در سال 1970 "بنياد ورساي" در نيويورک را راه‌اندازي کرد که مورد حمايت حاميان آمريکايي‌اش قرار گرفت و همچنين سرمايه‌اي براي جيورني محسوب مي‌شد. اما همۀ اينها پس از ملاقاتِ خوش‌آيندي که با وَهه داشت، محقق شد.

وَهه در حدود 30 کيلومتري جيورني در يکي از شهرهاي جنوب شرقي پاريس متولد شد. و در زمينه باغباني در École Nationale Supérieure d'Horticulture ، واقع در ورساي و با هدف تبديل شدن به يک متخصص اُرکيده فعاليت مي‌کرد. ولي در عوض،  او در نهايت کسب و کار خودش را در حوزۀ محوطه سازي راه‌اندازي کرد و درست بعد از اينکه اين سرمايه گذاري را شروع کرد، از پرداختن به امور مالي و مشتريان خسته شده بود که به ون دمرپ معرفي شد. مدير مدرسه‌اي در ورساي آن دو نفر را با هم آشنا کرد. او مطلع بود که وَهه دنبال کار مي‌گردد و Van der Kemp هم به دنبال فردي با مهارت و تخصص باغبانيست.

باغبان سرپرست، گيلبرت وَهه (وسط)، به همراه اعضاي تيمش، رمي لکورتر و ژان ماري آويسارد. ©  کلود مونه، جيوِرني

وَهه معتقد است که پرداختن به اين شغل تقدير او بوده‌است. زيرا هنگامي‌که رشتۀ تحصيلي خود را انتخاب مي‌کرد، هرگز تصور نمي‌کرد که روزي چنين شغلي را بپذيرد.

او به ياد مي آورد که در آن زمان، در سال 1976، باغ‌هاي مونه در فرانسه عمدتا ناشناخته بودند، صرف نظر از محافل روشنفکري؛ حتي در نزديک‌ترين شهر به آنجا، يعني شهر Vernon  نيز که تنها 6 کيلومتر با آنجا فاصله داشت، مغازه‌داران اطلاع نداشتند که هنرمندي معروف در آنجا زندگي مي‌کند. (امروزه، بازديدکنندگان پيش از رسيدن به جيوِرني، در ايستگاه راه آهن وِرنون نيز توقف مي‌کنند) او مي‌گويد: راننده‌هاي تاکسي در نيويورک، احتمالا در مورد بازسازي Van der Kemp  چيزهاي بيشتري مي‌دانند.

فرايند بازسازي باغ‌ها کُند بود و چهار سال به طول انجاميد. وَهه در کنار تيمي متشکل از همکارانش که باغبان بودند کار مي‌کرد؛ از جمله کسي‌که به شخصه درکنار مونه نيز کار کرده بود. اين در حالي بود که Van der Kemp  تحقيقاتي را به منظور تعيين اينکه چه چيزي بايد در کدام قسمت باغ کاشته شود، انجام مي‌داد. هيچ يک از گياهانِ زمانِ مونه زنده نمانده بودند و زمين با علف‌هاي هرز پوشيده شده بود. آنها مطالبي از ميان نوشته‌هاي آن هنرمند (مونه)، توضيحات شفاهي بستگانش، عکس‌ها و البته نقاشي‌ها براي بازسازي باغ افسانه‌اي که او به آن زندگي بخشيده بود، استخراج کردند.

وَهه خاطرنشان مي‌کند که: اگرچه Van der Kemp چندين نسل با مونه تفاوت داشت، ولي براي رهبري فرايند احياي باغ‌ها فرد مناسبي بود. وي خودش نقاش و باغبان بود، و کانال‌هاي ارتباطي خوب و فعالي در پاريس داشت، به نحوي‌که با افرادي که حتي در ده‌ها سال گذشته با مونه در ارتباط بودند، رابطه داشت.

مونه آن خانۀ واقع در مزرعه و زمينش را در سال 1883 خريده بود. پس از اينکه خانه را با نيازهايش تطابق داد _ديوارهايش را به رنگ زرد و آبي درآورد، يک استوديو در آنجا برپا کرد و مجموعه‌اش از چاپ‌هاي ژاپني را در آنجا آويزان کرد_ و آن محل را به باغ تبديل کرد.

نقاشي مونه از باغ جيوِرني/ موزه هنر مدرن نيويورک

او زمين را از درختان پاکسازي کرد، خاک را براي زراعت آماده و از متخصصين باغباني به اين منظور که Normandy بيشترين چشم‌انداز ممکن را داشته باشد، کمک گرفت؛ اين در حالي بود که به آنان گياهاني را معرفي مي‌کرد که در مکان‌هاي دوري مثل ژاپن کشت مي‌شدند. او در ابتدا سبک‌هاي باغباني فرانسوي را پذيرفته بود، گرچه با اينحال، از غريزۀ هنري خود نيز استفاده مي‌کرد، ولي در نهايت سبکي را که تماما متعلق به خودش بود توسعه داد. با دقت مسيرهاي هندسي که بين رديف‌هاي گل‌ها قرار مي‌گرفت را طراحي کرد، طاق‌هايي پوشيده از گياه فلورا برپا کرد،  نور پردازي مهندسي شده‌اي طراحي کرد به گونه‌اي که رنگ‌ها در سراسر آنجا پخش مي‌شد.

نمايي از کلاس نورمند، جيورني، فرانسه

نمايي از باغِ آبي مونه و پل عابر پيادۀ ژاپني جيورني، فرانسه

وَهه يادآور مي‌شود زماني که به اين باغ آمده بود، مونه غرق در  کشف و شهود و الهام  از اطرافش بود. او قبلا يکبار در لحظه‌اي که دلش گل‌هاي داوودي را ميخواست، به دوست نقاشش نامه‌اي نوشت تا مطلع شود که از کجا مي‌تواند آنها را بدست آورد.

مونه به خاطر آن باغ‌ها به خود مي‌باليد، او خودش را با آنها به رسميت مي‌شناخت، همچنين به عنوان استوديويي در فضاي باز آن را بر ميشمارد، جايي که او ساعت‌ها در آنجا مي‌ماند تا نقاشي‌اش به پايان برسد، البته اگر شرايط آب و هوايي اجازه مي‌داد. در باغ آبي ژاپني نيز، که او بعد ها آن را گسترش داد، استوديويي بزرگ برپا کرد.

گرچه زماني که مونه در جيورني گذراند، اغلب همراه با آثار تيره‌تر و دوران آشفتگي شخصي، به ويژه در زمان جنگ جهاني اول بود، ولي گفته مي‌شود که باغ‌ها، روحيۀ او را شاد و در او انگيزه‌اي براي خلق آثارش ايجاد مي‌کردند. آثار او، بعدها با به تصوير کشيدن نقاشي‌هاي غربي به سمت انتزاعي شدن حرکت کردند.

نقاشي مونه از باغ جيوِرني

وَهه به طور خستگي ناپذيري براي خدمت‌رساني به بازديدکنندگان از جيورني فعاليت مي‌کند تا براي آنها چشم‌اندازي از باغ، همانطور که آنها از آن نقاشي‌ها انتظار دارند را به نمايش بگذارد _جايي با طراوت، آرام و ساکت، پر از گل و گياه و نيلوفرهاي آبي که پيش از اين آنها را در موزه ديده بودند و عاشق آنها شده بودند، آن‎‌هم از طريق يک کتاب تاريخي در حوزۀ هنر، يا در يک پوستر_.

او با يک تيم متشکل از 10 باغبان و به طور تمام وقت، و همچنين داوطلبان، از باغداران در سطح جهاني گرفته تا نوجوانان فرانسوي کار مي‌کند. آنها معمولا کار خود را از ساعت 7 صبح آغاز  و تا 12 ظهر ادامه ميدهند و پس از صرف ناهار و استراحت، مجددا از ساعت 1:30 تا 4:30 بعد از ظهر مشغول به کار مي‌شوند. وَهه يادآور مي‌شود که روزهاي او اغلب زودتر هم شروع مي‌شوند و تا ساعت 8 عصر ادامه دارند. هيچ روزي معمولي نيست؛ ممکن است ساعت‌هايش با کارهاي مختلفي از جمله: آبياري گياهان، سفارش دانه‌ها يا پياز گل‌ها براي فصول آينده _ دانه‌ها عمدتا از ژاپن و آمريکا تهيه مي شوند_ در محل کارش که در طول جاده قرار دارد، ملاقات با تأمين‌کننده‌اي در وِرنون، نگهداري از گياهان گلخانه‌اي و يا راهنمايي دست‌اندرکاران فيلم برداري از باغ‌ها سپري شوند.

نقاشي مونه از باغ جيوِرني/ موزه هنر مدرن نيويورک

گياهاني که ما امروزه در باغ‌ها مي‌بينيم، دقيقا آنهايي نيستند که مونه يک قرن پيش در نقاشي‌هايش کشيده بود؛ همينطور، همۀ آنها سر جايشان، يعني در همان مکان‌هايي که در زمان مونه قرار داشتند، نيستند. اما وَهه معتقد است که اين موضوع چندان هم اهميت ندارد. در عوض، او تلاش مي‌کند تا با توجه به حفظ اصل زيبايي شناسي _ در طيف‌هاي مشخصي از نورها و رنگ‌ها_ کار کند تا با چشم‌انداز باغ‌هاي مونه تطابق داشته باشد.

نقاشي مونه از باغ جيوِرني

در محور اين رويکرد، گل‌هايي با رنگ‌هاي ملايم و کمرنگ مثل سفيد و زرد، در مکان‌هايي که سايه است قرار دارند؛ و گل‌هاي تيره‌رنگ در مجاورت آنها هستند. همچنين تراکم پوشش گياهي در امتداد مسيري که به مرکز باغ منتهي مي‌شود، به منظور ايجاد لحظاتي که بازديدکنندگان خود را در ميان انبوه گياهان غوطه‌ور ببينند، اهميت دارد؛ طوري که آسمان به سختي قابل روئيت باشد.

نقاشي مونه از باغ جيوِرني

با اين حال در برخي از موارد، وفاداري به باغ اصلي مونه دقيقا حفظ شده است، مثل باغچۀ بزرگِ پر از گل‌هاي شمعداني قرمز رنگ در جلوي عمارت. خاک اين باغچه‌ها که در مرکز رفت و آمدها قرار دارند، هر 10 تا 15 سال يک‌بار تخليه و تعويض شود. با اينحال، گياهان ديگري نيز مانند نوعي گلابي ژاپني که مونه از آن نگهداري مي‌کرد وجود دارند که امروزه کشت نمي‌شوند.

نمايي از کلاس نورمند، جيورني، فرانسه  

وَهه  تاکيد مي کند که انسان نمي تواند طبيعت را کنترل کند، بلکه بايد با آن سازگار شود. او مي‌گويد: "طبيعت طبيعي نيست". با وجود اين، واضح است که وَهه و تيمش با طبيعت همراهند. با پيمايش زمين و خاک متوجه خواهيد شد که مسير گياهان دقيقا در ارتفاع مناسب و به طرز غير قابل درکي، غني از رنگ‌هاي گوناگون است و در عين حال، اصول زيبايي‌شناسي را حفظ کرده‌اند با اينکه گياهان اينجا به هيچ وجه مانند گياهان باغ‌هايي که در ورساي پيدا مي‌کنيد هرس و آراسته نشده‌اند. در عوض، اين گياهان، نسبتا وحشي و در طبيعت رها هستند.

نقاشي مونه از باغ جيوِرني/ موزه هنر مدرن نيويورک

تماشاي تکامل گياهان همواره مورد توجه وَهه در کارش بوده است. او قصد داشت در طي بازنشستگي شش ساله اش، نقاشي کشيدن را ياد بگيرد (به ناچار، اوقات کار کردن در سايه ي حضور مونه برايش الهام بخش بود)، اما هر بار که يک معلم و يا کلاس نقاشي پيدا مي‌کرد، شرايطي به وجود مي‌آمد که باعث برهم خوردن و مختل شدن درس‌ها و کلاس‌هايش مي‌شد.

اخيرا، زماني که شروع به آموختن نقاشي در يک مدرسه در وِرنون کرد، مديرِ بنياد مونه او را فراخواند و از او خواست که به عنوان سرپرست باغبان‌هايش، مجددا به پست خود بازگردد. او مي‌گويد که دلش براي پستي که در جيورني داشت تنگ نشده زيرا در تمام اين مدت به باغ خود علاقه مند شده بود، باغي که در فاصلۀ کمي با آنجا قرار داشت.

وي مي‌گويد، اگر وَهه  يک ميليونر بود، پول خود را براي انجام امور باغ‌ها خرج مي‌کرد و البته الان هم در حال انجام همين کار است. وقتي به او مي‌گويم که معتقدم کار او براي حفظ ميراث مونه ضروريست، او موافقت مي‌کند، هرچند به سرعت مي‌افزايد که اين مسئوليتي‌ست که هم‌اکنون بر عهدۀ او و تيمش است. او ادامه مي‌دهد: وقتي که تيم از روحيۀ خوبي برخوردارست، مي‌توانيد نتيجۀ آن را در باغ‌ها ببينيد و کاملا متوجه انرژي مثبت موجود در فضا مي‌شويد.

آيا پس از بازنشستگي و انتقال مسئوليت وَهه به فردي ديگر ، تيم او آمادگي لازم براي نگهداري از باغ‌ها را خواهند داشت؟ او با خنده پاسخ مي‌دهد: "بله، اميدوارم."

در حال حاضر، او هيچ نشانه‌اي از کند شدن در کارهايش بروز نمي‌دهد. زمان مورد علاقه‌اش در روز، همان طلوع خورشيد است، آن هنگام که اولين پرتوهاي آبي رنگ نور نمايان مي‌شوند. 

او مي گويد اولين نور که ظاهر مي شود آبي است و فقط پنج دقيقه طول مي کشد و سپس صورتي، قرمز و زرد مي شود، در همين ساعت‌هاي اوليۀ روز بود که مونه بيدار مي‌شد و شروع به نقاشي کشيدن مي‌کرد.

او خاطرنشان مي‌کند که در روزهاي اول، در طول بازسازي، پاييزِ باغ‌ها را ترجيح مي‌داد، اما اکنون متوجه شده است که فصل بهار برايش لذت‌بخش‌ترين فصل است. چرا اولويتِ ترجيح او تغيير کرده است؟ زيرا او فقط يک انسان معموليست. وَهه اظهار مي‌کند که انسان‌ها هميشه مي‌خواهند آنچه را که ندارند داشته باشند. او مي‌گويد: وقتي شما جوان هستيد مي‌خواهيد بزرگ شويد، و هنگامي که بزرگ مي‌شويد، مي‌خواهيد جوان باشيد.

عکس: اريک سندر

ترجمه: هما سلوکي

پیمایش به بالا