هشتم خرداد زادروز هنرمند و کاريکاتوريست پيشکسوت کامبيز درمبخش
کامبيز درمبخش در سال ۱۳۲۱ درشيراز به دنيا آمد. او فارغ التحصيل هنرستان هنرهاي زيباي تهران است واز پيشکسوتان هنر کاريکاتور در ايران بهشمار ميرود.
درمبخش از ۱۵ سالگي همکاري خود را با نشريات ايراني از جمله توفيق شروع کرد و با ديگر مطبوعات ايراني و خارجي همچون نيويورک تايمز، اشپيگل، نبل اشپالتر و… کارش را ادامه داد. در مجموع بيش از ۴۷ سال با مطبوعات صاحب نام ايران و جهان همکاري مستمر داشته و مدتي نيز در دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران، هنر کاريکاتور را تدريس کردهاست.
"يکي از خواستههاي من از دولت اينست که بدون اينکه چشمداشتي از هنرمندان داشته باشد، به خاطر پيشبرد فرهنگ و هنر کشور آتليههايي را در اختيار هنرمندان قرار دهند." اين را کامبيز در مبخش در گفتگو با خبرنگار گالري آنلاين ميگويد. در ادامه خواننده گفتگو با اين هنرمند کاريکاتوريست به مناسبت زادروزش هستيد.
کامبيز درمبخش در رابطه با ضرورياتي که در رابطه با هنرمندان دولت بايد به آنها توجه کند، گفت:
بايد به حال هنرمندانِ ما فکري شود و به حال خود رها نشوند. مگر ما در ايران و به نسبت جمعيتمان چه تعداد هنرمند داريم. به جز چند نفر انگشتشمار از هنرمندانمان که وضعشان خوب است و آثارشان با قيمت خوب فروش ميرود، بقيه حتي آتليه هم ندارند که بتوانند در آن کار کنند.
نگراني من به عنوان يک نقاش حرفهاي حتي اگر اين هم نباشد که کارهايم فروش ميروند يا خير، اينست که کارهايم را کجا نگهداري کنم. در جاي جاي خانۀ من کارهايم وجود دارند و ديگر خانۀ من بيش ازين گنجايش ندارد. دولت بايد تدبيري بيانديشد. يکي از خواستههاي من از دولت اينست که بدون اينکه چشمداشتي از هنرمندان داشته باشد، به خاطر پيشبرد فرهنگ و هنر کشور آتليههايي را در اختيار هنرمندان قرار دهند.
موضوع بعدي پرداختن به مسائل مالي هنرمندان است. خلق يک تابلو مثلا با رنگ اکريليک بسيار گران تمام ميشود. قيمت خودِ بوم نقاشي حداقل 100 هزار تومان است. هزينههاي نمايشگاه هم که جاي خود دارد. در آخر هم نهايتا يک يا دو اثرشان به فروش ميرسد. آنوقت است که هنرمند بي انگيزه و افسرده ميشود.دولت بايد قيمت لوازم و ابزار کار ما را کاهش دهد. مثلا فروشگاههاي لوازم هنري و تحريري فروشي خاصي باشند که تجهيزات را با قيمت کم بفروشند.
هنرمندان جوان که در خانۀ والدينشان هم زندگي ميکنند با مشکل کمبود فضا و تأمين خرج و مجارج روبرو هستند.
در سطح کلان هم ميتوان گفت در مجموع ايران هنرمندان بسيار خوبي دارد، ولي آنطور که بايد و شايد به سراسر دنيا معرفي نميشود. يعني يا دسترسي ندارند يا پول. بردنِ کارها ، نمايش آنها و يا اقامتشان در خارج از کشور خرج بالايي دارد. در صورتيکه هنرمندان ميتوانند سفيران مملکتشان باشند.
درمبخش ضمن تشريح موقعيت و دسترسي هنرمندان جوان به امکانات و تکنولوژي روز، در مقايسه با سالهاي گذشته، بيان کرد:
در حال حاضر و با پيشرفت وسايل ارتباط جمعي، جوانان ما دسترسي خيلي بيشتري به خيلي چيزهايي دارند که ما اصلا نداشتيم. در دورۀ ما نه منبع کتابي زيادي وجود داشت، نه تعداد نمايشگاهها زياد بود و نه تعداد اساتيد و کساني که در اين حرفه بودند. من به هرکس که سفر خارجي ميرفت سفارش ميکردم که برايم کتاب بياورند. ولي حالا تنها با يک کليک دنيايي از مطالب آموزشي در اختيار جوانان قرار ميگيرد و به نظر من در آينده آموزش به طريقي که امروزه مطرح است، از بين ميرود و هر شخص ميتواند خيلي راحت از طريق همين دنياي ارتباطات و اينترنت با اساتيد ارتباط و تحت آموزش قرار گيرد و احتمالا نمايشگاههاي مجازي برگزار خواهند کرد.
در حال حاضر شما تدريس هم ميکنيد؟
از آنجايي که سرم خيلي شلوغ است، فعلا فقط به راهنمايي کساني که مشتاق هستند ميپردازم. از طرفي هم هزينۀ اجارۀ مکان براي تدريس شرايط خود را دارد که در نتيجه شهريۀ هنرجويان بالا ميشود و پرداخت آن در توان ماليشان نيست. البته هر وقت که هنرمندان جوان عزيزمان بخواهند ميتوانند از من راهنمايي بگيرند.
وي در ادامه افزود:
کاريکاتوريست بودن آموزش دادني نيست؛ به اين معني که آميختهاي از هنر تصويرگري و نبوغ است. همانطور که شما نميتوانيد شاعر بودن و يا آهنگسازي را به کسي آموزش دهيد. شما نهايتا بتوانيد به آنها ادبيات و يا نُت خواني ياد بدهيد. هنرمندان بومي ما هيچکدام به هيچ هنرستان يا دانشگاه هنري نرفتهاند، ولي طرحها و رنگهايي که در آثارشان استفاده ميکنند به قدري تحسين برانگيز و قابل ستايش است که خيلي از هنرمندان بزرگ دنيا از جمله "پيکاسو" و "ماتيس" و … از آنها الهام گرفتهاند.
حتي مثلا همين مجسمهها يا شيرهاي سنگي که متعلق به دوران اشکانيان است را که ميبينيد، کاملا متوجه ميزان نبوغ بالاي سازندگان آنها ميشود؛ اين در حاليست که آنها تحت هيچ آموزشي قرار نگرفته بودند.
من کارکاتوريستِ مطبوعاتي هم بودهام. يعني ژورناليستي که کارهايش را به تصوير ميکشد و حدود 50 سال سابقۀ کار در مطبوعات دارم. انسان هميشه در حال پيشرفت است. من با نگاه به گذشتهام متوجه ميشوم که در ابتدا چقدر کارم ضعيف بوده و پس از آن چقدر پيشرفت کردم. البته هر چيزي ابتدا و انتهايي دارد اِلّا هنر که ابتدا دارد ولي انتها نه. گاهي مورد هجوم ايدهها و تصاوير ذهنيام قرار ميگيرم و دوست دارم انقدر وقت داشته باشم تا بتوانم تمام آنها را پياده سازي کنم؛ زيرا هميشه مغز خيلي سريعتر از دست کار ميکند.
البته شما پرکارترين هنرمند سال ۹۵ لقب گرفتيد.
بله، اما من همچنان معتقد هستم که اگر فرصت بيشتر ي داشتم ميتوانستم که ايدههاي خيلي بيشتري را به تصوير بکشم.
درمبخش از ورودش به دنياي هنر چنين گفت:
من در ابتدا نقاشي ميکردم و نقاشيهايم را به توريستهاي خارجي ميفروختم. مثلا نقاشي تخت جمشيد يا … . ابتدا يک نقاشي ميخريدم و سپس چندين نسخه از آن کپي ميکردم و ميفروختم و از همان سن و سال کودکي کسب درآمد ميکردم. کاريکاتورهايم نيز از سن 14 سالگيام به چاپ ميرسيدند و تا سن 17 سالگي حتي معروف هم شدم زيرا آثارم در روزنامههاي سراسري به چاپ ميرسيد. پس از آن وارد هنرستان هنرهاي زيبا شدم.
نگاه يک هنرمند کاريکاتونيست به زندگي در مواجهه با سختي هاي آن چگونه است؟
زندگي کردن به خوديِ خود سخت است. هنرمندِ امروز وظيفهاش اينست که مثل يک پزشک به ديگران آرامش دهد تا بتوانند در مقابل فجايع بهتر ايستادگي کنند، کمي احساسِ خوب بگيرند و خستگيشان در برود. کمي لبخند بزند. هر روزه شاهد اخبار فجايع مختلف و جنگها و تلويزيون هستيم. و ما، به عنوان يک هنرمند بايد تلاش کنيم تا با هنرمان مرهمي بر زخمهاي روحي مردم بگذاريم و جلوي خشونت بايستيم. به نظر مردم از هر رنگ و نژادي که باشند لايق تحمل فجايا نيستند و منِ هنرمند وظيفه دارم تا کمي ناراحتيهاي آنها التيام بخشم. هنر، زبان بينالملليست.
اگر اين کارم نبود، من شايد سالها پيش از بين رفته بودم. در واقع چيزي که به من آرامش ميدهد همين کارم است. بازخوردهاي خوبي هم که از مردم ميگيرم براي من قوت قلب است. اگر بازخوردي نباشد، مثل اينست که شما در يک سالنِ خالي مشغول به ساز زدن براي هيچکس باشيد!
با تجربه امروز اگر به گذشته برگرديد تغييري در مسير زندگيتان ايجاد ميکنيد:
من شکايتي ندارم و از مسيري که براي زندگيام انتخاب کردم راضي بودم و هستم. پشت همۀ کارهايم فکر، انديشه و تجربه آموزي بوده و هست و من تمام تلاشم اينست که اين حسهاي خوب را با مردم تقسيم کنم.
اين هنرمند آثارش را در قالب نمايشگاه انفرادي بسياري در داخل و خارج از کشور شرکت داده است.
او برنده جايزه اول از بزرگترين و معتبرترين مسابقات بينالمللي کاريکاتور ژاپن، آلمان، ايتاليا، سوئيس، بلژيک، ترکيه، برزيل، يوگسلاوي و چندين جايزه بين المللي جنبي ديگر بوده و داوري چندين نمايشگاه بزرگ بينالمللي کاريکاتور را بر عهده داشته است.
بسياري از آثار درمبخش به موزههاي معتبر دنيا راه پيدا کرده اند ؛ از جمله در موزه هنرهاي معاصر تهران، موزه کاريکاتور بازل در سوئيس، موزه کاريکاتور گابروو در بلغارستان، موزه هيروشيما در ژاپن، موزه ضد جنگ يوگسلاوي، موزه کاريکاتور اسلامبول در ترکيه، موزه کاريکاتور ورشو در لهستان و مجموعه شهرداري شهر فرانکفورت آلمان.
علاوه بر اين ،کتابهاي متعددي در زمينه تصويرسازي و کاريکاتور تاکنون از او چاپ و منتشر شدهاست. ازجمله: بدون شرح، دفتر خاطرات فرشتهها و کتاب کامبيز.
کتابهاي مشترک طنزانديشان امروز ايران، طنزانديشان امروز ايران در خارج از کشور، ميازار موري که دانهکش است، المپيک خنده، سمفوني خطوط، اگر داوينچي مرا ديده بود و چند اثر ديگر نيز از او منتشر شده اند.
درمبخش فعاليتهايي در زمينه تبليغات (طراحي روي جلد کتاب)٬تصويرگري کتاب کودک٬پوستر٬فيلم کوتاه٬کارت پستال٬تقويم و مشابه آنها دارد و از سال ۱۳۸۶ به بعد وارد عرصه انيميشنسازي نيز شده است.
او همراه با پسرش در اين زمينه فعال است و نتيجه اين همکاري، ساخت چندين فيلم انيميشن کوتاه از جمله مجموعه "دلقکها" است.
