هنرستان هنرهاي زيباي پسران؛ ميراثي ارزشمند

شايد زماني که اين ساختمان زيبا در حوالي پيچ شميران را در جبران يک کم لطفي، به کمال‌الملک مي‌بخشيدند، تصور نمي‌کردند بعد از دهه‌هاي متمادي همچنان صداي خنده نوجوانان در آن بپيچد.

به گزارش گالري آنلاين به نقل از ايسنا، هنرستان هنرهاي زيباي پسران در يکي از خيابان‌هاي قديمي تهران، روزهاي پر فروغي را گذارنده و بسياري نام‌آوران هنر سرزمين‌مان را در خود پرورده است.

هرچند هوا هنوز رنگ و بوي چنداني از پاييز ندارد، نرمه باد ملايمي که مي‌وزد، براي دانش‌آموزاني که در حياط مدرسه در کار اجراي يک پرفورمنس هستند، لذت‌بخش است. حياطي قديمي با درختاني ستبر، مکان اجراي اين پرفورمنس نمايشي است؛ جايي که بعضي روزها با رنگ و بوم هنرجويان نقاشي، زيبايي دوچنداني پيدا مي‌کند.

داخل ساختمان هم پر از تابلوهاي رنگارنگ است که دانش‌آموزان دهه‌هاي پيش که حالا جزو هنرمندان شاخص کشور به شمار مي‌آيند، به يادگار گذاشته‌اند.

به گفته ابراهيم گله‌دارزاده که تابستان سال گذشته به عنوان سرپرست اين هنرستان انتخاب شده است، بناي هنرستان هنرهاي زيبا متعلق به دوره قاجار است. اولين بهره‌برداران آن فرانسوي‌هايي بوده‌اند که به دولت قاجار خدمات اداري مي‌داده‌اند. ساختمان از آن دوران يک روح دولتي داشته تا اينکه سال ۳۲ به مدرسه هنرهاي تجسمي تبديل مي‌شود.

گله دارزاده با اشاره به شرايط سياسي و اجتماعي کشور در سال ۳۲ ادامه مي‌دهد: سال ۳۲ به دليل تحولات عجيب آن سال و نزديکي اين بنا به مراکز بحران مانند بهارستان و … مسئولان مدرسه تصميم مي‌گيرند براي حفظ امنيت دانش‌آموزان، ساختماني را در ميدان فردوسي اجاره ‌کنند و کلاس‌ها را آنجا برگزار مي‌کنند تا دانش‌آموزان در مدرسه تردد نداشته باشند ولي از سال ۳۳ کادر مدرسه اينجا مستقر مي‌شوند و آموزش‌ها همين جا پيگيري مي‌شود.

او ادامه مي‌دهد: امسال ۷۰ سال تمام است که اين مدرسه در زمينه آموزش گرافيک و نقاشي سابقه دارد. کمتر مرکزي زنده و فعال در کشور داريم که اين سابقه آموزشي را داشته باشد و ۷ دهه به صورت زنده به عنوان يک مکان تخصصي آموزشي هنر فعال باشد. البته مدرسه دارالفنون قديمي‌تر است ولي ديگر فعال نيست.

به گفته اين مدير، هنرستان هنرهاي زيبا در آغاز بر هنرهاي تجسمي تمرکز داشته است.

اين مکان آموزشي در طول سال‌هاي متمادي فعاليت خود، شاهد حضور استادان شناخته شده و هنرجويان مستعدي بوده که بعدها به هنرمنداني بزرگ تبديل مي‌شوند.

چهره‌هايي همچون جلال آل احمد، صادق هدايت، سيمين دانشور، سهراب سپهري، هانيبال الخاص، در آن درس داده‌اند و هنرمنداني چون ايرج طهماسب، محمد ياراحمدي، مهران غفوريان، حبيب صادقي، کاظم چليپا و … جزو دانش آموزان آن بوده‌اند. جالب اينکه سهراب سپهري هم به عنوان دانش‌آموز و هم به عنوان معلم در اين هنرستان حضور داشته است.

عمده جنبش سقاخانه از درون همين مدرسه شروع مي‌شود و نوگرايي اين مدرسه، بعدتر به کل فضاي هنري تجسمي تسري پيدا مي‌کند.

گله دارزاده توضيح مي‌دهد که ساختمان ضلع جنوبي که به ساختمان کمال‌الملک مشهور است، اواخر قرن سيزدهم تاسيس شده است و الان بيش از يک قرن از فعاليت آن مي‌گذرد و تاسيس آن به دوره احمدشاه برمي‌گردد. اين ساختمان در دوره پهلوي اول به کارگاهي براي کار تجسمي تبديل و به کمال‌الملک داده مي‌شود که در آن کارگاهي بزند و هم کار کند و هم آموزش بدهد. بدين ترتيب، ساختمان ضلع جنوبي مکان فعاليت استاداني چون کمال‌الملک، بهزاد و … بوده است.

هنرستان هنرهاي زيبا تا سال‌ها به فعاليت خود در دو شاخه نقاشي و گرافيک ادامه مي‌دهد تا اينکه از حدود ده دوازده سال پيش ايده آموزش سينما و تئاتر هم در آن مطرح مي‌شود و از حدود ۵، ۶ سال پيش اين شاخه‌هاي هنري هم به آن اضافه مي‌شوند.

 گله دارزاده درباره اضافه شدن بخش سينما و تئاتر مي‌گويد: طبيعتا ضرورتش حس مي‌شد و بايد مدارس با کيفيتي در اين زمينه راه‌اندازي مي‌شد. مدت‌هاي مديدي بود که وزارت ارشاد و معلمان و ديگر گروه‌ها به اين نقصان آگاهي داشتند و براي پرورش استعدادها، دنبال راه چاره‌اي بودند تا اينکه ۵، ۶ سال پيش با تبادل طرح‌هاي متعددي بين ارشاد و آموزش و پرورش و پيگيري‌هاي زيادي که از سوي آقاي احسان آقايي، مدير پيشين هنرستان و ديگر مديران صورت گرفت، مجوز اين رشته صادر شد. طبيعتا سال‌هاي اول کار سختي بود چون رشته‌اي تازه تاسيس بود و برنامه‌ريزي براي آن دشواري هاي گوناگوني داشت و نيازمند تجهيزات مختلفي بود ولي آرام آرام قدم‌هايي برمي‌داريم تا تجهيزات با اين رشته متناسب شود. مثلا سال گذشته سالن سينما به بهره‌برداري رسيد و حالا هم منتظر تجهيز تماشاخانه آن هستيم.

به گفته او، متقاضيان تحصيل در اين هنرستان آزمون ورودي دارند و معلمان مشاوره مي‌دهند و بر اساس آن از ميان متقاضياني که عموما هم پرشمار هستند، تعدادي که حايز شرايط بهتري هستند، انتخاب مي‌شوند.

او درباره تعريف شرح درس‌هاي اين مدرسه و در پاسخ به اينکه عموما گفته مي‌شود شرح درس‌هاي سينما و تئاتر در دانشکده هاي هنري منطبق با واقعيات اين رشته و نياز روز نيست، مي‌گويد: انعطاف آموزش و پرورش در قياس با آموزش عالي بيشتر است. يعني وقتي در حوزه تحصيل گير و گرفتي پيدا مي‌کنيد، با تعريف يک کار پژوهشي و پروپوزال، آموزش و پرورش قدرت پذيرش بيشتري براي تغيير محتواي يک درس يا ايجاد درسي ديگر يا ضروري نبودن يک درس را دارد ولي دانشگاه نسبت به پذيرش اين ماجرا جمود دارد.

او ادامه مي‌دهد: نکته ديگر اينکه در مدرسه قرار است بچه‌ها متناسب با سن خود به مهارت اجرا برسند. اين مهارت اعم از مهارت نقد و تحليل تا اجراست. يعني مدرسه به بچه‌ها نگاه مهارتي دارد نه صرفا اينکه ذهن‌شان با يکسري محفوظات پر بشود بلکه در شرح درس‌شان‌ هست که اين آموزه‌ها به کار عملي تبديل شود در حاليکه در دانشگاه يکسري دانشجو تربيت مي‌کنيم که درباره آن موضوع هنري خيلي خوب حرف مي‌زنند يا مخاطب درجه يکي هستند ولي الزاما مهارت عملي در آن زمينه ندارند.

گله دارزاده درباره امکانات سخت‌افزاري مدرسه نيز توضيح مي‌دهد: همه مدارس را نديده‌ام ولي گمان مي‌کنم بهترين سينماي دانش‌آموزي کشور را به لحاظ تجهيزات داشته باشيم. گروه سينمايي ما با کارشناسي دقيق اين موضوع را تعريف کرده و سيستم به روزي تدارک ديده است. حتي بخش‌هايي از جشنواره فيلم فجر ، نه در حد مسابقه سينماي ايران ولي در حد برخي بخش‌هاي غيراصلي، مي‌تواند از امکانات ما استفاده کند. به جز آن دو پلاتو داريم براي تمرين بدن و بيان، يک تماشاخانه هم اضافه شده که امکانات سينمايي و تئاتري دارد. به اين معنا که طوري طراحي شده که دو گروه بتوانند از آن استفاده کنند.

او با تقدير از آموزش و پرورش و وزارت ارشاد که اجازه استفاده از ساختمان کمال‌الملک و هم هنرهاي زيبا را داده‌اند، اضافه مي‌کند: از فضاهاي يکديگر استفاده مي‌کنيم. متناسب با امکانات موجود، حدود ۲۵۰ دانش‌آموز داريم. در اينجا درباره کيفيت کار و پذيرش هنرجويان کيفيت حساسيت زيادي وجود دارد و انتظارمان اين است که در ده‌هاي آينده همانطور که تاثير اين مدرسه را در هنر گرافيک و نقاشي ديديم، در حوزه سينما و تئاتر هم ببينيم و هنرمندان درخشاني از دل اين مدرسه به جامعه معرفي شوند.

پیمایش به بالا