به گزارش گالري آنلاين به نقل از ايلنا، در هنرهاي تجسمي بعضي اوقات به مشاغلي برميخوريم که اگرچه در توسعه هنرهاي تجسمي نقش دارند اما در مواردي؛ جاهطلبي و فرصتطلبي افراد باعث ضربه زدن به اين حوزه ميشود.
يکي از اين مشاغل برگزاري تورهاي هنري و ورکشاپهاي هنري در خارج از کشور و اعطاي سرتيفيکت يا گواهينامه هنري است اگرچه اين کار فينفسه به پيشرفت هنر و ارتباط جامعه هنري داخل کشور با خارج از آن کمک ميکند اما در برخي موارد شاهد سوءاستفادههايي مالي در اين زمينه هستيم که نه تنها براي هنرمند سودي ندارد بلکه گواهينامه ارايه شده توسط اين نهادها فاقد ارزش بوده و باعث ضرر مالي نيز ميشود.
بهنام کامراني هنرمند نقاش و استاد دانشگاه هنر درباره برگزاري اين ورکشاپها و ميزان اعتبار گواهينامههايي که اعطا ميکنند، اظهار کرد: اعتبار اين ورکشاپها و گواهينامههايي که در پايان آن اعطا ميکنند بستگي به مرکز ارائه دهنده دارد. به طور مثال اگر يک موزه يا مرکز هنري معتبر اين کار را انجام دهد؛ ميتواند در رزومه هنرمندان جوان تاثيرگذار باشد.
او ادامه داد: اين دورهها هم مانند رزيدنتيست که در خيلي از کشورها وجود دارد. در حقيقت به تجربه هنرمند کمک ميکند و به انتقال تجربيات بين هنرمندان منجر ميشود. اساسا اين تجربهها بيشتر تجربه کاري محسوب ميشود و قطعا مدرک آن در مراکز دانشگاهي و علمي اعتبار چنداني ندارد.
اين استاد دانشگاه با بيان اينکه گاهي از اين موضوعات سوءاستفاده ميشود، گفت: از آنجا که به شمار دانشجويان هنر در سالهاي اخير افزوده شده؛ ممکن است برخي از موسسات به دنبال سودآوريهاي مالي باشند به همين دليل مراکزي که اين تورها را برگزار ميکنند؛ بايد شناسايي شوند. به عقيده من آنجا که دانشجو را دعوت ميکند بايد سايت معتبري داشته باشد يا سرتيفيکت و گواهينامه مشخصي داشته باشد. البته بايد مواظب بود چراکه اين موضوع ميتواند تنها جنبههاي سودآورانه براي برگزارکننده داشته باشد.
او به تبادل هنرمند بين برخي از موسسات، مراکز و موزهها با مراکز هنري در خارج از کشور اشاره کرد و گفت: در حقيقت تبادلات فرهنگي و هنري از برنامهها و سياستهاي اين مراکز است و بودجههايي براي اين امر تخصيص ميدهند که در پايان اين دورهها گواهينامههايي به افراد ميدهند.
کامراني با تاکيد براينکه اعتبار اين گواهينامهها ارزش هنري ندارد، گفت: اين سرتيفکتها و گواهينامهها بيشتر جنبه تجربي دارد. معتقدم هر گالري فعالي بايد زمينه تبادل آثار هنرمند و فروش آنها به مراجع و مکانهاي خارج از کشور را فراهم کند البته تا آنجا که اطلاع دارم تبادل آثار هنري هنرمندان با مراکز هنري خارج از کشور از وظايف اصلي گالريداران است.
اين منتقد هنري تصريح کرد: اين مسئله هم از لحاظ فرهنگي و هم از لحاظ اقتصادي ميتواند براي کشور مفيد باشد و در صورتي که برنامه مشخصي در سطح کلان و ملي داشته باشد؛ ميتواند ارزآوري و درآمدزايي براي کشور داشته باشد چراکه ما داشتههاي بسيار غني در زمينه فرهنگ و هنري داريم.
کامراني ادامه داد: در حقيقت هر اثر هنري و هر هنرمند ميتواند يک جاذبه توريستي و سفير فرهنگي باشد و براي اينکه اين اتفاق رخ دهد؛ مراکز فرهنگي و سفارتها در خارج از ايران بايد فعاليت بسياري در زمينه فرهنگي داشته باشند تا بتوانند نمايشگاهها را سامان دهند و هنر ايران را در آن کشورها معرفي کنند.
او درباره نقش دولت در تبادلات هنرمندان و آثار آنها بين مراکز فرهنگي ايران و خارج از کشور، گفت: اين مسئله تابع سياستهاي کلان فرهنگي است که بايد با تغيير دولتها نيز ثابت بماند متاسفانه در کشور ما اين موضوعات منسجم نبوده و بيشتر موردي بوده است.
اين استاد دانشگاه گفت: معتقدم اين موضوع جاي کار بسيار دارد چراکه ميراث فرهنگي ما فقط آثار هنري نيستند و هنرمند نيز ميتواند جزئي از ميراث فرهنگي کشور ما محسوب شود و درعرصه بينالملل تاثيرگذار باشد. اساسا اين موضوعات بايد در بودجه کلان هنري و فرهنگي کشور در نظر گرفته شود که متاسفانه در سالهاي اخير خيلي پربار نبوده است.
