به گزارش گالري آنلاين به نقل از ايسنا ، آيدين مهديزاده اظهار کرد:  در جايجاي زندگي ما، خلأ طراحان ايراني حس ميشود، زيرا در ايران طراحان  بر فرهنگ خودشان مسلط نيستند و از آن حمايت نميکنند. اين ميتواند شامل  فرهنگ بازيهاي ملي، صنايع دستي، رسوم غذايي يا حتي نشست و برخاستها در  منطقه و کشور ما باشد. اين در حالي است که کشورهاي خارجي، بويژه چين و کره  جنوبي به سرعت در حال پر کردن جاي خالي طراحان ما هستند. 
بسياري از کشورهاي جهان در اين زمينه پيشرو هستند؛ اما هر کدام سبک و سياق خود را دارند. در اين شرايط ما نتوانستهايم طراحيهاي متعلق به خود را تعريف کنيم، وگرنه ما هم پيشرو بوديم و اين پيشرفت نکردن به خلأيي مربوط است که در سيستم آموزشي کشور شاهد آن هستيم.
او از تمام طراحان صنعتي خواست تا براي داشتن خلاقيت هرچه بيشتر، وقت خود را به گردش در طبيعت اختصاص دهند و بيان کرد: در تمام جهان، طراحان بزرگ روزي چند ساعت باغباني ميکنند. در ايران نيز مناطق و طبيعتهاي بينظيري براي الهام گرفتن و پرورش خلاقيت وجود دارد، پس براي رشد هرچه بيشتر طراحي صنعتي بهتر است طراحان جاي جاي مناطق و فرهنگ ايران را مورد مطالعه قرار دهند.
مهديزاده با اشاره به اينکه طراحي صنعتي، رشتهاي است که بهصورت ماهيتي، از خود هويت ندارد، گفت: اتفاق بزرگي که ميتواند آينده روشنتري را براي طراحي در کشور رقم بزند، پيوند طراحي صنعتي با علوم اجتماعي است و نه فقط درجا زدن در طراحي صنعتي. اگر هر طراح صنعتي به هرکدام از رشتههاي علوم انساني مثل جامعهشناسي يا روانشناسي وارد شود، مطمئنا اتفاقهاي مبارکي در حوزه طراحي خواهد افتاد.
او علوم انساني را دانشي فرهنگساز ارزيابي و با اشاره به تأثير فرهنگ بر حوزه طراحي، اظهار کرد: علوم انساني عرصهاي است که هنرمندان ايراني اصلا به آن ورود نکردهاند، جامعه ايران اينقدر با هجمه هنرهاي رسانهاي اروپايي و غربي احاطه شده است که هنرمندانش وقت ندارند به فرهنگ خودشان نگاهي بيندازند. اگر هنرمندان به اين زمينهها وارد شوند نهتنها کالايي قابل عرضه براي ايران خواهند داشت، بلکه کالاي طراحيشده قابل عرضه به ديگر کشورها هم خواهد بود.
مهديزاده در پاسخ به پرسشي با اين محوريت که آيا طراحي طبق فرهنگ ايراني، با توجه به هجمه رسانهاي غرب و تأثيرات آن، با سليقه مردم جور درميآيد، گفت: رودخانهاي را تصور کنيد که همه ميخواهند در آن ماهي بگيرند، گاهي صدايي ميآيد که «من يک ماهي گرفتم» بعد منِ نوعي احساس ميکنم که همه ماهيشان را گرفتهاند و من جا ماندهام، اما نکته اينجاست که هر کسي سهم خود را دارد.
هر کشوري جايگاه خود را در عرصه طراحي و تکنولوژي محصولات پيدا کرده و ايران هم بايد به اين فکر باشد که کدام محصول به فرهنگ و اقليم او نزديک است و ميتواند آن را به بهترين نوع ارائه دهد. برخلاف تصوري که همه ما در کودکي از «جنس خارجي» داشتيم، اينگونه نيست که مثلا هر ماشين لباسشويي خارجياي خوب باشد، به اين دليل که تکنولوژي آن تحت نظر ايتالياست يا اتومبيل فقط براي آلمان و چرخ خياطي براي ژاپن باشد.
ما براي محصولاتي که ميتوانستيم آنها را بهتر ارائه کنيم، ولي به آنها نپرداختيم، دردمندانه در حال رنج کشيدن هستيم. مثل شيشه که در کل دنيا فقط شش کشور تکنولوزي آن را دارند و يکي از آنها هم ايران است؛ اما ما از آنها ضعيفتر عمل ميکنيم. اين بُعد صنعتي است، اما از بُعد هنري ميتوان به توجه نکردن به طراحي فرش، معماري يا حتي در و پنجرهها اشاره کرد، زيرا تا به حال ايران فقط مدام در حال خريدن محصولات خارجي بوده است.
اين هنرمند طراح با بيان اينکه ما ميتوانيم هر بُعدي از فرهنگ خود را به محصول تبديل کنيم، ادامه داد: اگر طراحان خودشان را در مقام مقايسه قرار دهند، قطعا ضرر خواهند کرد؛ اما اگر به سمت ارائه طرحهاي بکري بروند که تا به حال در دنيا به آنها توجه نشده، موفق خواهند شد. مثال اين موضوع در کشور ما اسباببازي است که با توجه به اينکه چين، انواع اسباببازيها را توليد ميکند، اما تا کنون براساس اسباببازيهاي سنتي ايران، طراحان ما محصول جديدي را ارائه نکردهاند.
او طراحي بستهبندي را مثال ديگري از توجه نکردن طراحان داخلي به عرصههاي خاليماندهي طراحي در کشور دانست و اضافه کرد: بستهبندي خرما و زعفران سالهاست به همين شکل سنتي و قديمي باقي مانده است. اگرچه تا به حال طراحان زيادي از آن حرف زدهاند، اما هيچگاه طرحي ارائه نشده است. کشورهايي مثل چين حتي در حال طراحي و ساخت مُهر و جانماز هستند و زمان زيادي طول نميکشد که ديگر کار از دست طراحان ايراني خارج ميشود. بنابراين وقتش است که از ديروز نگرانتر باشيم.
