پيوندِ عکس‌هايي از تاريخِ زندگي

به گزارش سرويس عکاسي گالري آنلاين به نقل از تنديس ، “زمان، اين حضورِ مقتدر و پر معنا در طولِ زندگي بدونِ کوچک‌ترين خودنمايي با حفظِ تغييرات مارا همراهي مي‌کند و هويتِ امروزمان را شکل مي‌دهد و من نمي‌دانم مسيرِ عکاسانه‌ي زندگيِ امروزم را چقدر وام‌دارِ پدرم هستم؟! …” اين شروعِ استيتمنتِ نمايشگاه «نغمه قاسملو» است که در گالري آران برگزار شد، نمايشگاهي که هنرمند در آن تلاش کرده است ترکيبي با عکس‌هايِ خودش و عکس‌هايِ قديميِ پدرش که او هم عکاس بوده را به وجود بياورد- تلاشي برايِ ايجادِ تصويري واحد از دو زمانِ متفاوت- تلاشي برايِ ايجادِ پيوندي ميانِ آن‌چه پدرش در عکاسي تجربه کرده است و آن‌چه خود تجربه مي‌کند. عکس‌هايِ ارائه شده در نمايشگاه، از ترکيبِ يک عکسِ سياه و سفيد و يک عکسِ رنگي شکل گرفته‌اند، ترکيبي که تاکيدِ زيادي بر پيوندِ زمانيِ گذشته و حال به وجود مي‌آورد .

عکس‌ها، با حاشيه‌اي شبيه به کارتِ پستال، که يادآورِ دستگاه‌هايِ برشِ عکسِ قديمي‌ست نمايش داده شده‌اند. ترکيبِ تصاوير در کنارِ هم، گاه به تصويري کاملا يک دست رسيده است و گاه ترکيبي ناشيانه را به نمايش در آورده است. گرچه آثارِ ارائه شده، به نظر تصاويري عمومي و غيرِ شخصي را نشان مي‌دهند، اما در ميانِ روايت‌ها مي‌شود اهميتِ هر کدام از عکس‌ها را در زندگيِ شخصيِ خودِ هنرمند ديد، سايه‌ي زندگيِ شخصيِ هنرمند که به واسطه‌ي پدر با عکاسي گره خورده است و حتي خاطراتِ پشتِ هر کدام از عکس‌ها گاه کاملا قابلِ لمس به نظر مي‌رسد. تصاويرِ قديمي و تصاويرِ جديد، با برش‌هايي که به وضوح قابلِ ديدن هستند به يکديگر وصل شده‌اند . وضوحِ زيادِ اين اتصال گاه باعثِ ايجادِ تصاويري با جذابيتِ بصريِ پايين شده است، تصاويري که اتصال‌شان به يکديگر ساختاري ناخوش‌آيند را به وجود آورده است. اما گاه اين ترکيب‌ها به نتيجه‌اي رسيده است که گرچه بازهم به وضوح فاصله‌ي زمانيِ تصاوير برايِ مخاطب قابلِ تشخيص است، اما تصويرِ نهايي ساختاري جذاب را به وجود مي‌آورد .

” هيچ کدام از دو عکس در زمانِ عکاسي با هدفِ در کنارِ هم قرار گرفتن عکاسي نشدند، از بينِ آرشيو انتخاب شدند تا عکسِ سوم به وجود آيد. ” چيزي شبيه به نوعي بازيِ فکري، که با مرورِ عکس‌هايِ قديمي و جديد شکل مي‌گيرد، با مرورِ مجموعه عکس‌هايي جدا از هم، که هنرمند تلاش مي‌کند با اتصال‌شان به هم تجربه‌ي تصويريِ تازه‌اي را به وجود بياورد. گرچه در بخشي از عکس‌ها توانسته است عکس‌هايي با زمان و مکاني مجزا را به گونه‌اي به هم متصل کند که ” کم‌ترين حسِ جدا شدگي به بيننده منتقل شود ” اما بخشِ گسترده‌اي از عکس‌ها کيفيتِ لازم برايِ اين نتيجه را ندارند. شايد اگر ” نغمه قاسملو ” پيش از شروعِ عکاسي، عکس‌هايِ قديمي را برايِ ترکيب انتخاب کرده بود و تصوري دقيق‌تر از نتيجه‌ي نهايي داشت، مجموعه‌ي موفق‌تري را در اين نمايشگاه به نمايش در مي‌آورد.

پیمایش به بالا