در نشست‌ “اقتصاد هنر معاصر” در خانه هنرمندان مطرح شد؛

نقش گالري دارها در بازار هنر چيست؟

با حضور گودرزي ديباج، هادي، فرامرزي، مريدي و مژده طباطبائي

«گالري ها بنگاه هايي هستند که به عرضه و معرفي آثار هنري در بازار ثانويه هنر، کمک مي کنند و مخاطب را به سمت اين آثار مي کشانند» اين را مژده طباطبايي، کارشناس و مدير گالري مژده، بيان کرد.

يکي از بحث هاي اصلي نشست «اقتصاد هنر معاصر» در روز يکشنبه 21 آبان 96 در خانه هنرمندان، نقش گالري و گالري دارها در بازار فروش آثار هنري بود.

سهراب هادي، نقاش، منتقد و هنرپژوه، براي ورد به اين بحث ابتدا روايتي از زندگي يک نقاش بنام بيان کرد و سپس براي درگير کردن ذهن حضار با موضوع نشست اين سوال ها را مطرح کرد: نقش گالري و گالري دارها چيست؟ آيا گالري داري و گالري يک مفهوم علمي است؟ اعتبار هنري نقاشي را چه کسي تعيين مي کند، گالري دار يا هنرمند؟ مشکل اصلي گالري داري نقاشي معاصر، آيا گالري دارها هستند يا نقاشان؟

اين منتقد گفت: امروزه مفهوم واحدي از هنر در ذهن هنرمند و گالري دار نيست و اين زمينه بروز مشکل را در ارتباط ميان اين دو طرف فراهم مي کند.

مژده طباطبايي در ادامه به صحبت در مورد اقتصاد هنر پرداخت. وي بيان کرد که اقتصاد هنر همانند هر بازار ديگري شامل سه بخش است: توليد کننده محصول که هنرمندان هستند، خريدار که مخاطبان دوست دار هنر هستند و محل عرضه که گالري است. اين کارشناس اظهار داشت که يک مسئله مهم در اين بازار، انتخاب آثار توسط گالري دار ها است که براساس سياست داخلي هر گالري صورت مي گيرد.

او گفت: در بازار هنر همواره عرضه آثار از طرف هنرمند زياد است ولي براساس شرايط اقتصادي و فرهنگي خانواده ها، تقاضا و مخاطب کم است؛ اينجا وظيفه بنگاه اقتصادي است که مخاطب خاص هنر را به اين سمت جلب کند.

مدير گالري مژده بيان کرد: در بحث قيمت گذاري آثار در گالري ها هم مشکل وجود دارد؛ زيرا اطلاع دقيقي از شرايط اقتصادي گالري ها و بنگاه هاي هنري وجود ندارد. بايد توجه کرد که در قيمت گذاري آثار هنري عوامل مختلفي دخيل هستند از جمله: سابقه هنري هنرمند، سن هنرمند، جنسيت هنرمند، تعداد فروش هاي قبلي وي در جغرافياي کاري اش و …. .

طباطبايي اظهار داشت که هنرمند با دو بازار روبروست 1- بازار اوليه که مخاطباني با اطلاعات محدود دارد، در اين بازار خريدها براساس سليقه مخاطب صورت مي گيرد، 2- بازا ثانويه که هنرمندان پس از عبور از بازار اوليه وارد آن مي شوند، در اينجا مخاطب داراي آگاهي است؛ در اين بخش گالري دار وارد عمل مي شود تا آثار را معرفي کند و مخاطب را جذب کرده و آثار را به فروش برساند.

سپس علي فرامرزي، نقاش، منتقد و هنرپژوه در رابطه با گالري و گالري داري بيان کرد: گالري داري يک شغل تک ساحتي نيست و بين رشته اي است. گالري ها هم بنگاه اقتصادي هستند و هم بنگاه فرهنگي؛ اين شغل همانند ساير شغل هاي بين رشته اي از دو گروه عوامل تاثير مي گيرد 1- عوامل بيروني مثل شرايط اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جامعه 2- سياست هاي خود گالري؛ وقتي جامعه از نظر اقتصادي يا فرهنگي وضعيت خوبي نداشته باشد با يک نگاه مي توان گالري را ديد و از آن يک سري انتظارات خاصي را توقع داشت و در شرايط خوب اقتصادي و فرهنگي جامعه، ديد و انتظارات از گالري متفاوت خواهد بود. اين منتقد با اشاره به اين جمله از سهراب هادي که آثار هنرمندان اکنون ضعيف شده است، گفت: با توجه به شرايط بد اقتصادي و فرهنگي جامعه و نقصان رسانه ها، چه توقعي از هنرمند است. وقتي نگاه جامعه کوتاه مدت باشد و مثلا در شرايط اقتصادي نتوان ديد بلندمدتي را دنبال کرد، يک جور اثر هنري خاص هم از دل آن بيرون مي آيد.

اين هنرپژوه اظهار داشت که اولين شرط خلاقيت وجود نشاط در جامعه است، بين نشاظ و شادابي و خلاقيت يک رابطه دوسويه وجود دارد.

چرا بازار هنر پر رونق نيست؟

چرا همه هنرمندان آثار خود را به فروش نمي گذارند؟

«سوال اين است که چرا عده اي کار مي فروشند و عده اي خير؟ فروش اثر بد نيست ولي چرا برخي هنرمندان حاضر به فروش اثر خود نيستند؟» چگونه کسي مي تواند در بازار حاضر شده و کارش را به فروش برساند؟ محمدرضا مريدي با مطرح کردن اين سوالات وارد بحث شد و با اشاره به اينکه بازار هنر با ساير بازارها از سه جهت تفاوت دارد از جمله: عدم تقارن اطلاعاتي از بازار هنر، وجود ابهام در اين بازار و فرآيند قيمت گذاري آثار و اشياي هنري، گفت: يک طرف اين مسئله هنرمندان نوظهور هستند- هنرمندي که تازه مي خواهد وارد بازار کار شود، چه پير چه جوان، چه فارغ التحصيل هنر و چه رشته ديگر- و طرف ديگر قضيه گالري ها هستند، البته بحث ما گالري هاي وابسته به دولت و يا مراکز دولتي نيست و همچنين گالري هايي هم که به طور انحصاري کار مي کنند هم مد نظر نمي باشد زيرا اين دو گروه در بازار هنر اثر ندارند؛ بحث ما روي آنهايي است که دوست دارند کار بگيرند و بفروشند اينها گالري هاي موثر در بازار هستند، اينها معاصرند و محافظه کار؛ در انتخاب آثار حساس و دقيق هستند.

اين پژوهشگر جامعه شناسي هنر اظهار داشت: گالري هاي مذکور در اقتصاد هنر دخيل هستند، اينها حاضر نيستند روي هنرمند نوظهور سرمايه گذاري کنند؛ زيرا ريسک کار بالا است. در اين راستا ما بايد به دنبال يافتن اين حلقه مفقوده باشيم و اين ارتباط را درست کنيم.

مرتضي گودرزي ديباج، نقاش، پژوهشگر و منتقد، در ادامه بحث گفت: «بناست براي رونق دار شدن بازار هنر چند عامل در نظر گرفته شود که يکي از اين عوامل سيستم رسمي کشور است. با توجه به بي رغبتي افراد براي خريد آثار علي رغم داشتن پول کافي، نمي توان اين انتظار را داشت که بخش رسمي کشور- دولت- بيايد و آثار را بخرد، بايد بگويم صحيح نيست».

اين پژوهشگر اظهار داشت: هم اکنون تاثير رسانه هاي تصويري بر همگان آشکار است، اين رسانه ها قادر هستند بر ذائقه و سليقه مردم اثر بگذارند؛ اگر بخش رسمي کشور برنامه اي را در اين رسانه به بخش هنري و متخصصان آن تخصيص دهد، به شرطي که اين برنامه در زمان مناسبي از شبانه روز باشد، به طور مستمر باشد، با تنوع باشد و….  بخش هنري قادر خواهد بود مخاطب جذب کند.

وي بيان کرد: مدتي بحث اين بود که مثلا  دولت درصد خيلي کمي از سرانه اعتبارات عمراني را به خريد آثار هنري اختصاص دهد، اين کار عملي نشد؛ کاش اين مقدار صرف تبليغ آثار هنري مي شد، کاش اين مقدار به متخصصين حوزه هنر داده شود تا خودشان روي رسانه ملي با مخاطب سخن بگويند. رسانه بايد در نقاط درست و به موقع به مخاطب و هنرمند آگاهي دهد. اگر رسانه درست عمل کند ديگر تب و تاب حوزه سياسي به مسائل فرهنگي کشيده نمي شود.

ديباج تاکيد کرد که تلاش کنيم تا سويه خريد آثار هنري را از دوش دولت برداريم و به ميان توده هاي مردم – از استاد دانشگاه تا زن روستايي- ببريم.

اين منتقد حوزه هنري اذعان داشت که بايد يک مرکز مطالعات دايناميک دائمي در حوزه مطالعات فرهنگي راه اندازي شود تا مطالعات و نشست هاي اقتصاد هنر دائما برقرار باشد و داده هاي مرتبط با اين حوزه که تا الان وجود نداشته است، جمع آوري گردد.

فرامرزي در پاسخ به اين سوال که چرا هنرمندان جوان نمي توانند به گالري هاي فروش آثار هنري، راه يابند؟، گفت: گالري ها در شرايط اقتصادي همانند ما به صورت کوتاه مدت سرمايه گذاري مي کنند تا زودتر به پول برسند بنابراين سرمايه گذاري روي هنرمندان نوظهور برايشان به صرفه نيست، همچنين گالري ها بايد قدرت تشخيص و شناخت داشته باشند تا قادر به شناسايي هنرمندان نوظهور داراي استعداد باشند.

در پايان نشست، مدير گالري مژده اظهار داشت که در روند فرهنگ سازي براي حوزه هنر نبايد انتظار نتيجه در کوتاه مدت داشت، اين روند نياز به استمرار دارد. جامعه هنري ايران بخش نوپايي است که در اقتصاد وارد شده، به همين علت مسير زيادي را در پيش داريم، بحث آزمون و خطا زياد است، نياز به همدلي همه اقشار هنر دارد تا به مسير صحيح خود وارد شده و پيش رود.

طباطبايي گفت: من با گفته آقاي گودرزي موافقم که پرداختن به هنر در رسانه بايد در ساعات منظم و پربيننده صورت گيرد.

تهيه و تنظيم: مريم محمدزاده

پیمایش به بالا