
در چهاردهمين فصل کاوش هاي باستان شناسي دژ الموت قزوين، ساخت و سازهايي از روزگار قاجار، فضاهاي زيستي مربوط به روزگار صفوي و آثار متعلق به دوره اسماعيليه در اين منطقه کشف شد.
به گزارش گالري آنلاين به نقل از ايرنا, پژوهشگاه ميراث فرهنگي و گردشگري، سرپرست چهاردهمين فصل کاوش هاي باستانشناسي دژالموت قزوين گفت: از سال 1381 تا کنون سيزده فصل کاوش در الموت انجام شده و چهاردهمين فصل کاوش در اين محوطه ارزشمند بعد از پنج سال وقفه پس از نقشه برداري، آماده سازي و تجهيز کارگاه آغاز شده است.
حميده چوبک،گفت: در اين کاوش ها مجموعه اي از يافته هاي باستان شناسي شامل سفالينه ها، تزئينات معماري، کاشي و آجر، آثار سنگي، آثار فلزي، سکه، صدف و استخوان از دوران اسماعيليه (سده 7-5 ه.ق) دوره پس از اسماعيليه و دوره صفوي و قاجار (سده 13-8 هجري) به دست آمده است.
چوبک با اشاره به قرارگيري بيشتر کارگاه هاي کاوش در لبه پرتگاه ها از ايمن سازي کارگاه ها پيش از شروع کاوش خبر داد.
وي خواناسازي ديوار باروهاي قلعه پايين براي مرمت و بازسازي آن، شناسايي محدوده قلمرو فرمانروايي در هسته اصلي قلعه بالا که متعلق به دوره اسماعيليه است، ايمن سازي و ساماندهي فضاها و در نهايت شناسايي مهمترين بخش قلعه که شامل سردر جنوبي و بخش هاي شمالي غربي مولاسرا، دستيابي به تمام فضاهاي مولاسرا در قلعه بالا و سردر و دروازه ورودي در قلعه پايين را از مهمترين اهداف فصل چهاردهم کاوش اعلام کرد.
چوبک شناسايي راه ورودي اصلي قلعه، شناخت باروي محصور کننده قلعه در لبه پرتگاه ها، آواربرداري و خواناسازي شمال شرقي دروازه قلعه بالا در دوره اسماعيليه که در زير آثار دوره صفويه قرار دارد را از ديگر اهداف اين فصل از کاوش نام برد.
اين باستان شناس در ادامه بر اهميت شناسايي و کشف باروي محصور کننده قلعه در لبه پرتگاه ها به منظور حفاظت بقاياي اندک ديواره هاي به جاي مانده، بازسازي و ايمن سازي قلعه تاکيد کرد.
او براي دستيابي به اهداف مورد نظر از ايجاد کارگاه هاي کاوش در بخش هاي جنوب غربي مولاسرا، شمال شرقي دروازه قلعه بالا، دروازه قلعه پايين و همچنين بخش جنوب غربي قلعه پايين خبر داد و گفت: در حال حاضر باستان شناسان در حال کاوش در بخشهاي ياد شده هستند.
چوبک يکي از دستاوردهاي اين فصل از کاوش را شناسايي يک کانال آب دستکند با پوششي خرپشته اي شکل از لاشه سنگ هاي ورقه اي دانست.
وي گفت: اين کانال به موازات پهناي دروازه در امتداد جنوب به شمال و در صخره اي از جنس کنگلومرا ايجاد شده و احتمالاً کاربري آن هدايت پساب مجموعه ساختماني گنبدخانه به بيرون قلعه بوده است.
اين باستان شناس از ديگر دستاوردهاي اين فصل از کاوش به کشف بخشي از باروي قلعه در بخش قلعه پايين و ديوارهاي محصورکننده فضاهاي جانبي مولاسرا در بخش شمال غربي اشاره کرد.
چوبک همچنين از کشف ساخت و سازهايي از روزگار قاجار مربوط به چوپان ها و دامپروران براي استقرار موقت در بخش قلعه بالا و در قلعه پايين در لايه هاي فوقاني کارگاه ها خبر داد.
وي افزود : در زير اين آثار، فضاهاي زيستي مربوط به روزگار صفوي از جمله دو اتاق مجاور با بخاري ديواري هاي گچ اندود کشف و شناسايي شده است.
به گفته اين باستان شناس: وجود پلکانها، ديوارهاي قطور با ضخامتي در حدود دو متر مربوط به فضاهاي مولاسرا و تزئينات کاشي فيروزهاي و کاشي زرين فام حاکي از وجود يک کاخ دژ متعلق به دوره اسماعيليه است.
چوبک افزود: بررسي عناصر معماري و تزئينات وابسته به معماري مکشوفه نشان مي دهد مجموعه بناهاي قلعه حسن صباح با رعايت معيارها و استانداردهاي زمان خود ساخته شده است.
وي گفت: در کارگاه هاي مورد کاوش از معماري دستکند براي ايجاد فضاهاي مورد نياز به خوبي استفاده و بهره برداري شده است و در کنار يافته هاي معماري مي توان به قطعات متنوع سفالينه متعلق به قرون ششم هجري تا روزگار قاجار، قطعات صدف منقوش و قطعات شيشه اشاره کرد.
چوبک با اشاره به صدور مجوز چهاردهمين فصل کاوش باستان شناسي دژ الموت قزوين توسط رياست پژوهشگاه ميراث فرهنگي و گردشگري، گفت: نکته قابل توجه در مورد فصل چهاردهم کاوش قلعه حسن صباح توجه ويژه به فعاليت هاي مرمت و ساماندهي قلعه و بخش هاي کاوش شده، است و در همين راستا در حال حاضر کارگاه مرمت در حال آماده سازي و فراهم کردن تجهيزات موردنياز است.
وي خاطرنشان کرد: قلعه حسن صباح هسته اصلي و مرکز منظر فرهنگي سرزمين الموت در شمال شرقي روستاي گازرخان از توابع معلم کلايه در بخش الموت شرقي است.
به گفته چوبک،در دامنه جنوب غربي هودکان از رشته کوه البرز مرکزي بقاياي دژ بر روي صخرهاي يکپارچه کشيده با دره ها و پرتگاه هاي سهمگين در پيرامون آن قرار دارد.
وي با اشاره به اين نکته که بلنداي اين صخره 220 متر از زمين هاي پيرامون است، گفت: اين صخره بخشي از معماري و استحکامات دژ به شمار مي آيد.
او افزود: حسن صباح استحکامات دژ را تعمير و مخازن و منابع تأمين آب را اصلاح کرد، همچنين شبکه آبياري و کشت غلات را در دره الموت گسترش داد و درختان بسيار در آن کاشت.
چوبک با بيان اين نکته که دژ الموت مرکز و حوزه علمي و ديني به شمار مي آمد، از وجود کتابخانه و نوشته ها و آلات و افزار علمي نجوم و رصد در اين دژ خبر داد.
به گفته اين باستان شناس، پس از حسن صباح تا سقوط الموت با يورش مغول ها به فرمانروائي هلاکوخان و تسليم اسماعيليان در زمان آخرين فرمانرواي اسماعيلي رکن الدين خورشاه درسال 654 هجري قمري هفت تن از جانشينان حسن صباح براي مدت 175 سال درالموت فرمانروائي داشتند.
چوبک افزود: کاوش ها حاکي از انجام تغييرات معماري در اين کاخ دژ در اين سال ها است.
او افزود: پس از سقوط الموت اين کاخ دژ باشکوه به شدت ويران و غارت شد ، در دوره تيموري (فرمانروايي آل مرعشي ) و دردوره صفوي از اين دژ به عنوان تبعيدگاه مخالفان استفاده شده و در متون از آن به نام فراموشخانه ياد شده است .
چوبک اظهار داشت: اين صخره دژ مانند بخشي از معماري و استحکامات دژ به شمار مي آيد که تسخيرناپذير بوده با ديده باني هاي بي شمار در تمام جبهه ها، برجها و ديوارهاي پايداري آن را تقويت مي کرده است.
سرپرست چهاردهمين فصل کاوش هاي باستانشناسي دژالموت قزوين افزود: اين دژ بيش از 20هزار مترمربع وسعت دارد و بر روي پستي و بلندي ها بنا شده است.
او با بيان اين نکته که پيش از کاوشها سطح قلعه با خاک پوشيده شده و سطحي نامشخص داشت، گفت: از سال 1381 با کاوش هاي هرساله بخشي از آثار مشخص و بازسازي و بازنمايي معماري دژ و دوره هاي آن امکان پذير شده است.
اين باستان شناس با اشاره به اين که دژ داراي دو بخش، قلعه بالا و قلعه پايين بوده است، در توضيح قلعه بالا گفت: قلعه بالا را مي توان به سه بخش تقسيم بندي کرد، بخش اول يا ديوار و برج و بارو و دروازه، بخش مياني که بناي دارالاماره، گنبدخانه، مجموعه انبارها و آب انبارها و بخش زيستگاهي را در بر دارد و بخش دماغه که ديواره و برجهاي جنوب شرقي با ارتفاعي بيش از 16 متر بلندتر از دژ پايين جدا شده است.
چوبک افزود: قلعه پايين داراي پلکان، شيب پله و گذرگاهي صخره اي با پاخورهاي تراشيده در صخره براي عبور اسب و انسان، برج هاي ديده باني، کارگاه ها، محله اي زيستي، اسبي خانه و غيره است.
