سجاد گمار، مدرس هنري و نقاش، از جمله هنرمندان حاضر در نمايشگاه گالري خط سفيد که از تاريخ ۱۶ تا ۲۶ شهريورماه برگزار شد، در گفتگو با خبرنگار گالري آنلاين ابتدا به استيتمنت خود اشاره کرد و گفت:
«گاهي با دغدغه ها و مشکلات ناخواسته اي روبرو ميشويم که برهان خاصي نميتوان براي آن متصور شد،اينجاست که راهي جز مواجه شدن با آنها نخواهيم داشت؛ اين جبر گاهي ميتواند راهگشا باشد و گوهري باشد براي شروع دوباره.
من نقاشي هاي فيگوراتيو را دوست دارم و سال هاي متمادي به تجربه و اجراهاي پرتره پرداخته ام؛ اما صرفا به عنوان تجربه و نه براي ارائه، اما در اين مجموعه بيشتر به دنبال درون مايه بوده ام و نه اجراي صرفا تکنيکي و مشهود، اگر اينگونه نبود مطمئننا صورت ها را برش نميدادم يا آن ها را در سايه اي از ابهام به تصوير نميکشيدم و تن پوش هايي پر پيچ و تاب را براي اجرا انتخاب ميکردم. اين که بتوانم درونيات خودم را به مخاطبم ارائه بدهم براي من کافي است و اينکه باور دارم در پس هر تاريکي و نا اميدي، روشنايي و اميد وجود دارد؛ پس ام اس را انتخاب کردم چون از نظر خيلي ها غير قابل درمان و کنترل است، درست شبيه بعضي گره هاي زندگي که ما براي آنها درماني قائل نمي شويم ،اما به راستي اينگونه نيست و اگر بخواهيم هر ناممکني، ممکن ميشود»
دختري که ام اس را فلج کرد / ۱۰۰*۱۴۰ / اکريليک روي بوم
گمار سپس در رابطه با ايده و مفهوم آثار خود در اين مجموعه افزود: مجموعه متاخر من منشائي دروني دارد که در کالبدي ملموس و قابل فهم شکل گرفته است، اگر بخواهم نقطه تقابلي براي "ام اس" در نظر بگيرم، بدون ترديد واژه اي مناسب تر از "اميد" پيدا نخواهم کرد، همان مامني که مولد احساسات و مبناي جذابيت زندگي است.
هر يک از ما در زندگي نا اميدي را تجربه کرده ايم و من هم از اين قائده مستثني نيستم ،با اين تفاوت که من در اين مجموعه سعي در انتقال اميد دارم و نه ياس، اميدي که ميتواند ام اس را هم فلج کند.
اين هنرمند نقاش همچنين بيان کرد: "دختري که ام اس را فلج کرد" دومين اثر از مجموعه اي است که بيشتر در آن به مفاهيم دروني و دغدغه هاي ذهني پرداخته ام. چالش ها و موانعي که ممکن است هر انساني با آن ها رو برو شود، اما اينبار در قالب يک کالبد بيروني.
بينش اميدوارانه در مجموعه پيشين من از جمله "صلح" وجود داشته است، پس اين مجموعه بنده در ادامه آثار قبلي ام مي باشد با اين تفاوت که در آثار متاخرم، نگاهم دروني تر شده است.
وي اشاره کرد که ممکن است در ادامه ي مسير در کارهاي خود از مفاهيم و عناصر ديگر و متفاوتي استفاده کنم؛ زيرا به نظر من مفاهيم متاثر از درونيات ما هستند پس تغيير در دانسته ها امري اجتناب ناپذير است و عناصر نيز بر پايه اين مفاهيم گزينش مي شوند و در قاب تصوير شکل ميگيرند؛ من نيز متاثر از شرايط دروني و بيروني و چالش هاي شخصي خود هستم؛ پس در هر دوره از زيستن، ممکن است به دنبال مفاهيم و به طبع از آن عناصر جديدي براي ابراز احساسات خويش باشم.
آخرين سکانس / ۱۰۰*۷۰ / اکريليک روي بوم
گمار در ادامه در رابطه با خلق آثار در رسانه ي ديگر اذعان داشت که در زمينه ديجيتال آرت به دنبال تجربه هاي نو بوده و هستم وهنر چيدمان ديجيتال را به عنوان مکملي براي آثارم مد نظر قرار ميدهم خصوصا زماني که شرايط نقاشي کشيدن روي بوم را نداشته باشم.
وي به گره هاي پيش روي خود اشاره کرده و گفت: وقتي ميخواستم در مورد موضوعي از پيش تعيين شده تصويري ارائه بدهم، چه در انتخاب عناصر و چه در چيدمان آن ها با چالش هاي فراواني روبرو شده ام، اما خطاهاي بيشتر تجربه هاي بيشتري به شما عرضه مي دارد؛ من آموختم بهتر است صورت ها را از فيگورهاي آثارم تا حدي که با کمپوزيسيون اثر هماهنگي داشته باشد حذف کنم تا بتوانم بياني شخصي تر داشته باشم و مخاطب را به خود پنداره با نقاشي هايم دعوت کنم يا عناصري که دوست دارم مخاطب بهتر و عميق تر با آن ارتباط برقرار کند رنگي کاملا مجزا داشته باشد حال اين عنصر ميتواند يک گل باشد، گلي که اميد را تداعي ميکند.
اين مدرس حوزه هنري اظهار داشت که براي خلق آثارم به منابع زيادي رجوع کرده ام تا بتوانم معادل ادبي براي بيان احساساتم پيدا کنم. به شخصه ديدگاه هاي جبران خليل جبران را دوست دارم ،شايد به اين دليل که اشعاري با مضمون شرقي و در عين حال فلسفي سروده است و خود نياز نقاش بوده است؛ درست شبيه سهراب سپهري. فلسفه اي سرشار از خدا، انسان،مرگ و در عين حال زندگي؛ همان تضاد هايي که من در آثارم سعي در نماياندن آن ها هستم.
گمار در نهايت گفت: انتخاب اين موضوع با اين عنوان شايد کمي چالش بر انگيز باشد، اما تمامي اين چالش ها ريشه در گذشته من دارد. گاهي بهترين انتخاب براي غلبه بر ترس ها و فوبي ها مواجهه با آن هاست. وقتي شما مشکلات دروني خود را عميق تر درک ميکنيد، بهتر ميتوانيد براي آن ها راهکار مناسب بيابيد.
بدون عنوان / ۶۰*۸۰ / اکريليک روي بوم