به گزارش سرويس عکاسي گالري آنلاين به نقل از عکس آنلاين ، شايد بتوان هنرمندان معروف را به دو دستهٔ اصلي تقسيم کرد، هنرمنداني که با ارائهٔ آثار پرقدرت معروف ميشوند و هنرمنداني که با آثار معمولي و گاه ضعيف، با توسل به هوچيگري نامي مييابند. از ديدگاه نگارنده، در معروف شدن گروه دوم عوامل زيادي دخيل است برخي به استخدام سياست و ايدئولوژي سياسي درميآيند و آثار هنريشان تبديل به عنصري تبليغي در راستاي ترويج همان تفکر سياسي ميشود. برخي اما از برهوت هنري کشورشان سود ميبرند.
در اين ميان هستند کساني که با ابتکار به رابطههاي بسيار و ايجاد عرصههاي محفلي و خانوادگي، به ترويج نوعي مافياي هنري دامن ميزنند که در اساس مانع از تجلي هنر خلاق ميشود. مشخصهي بارز همگي اين هنرمندان وجود واسطهها و ميادين قدرت و ثروتي است که با حمايت و در عين حال بهرهگيري از هنرمند و موضوع هنري، بيش از عطف به خود هنر، سعي در تبليغ براي ساختارهاي ايدئولوژيک دارند.
در مقابل بسيارند افرادي که با نشر آثار ارزشمند و در عين حال روشنگر نتوانستند جايگاهي براي خود کسب کنند. همين مسئله موجب ايجاد نوعي شکاکيت نسبت به مناسباتي ميشود که طي آن هنرمند ميتواند جايگاه والايي در ميان اجتماع و مخاطبان کسب کند. چرا که با مطالعهي تاريخ هنر به هنرمنداني برميخوريم که آثارشان نسبت به سال توليد، نگرش و اجرا قابل تاملاند، اما با اين وجود آن هنرمندان کمتر شناخته شدهاند. آشکار است که بسياري از بناها، نقاشيها، شعرها، ملوديها، صنايع دستي و… سازندگان گمنامي دارند.
از ديدگاه نگارنده، در عکاسي و تاريخ کوتاهش نيز روال به همين گونه است، بسياري از آثار فاخر و برجسته، بينام عکاسانشان منتشر ميشوند. پس هنرجوي کنجکاو بايستي ضمن کنکاش در اين لايهها، جايگاه حقيقي مولفين هنري را تحقق بخشد.در اين بارهميتوان به لوته جاکوبي اشاره کرد، هنرمندي که بسيار کم در عرصه عکاسي از وي نامبرده شده و به همسان برخي هنرمنداني مورد بيمهري قرار گرفته است، کمتر و يا هيچگاه آثارش را ديده ميشود در حالي که آثار پرقدرت و متفاوتي در زمينههاي مختلف ارائه داد.
ظاهرا وي عضو مکتب، گروه يا تفکر خاصي نبود. جاکوبي با عکاسان گوناگوني در شاخههاي متفاوت ديدار داشت و تاثيراتي از آنان گرفت. شايد همين موارد خود باعث مهجور ماندن وي شده باشد. اين نوشته بر آن است که با هدف معرفي لوته جاکوبي به بررسي آثارش بپردازد.
لوته جاکوبي با نام اصلي جوانا الکساندرا در سال ۱۸۹۶ در پروس غربي (آلمان کنوني) متولد و در ۱۹۹۰ در آمريکا در گذشت. وي حرفه عکاسي را از آن بابت که شغل پدربزرگش بود، برگزيد. پس از گذراندن دورهٔ تاريخ هنر و ادبيات به برلين رفت و به تحصيل در سينما و عکاسي پرداخت. در کشورهاي مختلفي سکونت داشت و با عکاسان مطرحي همچون جان هارتفليد، تينا مودوتي،ماينور وايت، ادوارد استاکين و برنيس ابوت ديدار داشت که هرکدام تاثير خاصي در روند شکلگيري مجموعههاي او داشتند.
وي در گرايشهاي مختلفي به عکاسي پرداخت که ميتوان به عکاسي پرتره، رقص و تئاتر، فتوگرام، مستند وفتومونتاژ اشاره کرد.
پرتره
عکاسي پرتره از اولين سالهاي ابداع عکاسي، توسط افرادي همچون نادار و کامرون پا به عرصه نهاد. بخش عمده از آثار جاکوبي را عکاسي پرتره تشکيل ميدهد، وي از چهرههاي مطرح نيمه اول قرن بيستم همچون آلبرت آينشتاين، توماسمان، اليويت، روزولت وجي. دي. سلينجر آرشيويي تهيه کرده است. روش کار او در خلق پرتره استفادهاز دوربين قطع بزرگ و لنز سافتفوکوس است.
در نگاه کلي به اين عکسها به کليتيهايي ميتوان رسيد، اکثر پرترهها در نماهاي نزديک با تاکيد بر چشمها و احساس افراد است، محوي ملايمي صورتها را فراگرفته. احساس غالب بر چهره بيشتر زنان شادي و لبخند است به جز در پرتره Kathe Kollwitz وي را با چهرهاي متفکر و بهتزده ميبينيم. احساس مردان متفکرانه، با سنگيني، اقتدار و اعتماد به نفس در برابر دوربين قرار گرفتهاند.
نورپردازي قسمت عمدهٔ چهرهها نوري يکدست و کم کنتراست دارد، به جز چند چهره که نور شديدي بر آنها تابيده است. در کل بيشتر عکسها داراي کنتراست ملايم و خاکستريهاي فراواني هستند و برخي داراي کنتراست شديدي هستند. پسزمينهها مثل آثار نادار يک دست نيست، بلکه از تنوع زيادي برخوردار است.به جز چند مورد سياه، بخش بزرگي از پسزمينههاي سفيد و بخشي داراي تنوع تيرگي با تاکيد بر خطوط عمودي است.
در عکس Leo Katz کنتراست شديد و ترکيببندي پيچيده را ميبينيم، روشنيها شکلهاي مثلثي را در دود سيگار، روي کت و سر به وجود آوردهاند و خط باريک نور روي صورت تاکيد بر چشم راست Katz دارد.چهرهاي سرد که نگراني در آن ديده ميشود. تيرگي سمت چپ به نمايش دست، دود سيگار و خط روشن لبهٔ کت که به صورت منتهي ميشود کمک کرده است. در عکس Kollwit در لباس تيره، محيط روشنتر و ترکيببندي ساده روبهرو هستيم، نوري ملايم و رامبراندي، عمق ميدان کم، تاکيد بر نگاه خشک و محکم، در پسزمينه ساده تيرگي صندلي و روشني ديوار ديده ميشود.
عکس Kurt Weill با کنتراستي ميانه، عمق ميدان کم، نور ملايم که طرفي از صورت را روشن، ترکيب ساده، حالتي ژست گرفته، متفکرانه با نگاه مصمم و پسزمينه سفيد و سياه است.
جاکوبي ابداعاتي در زمينهٔ ترکيببندي عکاسي آتيله انجام داد که مشخصترين آن تاکيد بر نماي بالا سر مدل است. در پرتره Francis Lederer فضاي زيادي به بالايي سر او اختصاص داده، تنوع در پسزمينه و وجود تناليتههاي عمودي به تعادل اثر کمک کرده است و شايد اگر سوژه به دوربين مينگريست تاکيد بر چشمها بود و در اين صورت چشم بيننده در کادر نميچرخيد.
در عکس Norskaya چهرهٔ زني با نورپردازي تخت را ميبينيم بيشترين تاکيد در تکرار خط خميدهٔ ابرو و موهاي دور سر، در کلاه است که تعادل متفاوتي را خلق و در حالي که فرم خميده کلاه در چهار طرف بريده، اما به عکس لطمهاي وارد نشده، اصل سه طرف تيرگي و يک طرف روشني و بالعکس در دو عکس پايين اجرا شده است.
به گمان نگارنده، برخي از ترکيببنديهاي جاکوبي در آثار ديگران عکاسان تکرار شده است. مثلا تکرار ترکيببندي عکس Lederer را تا حدي ميتوان در پرترهي موندريان آرنولد نيومن و تکرار ترکيببندي پرترهي Lucie Hflich در اثر رابرت مپلتورب به روشني ميتوان ديد.
وي به جز پرترههاي استوديويي پرترههاي محيطي فراواني هم دارد.البته نه به نوعي که از محيط بتوان افراد را شناخت. بلکه افراد در محيط استراحت و ساده عکاسي شدهاند.
رقص و تئاتر
در عکسهاي رقص اغلب پسزمينهٔ سفيد يکدست ميبينيم که بازيگر تمام کادر را پوشانده است، نورپردازي، لباسها و محيط داراي کنتراست شديدي هستند و حرکات بازيگران اغراقآميز و برخي با نشاط و سرزنده است، سايهها بخشي از ترکيببندي را بر عهده گرفتهاند که به تکرار فرم بدن و لباس در پسزمينه کمک کرده است.
عکس Modern dancersيادآور فيلمهاي اکسپرسونيتي است که در آنها کنتراست زياد و اغراق در حرکات ديده ميشود. در کادر مربع با ترکيب قرينه در بيقرينگي علاوه بر نور شديدي که از پنجرهٔ سمت چپ وارد شده از روبه رو هم نور به بازيگران تابيده و فرمي مثلثي آنان را در اندازهٔ بزرگتر بر روي ديوار تکرار کرده است.
عکس Berlin- ۱۹۳۱ نور يکدست و شديد چند خط عمودي در وسط کادر به وجود آورده و بازيگر در حال چرخش و حرکت و به همسان عکس قبلي فرم بدن و لباسش تيرهتر بر روي ديوار سفيد تکرار شده است.
در عکسهاي تئاتر از نماهايي نزديک استفاده شده است. عکسها داراي تنهاي متوسط با نورپردازي تخت هستند. عکسهايي هم از دلقکهاي سيرک در حالت عادي، ساز زدن و شکلک در آوردن ديده ميشوند.
انتزاعي
افرادي زيادي در زمينهٔ عکاسي انتزاعي کار کردهاند که بيشترين توجهها به سمت ناگي و من ري است. جاکوبي هم بعد از عکسهاي پرتره و تئاتر تجربههايي در اين زمينه انجام داده است که بيشتر آن در دههٔ ۵۰ و ۶۰ انجام گرفته است. اين مجموعه بيشتر به بازي با نور و حرکت ميماند. برخي از آنان فتوگرام است و همچون تالبوت نام طراحي فتوژنيک بر آن گذاشته است. بخش خطوط به دو قسمت عمده تقسيم ميشود.
بخش اول آن خط خميده است که در کادر با فرمي نرم و سيال حرکت ميکنند و گاهي چند خط شکسته بدان افزوده است. آثار خميده با وجود کنتراست کم تخت به نظر ميرسند و برخي با وجود کنتراست زياد حس عمق و حجم را به بيننده انتقال ميدهند. بخش دوم ترکيب نقطه و خط است، خطوط از حالت خميده به شکسته تغيير کرده است و در چند تن مختلف ترسيم شده که اين تنوع احساس دوري و نزديکي و در نهايت عمق به وجود آوردهاند. از نقاط دايرهاي تيره و بزرگ جهت تاکيد استفاده شده است.
ديگر کارهاي فتوگرام وي موضوع مشترکي ندارند و بيشتر تجربههايي براي يافتن فرمهاي جديد است که باتکنيک بسيار متفاوت از هم کار شده است.
مستند
عکسهاي مستند اجتماعي نيز بخشي از آثار جاکوبي را در بر ميگيرد.((در سال ۱۹۳۱ با تينا مودوتي در برلين ديدار کرد. ۱۹۳۲-۳۳به مسکو، تاجيکستان و ازبکستان سفر کرد و نزديک به ۶۰۰۰ عکس گرفت. نمادهاي عکاسي. پتر اشتپان. ص۶۷))
پراکندگي موضوع در اين بخش بسيار ديده ميشود تا جاي که يافتن جمع بندي مشترک در يک موضوع را سخت ميکند. پس از جستوجو در سايتهاي مرتبط کمتر عکسي از اين مجموعه را يافتم. عکسها از موضوعاتي همچون محيط شهري و رابطه آن با انسانها، کارگران در حال کار و استراحت، تفريحات، کشاورزي، کودک و پرترههاي خياباني، معماري و عکسهاي از ارتفاع بالا رو به پايين تهيه کرده است. اين بخش به همسان بخشهاي ديگر نميتوان گفت که با خلاقيت و نو آوري همراه است چون هم زمان با وي عکاسان مستند زيادي آثار بسيار قوي و ماندگارتري به جا گذاشتند. حتي عکسهاي که از ارتفاع رو به پايين گرفته نميتوان گفت نو آوري جاکوبي است چرا که افرادي چون آلوين لانگدون کابرن و لازلو موهولي ناگي اين ديد را قبل از او به سطح قابل قبولي رساندند.
فتومونتاژ
احتمال زياد ديدار باجان هارتفليد (فتومونتاژ کار سياسي) وي را به بدين سمت هدايت کرد، اما نه بارويکرد سياسي بلکه با رويکردي سورئاليستي و تلفيق دو مجموعه تئاتر و انتزاعي. همان خطوط خميده و شکسته در جهت فضاسازي تئاتر، در حاشيه بازيگر به طوري که چشم را به سمت موضوع اصلي هدايت ميکند استفاده شده است.
در عکس Pauline Koner with Abstractionبخش بزرگي از عکس را سفيدي و خطوط فرا گرفته است و درون اين فرم خميده تيرگي نسبتا کوچکي در تکرار فرم بزرگ ديده ميشود. جهت ديد و حرکت دست و پاي بازيگر چشم را از سکونت بر تيرگي به کل کادر هدايت ميکند. اين اشارات قوي بخشي از سفيدي و يکدستي عکس را جبران کرده است.
اما در عکس montage- ۱۹۴۶ بالعکس تمام خطوط خميده و شکسته، لباس تيره، تيرگيها، حرکت دستهاي سفيد بازيگر در گوشهٔ سمت چپ به نوازنده اشاره دارند که به طوري تمرکز را در نقطهٔ طلايي حفظ کنند. اصل سه طرف روشن و يک طرف تيره نقش بزرگي در تمرکز کادر را به عهده دارد به طوري که تيرگي سمت راست بالا به عنوان حاشيهاي چشم را به سمت نوازننده ميکشاند.
جاکوبي تجربيات حاشيهاي همچون عکاسي از ابر را انجام داده که نميتوان زياد بر آن تاکيد کرد، در ابرها قدرت وخلاقيت و ابتکاري ديده نميشود، به خصوص وقتي آلفرد استيگليتز هم در طول چندين سال مجموعهاي مشابه تهيه کرده است.
بسياري از عکاسان برجسته در چند زمينهٔ مختلف کار کردند و در هر زمينه آثار پرقدرت از خود به جا گذاشتند براي مثال بيل برانت مجموعههايي از فقرا، پرتره و پيکره در ساحل عکاسي کرد که هر کدام آثار فاخري هستند، ادوارد استاکين در پرتره، طبيعت بيجان و کارهاي مديريتي خوب درخشيد، جوئل مايروويتز عکاسي خياباني و محيطهاي رنگي را به خوبي انجام داد. اما به گمان نگارنده، جاکوبي زمينههاي بيشتري را تجربه و با عکاسان متفاوت ديدار کرد. در عکاسي پرتره بسيار قوي و پختهتر عمل کرد و خلاقيتهايي را بدان افزود و در کارهاي انتزاعي فضاهاي متفاوتي خلق کرد و با ترکيبش با عکسهاي تئاتر فضاسازيهاي خوبي انجام داد. اما اگر به همسان بسياري از عکاسان فقط به عکاسي پرتره اکتفا ميکرد مطمئنا ميتوانست موفقيتهاي بيشتري به دست آورد.
شايد از دلايل معروف نشدنش همين پراکندگي موضوع باشد و دليل ديگر اينکه عکاسي پرتره را همچون ديگر عکاسان به خدمت مد در نياورد. اما معتقدم با همين آثار موجود هم بايد لوته جاکوبي را ستود و بيشتر شناخت زيرا عکسهايش لياقت بيشتر ديده شدن در سطح جهاني و بيشتر شناخته شدن را دارند.