يک عکاس در ابتکاري جالب، پرترههاي خود را از معتادان و کارتنخوابهاي منطقهي «دروازه غار» به جاي گالري، روي ديوارهاي شهر بهنمايش گذاشته است.
حامد سوداچي در گفتوگو با خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي ايسنا، در اينباره اظهار کرد: اين مجموعه شامل 21 پرتره از افراد معتاد، فقير و کارتنخواب منطقهي دروازه غار در تهران است. تصميم گرفتم اين عکسها را در اندازههاي يک در يک متر بهصورت اعلان روي ديوارهاي شهر بچسبانم تا نحوهي ارتباط مردم و واکنشهاي متفاوت آنها ديده شود. مخاطبان اين عکسها متنوعاند؛ از کودکان پنج سالهاي که جلو ميآيد و روي آنها دست ميکشد تا پيرمردها و پيرزنهاي 70 – 80 سالهاي که در مواجهه با عکسها، مدتي مکث ميکنند.
عکسهاي حامد سوداچي
او توضيح داد: بعضي ديوارهايي که براي چسباندن عکسها انتخاب ميشدند، متوليهايي داشتند که بايد با آنها هماهنگ ميشديم، اما اغلب کارها بدون نياز به مجوز خاصي روي ديوارهاي شهر قرار گرفتند. عموما مناطقي را براي چسباندن عکسها انتخاب ميکنم که مردم عکسها را از روي ديوار نکنند، در مناطقي نيز بلافاصله پس از چسباندن عکس، آن را ميکندند.
اين عکاس همچنين گفت: در اين عکسها، فقر و اعتياد به چالش کشيده شده و حالتي که در نگاه و صورت آدمها وجود دارد، مخاطب را به توجه و همذاتپنداري واميدارد. علاوه بر مردم مناطق مختلف که واکنشهاي متفاوتي نسبت به تصاوير داشتند، جامعهشناسان، روانشناسان و هنرمنداني هم بودند که در کنار اين عکسها ميايستادند يا از آنها عکس ميگرفتند.
سوداچيافزود: اين حرکت، يک حرکت کاملا اجتماعي است، اما متأسفانه ذهن مردم ما سياسي است. آنها فکر ميکنند نبايد به اين مسائل توجه کنند يا حتي ميترسند از اين اتفاق، عکس و فيلم بگيرند.
اميرحسين بياني نيز در يادداشتي که براي عکسهاي حامد سوداچي نوشته، آورده است:« براي خوانش آثار حامد سوداچي به ابزار نياز نداريم و لازم نيست که تا بن دندان به سواد هنري و تاريخي و فلسفي و زيباييشناسي معاصر مسلح باشيم. فقط و فقط کافي است که چشم داشته باشيم و بخواهيم که ببينيم. سوداچي واقعيتي را پيشروي ما مينهد که غالبا از ديدنش گريزانيم. او ساده نگاه ميکند و ادا و اطوار درنميآورد. نداي وجدان معذب ما را پژواک ميدهد و به صراحت به ما دستور ميدهد و خواهش ميکند که شما را به خدا و هر آنچ ميپرستيد، ببينيد، فقط ببينيد.
دقيق و نکتهسنج است، چون بر سر شکاف ايستاده است و خوب ميداند که با ديدن، مسووليت شکل ميگيرد. درست، بعد از ديدن، مرز ميان وجدان و بيوجداني نمايان ميشود. و اينجاست که ديگر نميتوانيم در اطوارها و ژستهاي مبتذل بشردوستانهي کافهنشيني و شبکههاي اجتماعي وجدان معذب خود را آرام کنيم و شب را با آرامش سحر کنيم.
مسألهي آثار او بر محور مواجهه ميچرخد و پروژه او جذاب است، چراکه يک سطح ندارد. يکباره سوژههاي خود را ثبت ميکند و در سطحي ديگر آنها را در پيش روي شهروندان قرار ميدهد. سوداچي هنرمندي اجتماعي است، چون گالري را براي نمايش آثارش انتخاب نميکند. به سراغ شهر ميرود، يعني همانجايي که با آن مشکل دارد؛ همانجايي که مشکل در آن متولد شده است. در نگاه او، محيط شيک و اختهي گالري لايق بيان حقيقت نيست؛ مسألهي او حقيقت است، نه اداي هنر و هنري بودن. آثارش در سطح فرم هم بيطمطراقاند و هم کاملا ساده که فقط در جهت بيان ايدهاش کار ميکند. فرم سادهي آثار با بيتوجهي ابلهانهي همشهريهايش، در مواجهه با چرکي جامعهاش خواناست و اينجاست که شهر با همهي مختصاتش براي او رنگ ميبازد.»
سوداچي پروژهي خود را از بهمنماه در تهران آغاز کرده است و تا پايان سال آن را ادامه خواهد داد. او متولد 1363 در تهران و داراي کارشناسي هنرهاي تجسمي از دانشگاه علم و فرهنگ است. برگزاري نمايشگاه انفرادي در گالري «والي» و نمايشگاه دو نفره در گالري «طراحان آزاد» و چندين نمايش گروهي از جمله فعاليتهاي اين هنرمند است.