"زن گار" علیرضا آسانلو در گالری آریانا

نمایشگاه نقاشی علیرضا آسانلو از روز جمعه چهاردهم آبان ماه 95 در گالری آریانا گشایش می یابد. این نمایشگاه تا تاریخ بیستم آبان ادامه خواهد داشت و علاقه مندان میتوانند به آدرس الهیه،انتهای خیابان مریم شرقی،ابتدای خیابان فرشته(شهید فیاضی)،شماره 9 مراجعه نمایند.




در استیتمنت این نمایشگاه آمده است:

چون نوری که فاصله را هویدا می کند
نگاهی به «زن گار» نمایشگاه علیرضا آسانلو در گالری آریانا
سیدامیر سقراطی

انسان موضوع اصلی آثار علیرضا آسانلو است. نقاشی واقع گرا، با تجربیات متنوع در خلق آثار مجسمه و نقاشی ، که در روند تولید اثرش، جزئیات پرتره و فیگور اهمیت فراوانی دارند. این مورد را می توان هم در نقاشی های کتاب رنگ و روغن او جست، هم در مجسمه هایی که از پرتره های مشاهیر خلق کرده است. همین رویکرد را در ورکشاپ نقاشی پرتره او از مشاهیر شاهد بوده ایم که چگونه با تسلط بر ارزش های بصری، بر جزئیات مهمی از حالات انسانی سوژه تاکید کرده است.طراحی های قوی و جاندار با وجوه متفاوتی از احساس های انسانی، بن مایه اصلی کلیت هنر علیرضا آسانلو را سازمان داده است. پایه اصلی کارهای مجسمه و نقاشی این هنرمند طراحی هایش هستند که انعطاف ذهن هنرمند را در رویارویی با انسان به تماشا می گذارد. نقاشی ها، مجسمه ها و طراحی های این هنرمند از یک اتمسفر فکری پرده بر می دارند که در آن حالات فیگور و چهره، بیان احوالات انسان امروزی است که در پیچ و خم زیستن، پیچان و دردمند، و یا استوار و قدرتمند به نمایش درآمده اند.
در آثار متاخر این هنرمند، «زن» سوژه اصلی است و جزئیات، زیر انبوهی از لکه های درخشان رنگ پنهان شده اند تا کلیت فیگور، پیام رسان فحوای انسانی اثر باشد و به جای تاکید بر جزئیات زیباشناختی اندام، چارچوب معنایی اثر خود را به بیننده بشناساند. کارهایش، نمایشِ توأمانِ جسارت رنگ و هیجانِ خط است که در آن انسان مسئله ای برای نمایش زیور و تزئین و تجمل نیست، بلکه وفور رنگ، فوران احساس است و تهییج خط، هجوم اندیشه است در زیر لایه هایی از درد و رنج و سکون و سکوت.
شیوۀ رنگ گذاری اش، با بافت های متعدد، تاش های جسمیت دار و لایه های بسیار، این بار چون زنگاری بر پیکره های انسانی خودنمایی می کند. ولی کارهایش در اوج هیجان، با سکوت همراهند. لحظه ای از هست و نیست آدمی در میان انبوهی از اندوه و تنهایی و رنج، با سکوتی که در آن فقط رنگ ها هستند که فریاد می زنند. ضربه قلم ها، همچون شلاقی پوست را دریده اند. قلم مو اینجا تازیانه ای است که پوستۀ رنگ را پوست کنده است و رَدِ رنج را زیر آستر زیباییِ رنگ، هویدا کرده است. آدمی اینجا جان دارد، درد می کشد و رنگ ها در تاریکی بکگراند، توانِ پنهان کردن ذات آدمی را ندارند. که در تاریکی هم می شود زخم را پیدا کرد، برای دیدن زخم نیازی به روشنایی نیست.
در مجسمه ها هم، تن های رنجور، با بُرش هایی عمیق و ضربه هایی کاری، تجسم عینی زخم هایی هولناک و کاهنده هستند. تاش های رنگ جای خود را به عمق ضربه هایی داده اند که به جای پوشاندن، عریان می کند. این بار در فضای آتلیه، ضربه زدن هنرمند و کَندن متریال و کاستنش، داغ کردن و شکل دادن فلز، همگی جسمی را به خاطر می آورد که در نشیب راه زندگی، درد را با عمق جانش لمس کرده است.
در نقاشی ها، کاراکترهای تنها، در بکگراندهای سیاه، با فضایی تاریک، بی جا و نامعلوم، تاکیدی بر فاصله هایی است که در زندگی اکنون زیسته ایم.نقاشی هایش اما در عین حال بی زمان و بی مکان جلوه می کنند؛ بی زمان و بی مکان همچون رنج ابدی انسان در گسترۀ زیستن؛ چون ساکنان جزیره هایی دور از هم، بی تاب، در تب و تاب، جاندار و بی جان، در فاصله هایی نامعین، از قابی به قابی دیگر، از تابلویی به تابلویی دیگر. و در این میانه رنج و تلخکامی، هنر نوری است که به اشیاء می تابد، بی جان و جاندار را مشخص می کند و عمق فاصله ها را هویدا می کند. در این تیرگی، چهره ها همچون نوری، مرز میان تیرگی و تباهی با صافی و روشنی هستند. و چه رازی است زندگی، که یک صورت زیبا بر جور ظالمانۀ زمانه غلبه می کند، حتی برای چند ثانیه ای. و چه رازی است نقاشی، که لکه های نورانی رنگ، فاصلۀ حقیقی ما را با جهان رویا و خیال، طولانی و غریب می کند و برای مدت زمانی عمیق و نفسگیر از رنج تنهایی و درد می رهاند.



logo-samandehi