آشفتگی مبلمان شهری نتیجه نبود استانداردهای گرافیکی است
به گزارش گالری آنلاین به نقل از ایسنا ، "سیاوش میهندوست" درباره آلودگیهای بصری در شهرها و ضرورتهای وجود یک مبلمان شهری مطلوب، اظهار کرد: انسان بخشی از زندگی روزمره خود را در فضاها و محیطهای گوناگون میگذراند، شهرها و روستاها در حال گسترش هستند و قطعا نیازهای انسان باعث میشود محیط ها بهگونهای دیگر تعریف شده و شکل گیرند.
یک شهر از بخشهایی مختلفی مانند محلهها، میادین، خیابانها، چهارراهها و کوچهها تشکیل شده است. جزء کوچک یک شهر، ساختمانها و خانهها هستند، معمولا هر شهر متناسب با موقعیت مکانی و زمانی با ساختوسازی متفاوت، یک شناسنامه خاص دارد و تحت تأثیر شرایط اقلیمی همان منطقه نیز گسترش مییابد.
عواملی که در فضا و محیط تأثیرگذارند مانند المانهای شهری، رنگ، فرم، نورپردازیها و بهطور کلی بحث روانشناسی و نیز نوع متریالهای بهکار رفته، در شکلگیری گرافیک محیطی و زیبایی شهر و نیز فضای اطراف آن تأثیرگذارند.
قطعا مواردی که در هستی وجود دارد نیز یک ترکیببندی خاصی دارد و هنگامی که به طبیعت مراجعه میکنیم، رنگ گلها، طبیعت و کوهها هماهنگی خاصی دارند که با آرامش همراه است. بنابراین اگر بخواهیم دخلوتصرفی در طبیعت و نیز ساختوسازهای اطراف خود داشته باشیم، باید سعی کنیم رنگها و فرمها با یکدیگر مطابق باشند تا سازماندهی مطلوبی ایجاد شود و انسان از زندگی در این فضا لذت ببرد.
در تعریف لذت، کارشناسان اینگونه میگویند که هرگاه در مدرکات حسی انسان نوعی هماهنگی ایجاد شود، این باعث لذت انسان شده و هر چیزی که بتواند در لذت انسان اثرگذار باشد، یک اثر هنری محسوب میشود، قطعا زندگی انسان نیز یک اثر هنری است، چراکه مخلوقات خدا نیز در این اثر هنری نقش دارند و در حال حاضر رابطه نزدیکی بین گرافیک محیطی و معماری وجود دارد.
در حال حاضر با سازمانهایی روبهرو هستیم که بهطور تخصصی در امر شهرسازی اظهارنظر میکنند و به تعریف استانداردهایی میپردازند؛ اما متأسفانه شهروندان و کارشناسان را با نگرانی روبهرو میکنند، زیرا بین سازمانها و نهادهایی که متولی امر شهرسازی هستند و نیز سازمانیهایی که وظیفه ساختوساز را برعهده دارند و همچنین متخصصانی که در حیطه گرافیک محیطی فعالیت میکنند، هماهنگی وجود ندارد. به همین دلیل، شاهد اتفاقی هستیم که در کشور رخ داده و همه از آن رنج میبرند.
در ساختوسازهای شهری هیچ هماهنگی و انسجامی وجود ندارد و هر کسی با هر سلیقهای به ساختوساز روی میآورد. میتوان گفت که هویت در شهرها از بین رفته است. در گذشته هر شهر مشخصههای ثابتی داشت، اما حالا در گرافیک محیطی، سازمانها و نهادهایی که بهشکل تصویری و گرافیکی قصد دارند در ارتباط با موضوعی پیامرسانی کنند، با هر مدل و سلیقهای، تابلویی را در شهر نصب میکنند.
در زمینه معماری و شهرسازی باید به یک استاندارد برسیم و سازمانها و نهادهای نظارتی مانند شهرداری با مراقبت کافی بتواند کاری کنند که این استانداردها رعایت شود.
گرافیک محیطی شامل تابلوها و المانهایی است که قصد دارند در زندگی به انسانها کمک کنند و نقش راهنمایی و اطلاعرسانی داشته باشند. مانند پیکتوگرامهای راهنمایی و رانندگی که نوعی پیامهای تصویری هشداردهنده هستند و سایر تابلوهای سازمانهای شهری که باید در سهولت زندگی شهری ایفای نقش کنند. متأسفانه این روزها بهخاطر ناهماهنگی این نهادها و رعایت نشدن حداقل استانداردهای گرافیک محیطی و مبلمان شهری، شاهد یک آشفتگی و ناهنجاری بصری در شهرها هستیم.
میهندوست یکی دیگر از عوامل موثر در آلودگیهای بصری در شهرها را طرحها و فعالیتهای مقطعی نهادهای ذیربط دانست و گفت: مثلا چند روز مانده به نوروز، کارگران ساده و غیرمتخصص بدون هیچ نظارت فنی و مهندسی و بدون رعایت اصول کار و زیرسازی، جداول خیابانها را با رنگهای غیراستاندارد و ساختمانی رنگآمیزی میکنند که بعد از یکی - دو ماه شاهد پوستهپوسته شدن رنگها هستیم. نمونه دیگر این است که ماکتهای سهبعدی با متریالهای موقتی ساخته و با سرعت در شهر نصب میشود که برای یک مدت کوتاه قابل استفاده بوده و سپس تاریخ مصرف آنها به پایان میرسد، جالب است که به موقع هم جمعآوری نمیشوند. اگر همین هزینهها بهصورت اصولی برای پیرایش شهر از آلودگیهای بصری و زیباسازی شهر صرف شود، شاهد یک شهر زیبا و آرامشبخش خواهیم بود.
در این بین، نصب پارچهها و بنرهای مناسبتی که تعداد آنها هم کم نیست در جای جای شهر و بدون رعایت هیچگونه استاندارد و ضابطهای مزید بر علت میشود و شهرها را از ریخت و قیافه میاندازد.
یک مبلمان شهری مناسب باید با ترکیببندی خوبی همراه باشد، از جمله عواملی که باید در شهر مورد توجه قرار گیرد، موضوع پیرایش است، یعنی عوامل اضافی و تکراری و بیش از حد متعارف موجود در شهر حذف شود. این پیرایش شهرها را به آرامش میرساند. بنابراین باید سعی شود هرچیز در سر جای خود نصب شود.
در این راستا باید کارگروه فنی شامل متولیان شهرسازی و متخصصان گرافیک محیطی و مبلمان شهری ایجاد شود و وظیفه کنترل کیفیت و نظارت بر عملکرد سایر سازمانها را برعهده بگیرند، بهگونهای که هر کسی میخواهد فعالیت کوچکی در این زمینه در سطح شهر انجام دهد، با مجوز باشد. در این صورت، هر چیزی با نظم خاصی در سر جای خود قرار میگیرد.
شهر مشهد چند سالی بهعنوان پایتخت معنوی معرفی شد، اما افرادی که در این شهر ساکن هستند، از این موضوع لذت نمیبرند، پایتخت معنوی در تعریف کلی یعنی هر کسی که وارد شهر میشود بهنوعی آرامش و معنویت سوق داده شود.
در مشهد آنقدر آلودگی بصری و ناهماهنگی وجود دارد که گاهی فراموش میکنیم در یک شهر مذهبی حضور داریم، حتی عنصر اصلی این شهر که همان حرم مطهر رضوی است، در بین این آلودگیهای بصری گم شده و ساختوسازهای اطراف حرم خودش از مهمترین آلودگیهای بصری بهشمار میرود، چراکه نه نمادهای معماری اسلامی در آن رعایت شده و نه حرمت حرم مطهر رضوی نگه داشته میشود و این مکان مقدس بین پروژههای اطراف حرم گم شده و هر کسی و هر نهادی به سلیقه خود، پروژهای را در اطراف حرم بنا نهاده و فقط نگاه اقتصادی و درآمدزایی مد نظر بوده است.
با توجه به شناسنامه، تاریخچه، آداب و رسوم، موقعیت اجتماعی، سیاسی و مذهبی، باید استانداردهایی را با توجه به هویت شهرها تعریف کرد و در یک بخش باید فرهنگسازی صورت بگیرد.