"مجسمه و سروش مکمل يکديگرند و قرار است با هم مسيري را طي کنند تا وجوهِ ناشناختهاي از من را به نمايش بگذارند…"اين راسروش حاجي محمدي طراح و مجسمهساز جوان و رزشکارکشورمان در گفتگو با خبرنگار گالري آنلاين بيان کرد.
در ادامه با روش کار و آثار وي آشنا مي شويد و خواننده گفتگو با اين هنرمند مستعد و نوظهور خواهيد بود:
سروش حاجي محمدي متولد ۱۳۶۳تهران است، فعاليت خود را از سال۸۳نزد کامران شريف شروع کرد و سپس دورههاي تکميلي را با استاد پرويز تناولي گذراند.
خود شناسياش را با حجمهاي فيگوراتيو شروع کرد و خيلي زود استعدادش در اين زمينه شکوفا شد. پختگي و تسلط او در ساخت مجسمههاي فيگوراتيو کاملا مشهود است ؛ هر چند اين هنرمند جوان و با اخلاق خود را همچنان در حال آموختن و آزمون و خطا ميداند و ترجيح ميدهد که خلاقيت خود را به سبک، شيوه و متريال خاصي محدود نکند.

اين هنرمند دوره هاي کاري مختلفي را تجربه کرده و ميکند به طوريکه داستان سروش و مجسمههايش همچنان ادامه دارند و بيننده منتظر ميماند تا شيوه جديدي از او را به تماشا بنشيند.
سروش حاجي محمدي در رابطه با گرايش خود به رشته هنر بيان کرد:
از کودکي به نقاشي ميپرداختم و از دوره ي دبيرستان به فراگيريه تکنيک هاي رنگ روغن و اکرليک پرداختم
از همان سنين به نجاري و طراحي و ساخت علاقه داشتم و به طور تجربي وسايلي مي ساختم تا اينکه از ۲۲ سالگي به صورت حرفه اي در دوره هاي طراحي داخلي شرکت و کار کردم.
از ساله ۸۳ پيکره تراشي با چوب و حجم سازي را با کامران شريف شروع کردم و دوره هاي تکميلي ، برنز، سراميک و جواهر سازي را نزد پرويزه تناولي گذراندم و اکنون، تقريبا ۸ سال است که به طور حرفه اي مجسمه سازي ميکنم.

از دغدغه هاي اين هنرمند انتخاب و برگزيدنِ فيزيک و جسمي براي آينده است و متريالِ پايه و اصلي آثارش را خودش تشکيل ميدهد، وي در اين خصوص توضيح ميدهد:
در راستاي اين دغدغه بارها و بارها خودم را امتحان کرده ام…
چه زن و چه مرد…
تمرکز من روي اين بود کدام سروش تر است؟
انگار خودم را متريالي مي ديدم که بايد با آن حجمي را شکل دهم…
در همان سالهاي حيراني و آزمايش و خطا ها با مجسمه سازي آشنا شدم.
هنري که خيلي از مرزهايِ بدنِ خودم را نداشت و مي توانستم خودم را در قالبِ ديگري بي آزمايم…
همچنان در کنار آن فيزيکِ خودم را مورد مطالعه و بررسي قرار دادم و در شرايط مختلفِ سخت و پيچيده اي گذاشتم.
گويي مجسمه و سروش مکمل يکديگرند و قرار است با هم مسيري را طي کنند تا وجوهِ ناشناختهاي از من را به نمايش بگذارند…
در همين حوالي مردي را ملاقات کردم که گويي مدلِ مجسمههايِ من است و همخوانيِ غريبي با مجموعه يِ من داشت.
با بَدني بِه رَنگِ بُرُنْزْ!.
… و اين راهي است که همچنان ادامه دارد…
شايد زماني سروش پارچهاي شود و يا مقوايي و يا حتي گياهي باشد که نمايانگر احوالِ ديگري از مَن باشد…
بايد صبر کنم و باز هَم حَجم بِسازم.

وي دليل اصلي اينکه مسير خود شناسي شخصي اش را جستجو در فرم بدن انسان انتخاب کرده است، را چنين عنوان کرد:
از ابتداي شروع مسير خود شناسي ام، آناتومي و فرم بدن انسان و حشرات برايم جذابيت داشت و به شناختي پيرامون همين زمينه از برسي بدن حشرات تا افراد نزديک بدست آوردم. تا اينکه با آينه آشنا شدم و شروع به شناخت و بررسي فرم شخصي و هويت خودم نمودم و از اين رو تغيرات فيزيکي خودم را بررسي ميکردم.
در طول اين سالها به شناخت مفهوم شخصيت پردازي فرمِ بدن در طول تاريخ و تاثير آن روي شخصيت و هويت فرد نسبت به جامعه ، مد يا جغرافيا پرداختم.
آموزه هايي هم از اطراف در غالب تبليغات و مد روز يا تلاش افراد براي تغير شکل و فرم بدن دريافت ميکردم.
افراد افراطي که تغير فرم هاي عجيب انجام دادند يا افراد با معلوليت هاي فيزيکي، همه اينا برام الهام بخش بود.

يکي از مجموعه آثار سروش تحت عنوان "ونوس" با الهام گيري از ونوس ويلندورف (willendorf Venus) با استفاده از چوب، شکل گرفته است. حاجي محمدي در رابطه با اين مجموعه بيان کرد:
اين پيکره ها به دنبال مفهوم، ديدگاه، و رويکرد ساخت اولين ونوس ساخته مي شدند. همانطور که در تمامي آثار قابل لمس است، به جنبه هاي زنانگي دراين کارها بسيار اهميت داده مي شد.
اندازهاي اين آثار نزديک به اندازه هاي واقعي آناتومي انسان است و از جنس چوب بين 70cm تا 160cm هستند.

حاجي محمدي با اشاره بر اينکه حتي ميتوان شروع مجموعه ونوس را از نقاشي هاي کودکي اش دانست، افزود:
نميدانم چرا از کودکي خانوم ها را چاق و برجسته مي کشيدم.در ابتداي فراگيري تکنيک چوب فرم هايي از پيکره هاي زن در کنده هاي درختان نظرم را جلب ميکرد، با الهام گيري از ونوس ويلندورف و مفهومه آن دست به خلق پيکره هاي چوبي شدم که زنانگي در آنها به شدت برجسته بود و در نهايت اين مجموعه شکل گرفت.
ميشود گفت مجموعه ونوس اصلي ترين مجموعه من است. البته در ابتدا فرم ها فقط زن بودند و بعدها مرد هم به اين مجموعه اضافه شد.
مجموعه ي ديگري هم با فرم زن دارم که در ان خانوم ها چادر دارند، اما ونوس بيشتر به خودم شبيه است و بهتر خودم را در آن يافتم. اين دو مجموعه همچناسن ادامه دار هستند.
در ادامه سروش از مجموعه زنان چادري خود ميگويد:
از کودکي ارتباط خاصي با چادر داشتم، زيرش قايم ميشديم، رو يمان ميکشديم، روي آن سبزي پاک ميکرديم، سبزي خشک مي کرديم، زيره درخت مي گرفتيم توت هارو مي تکانديم، روش نون پهن ميکرديم، باهاش خونه درست ميکردم، باهاش لباس طراحي ميکردم، گاهي سرم ميکردم ميرقصيدم، گاهي هم سرم مي کردم نماز مي خواندم ، فکر ميکردم يکي از وسايل مورده نيازه نمازه، تا اينکه… بزرگ شدم وسايل بازي ديگه اي پيدا کردم، نا گفته نمونه گاهي اوقات جايي چادر گلدار ميديدم سرم ميکردم…

در سال هاي اخير سفري به افغانستان داشتم و به شدت جذب چادر آبي شان شدم، از لحاظ رنگ، طرح و دوخت خيلي حساب شده و حرفه اي بود، رفتم در مغازه خواستم برايم بياورد، گفت کلاه بالاش بايد اندازه کسه سر باشد و گرنه نميشود پوشيد، صورتي هم داشت که براي عروس بود، اما آبي را دوست داشتم ، به رنگه پوستم بيشتر ميايمد، پرو کردم ويکي براي خودم خريدم.
در حقيقت اين مجموعه از چادر افغاني شروع شد … با الهام گيري از پوشش زنانه ي دوره ي قاجار، المان هاي ايراني و اشياء زنانه، معماري ايراني و طراحي اتومبيل و اينکه سعي ام بر اين بود که بر خلاف مجموعه ديگرم کمي هم حس و حال مذهبي داشته باشد و در نهايت به اين حجم ها رسيدم.

در ادامه ي راه اتفاقات فيزيکي، بيماري، شرايط و تحولات روحي رواني، اجتماعي، و الهامات محيطي باعث خلق آثاري جديد،کوچکتر و با جزييات بيشتر از جنس برنز شد.
اين آثار به صورت جفت (زن و مرد بين 45cm تا 65cm) ارائه شدند و جنبه ي هاي زنانه و مردانه متمايز تري پيدا کردند.
البته گرايش هاي شخصي و حضور درمحيط هاي ورزشي مردانه بي تاثيردر فرم ها نبوده است. از نوجواني سعي کردم به صورت حرفه اي ورزش کنم و هميشه دوست داشتم ورزيده باشم . علاقه و وسواس شخصي نسبت به فرم و سلامتي شخصي خودم داشتم.
فعاليت در رشته ي ورزشي، مطالعه علوم ورزشي، مطالعه و شناخت آناتومي انسان و حيوانات و حشرات در رشد و ايده پردازي هاي اين مجموعه از مهم ترين عامل ها بشمار ميروند.

اين هنرمند در مورد تحولات احتمالي درآينده کاري اش، گفت:
شايد در آينده تلفيقي از انسان و حيوان کار کنم، ولي در تمام مسير، کار ويژگي انسان يا فرد بودنش را حفظ ميکند، همين الان هم فرم هاي کارها به حشرات نزديک شده اند. برنامه هايي هم در غالب اينستاليشن و عکس و پرفورمنس دارم.
حاجي محمدي در خصوص شيوه برخوردش با گره هاي فکري و فرمي در طول کار، توضيح داد:
تمام مسير کاري من پر از گرهِ است، جداي از فکر و ايده پردازي و تجسم و فرم، بخش خلق اثر است که با ماده سروکار دارد. شناخت و به کارگيري مواد مختلف کار آساني نيست.
ماندگاري، دوام شکل پذيري و تثبيت اينها همه چالش هاي حجم سازي است و هميشه نسبت به سطح اطلاعات و خلاقيتم يک راه کار پيدا ميکنم.
وي با تاکيد بر اينکه همواره تلاشش بر اين بوده تا جنبه هاي تجملي يکي از نشانه ها ي بارز آثارش باشد، ادامه داد:
از کودکي به اجناس طلايي علاقه داشتم و در بزرگسالي به خلقشان پرداختم. شايد هم به دليل جذب مخاطب و بيشتر به چشم آمدن اين اتفاق افتاد، اما در هر صورت جنبه تجملاتي کار برايم اهميت داشته و در ادامه ي مسير به سمت شخصي تر شدن مجموعه و رفتن به سمت طبيعت ، زندگي و محيط خودم حرکت کردم.

اين هنرمند مجسمه ساز، تاثيرات تفکر افراد و محيط بر آثار خود را چنين تشريح کرد:
از افراد زيادي همچون اساتيدم، هنرمندان دور و نزديک و محيط، الگو يا الهام ميگيرم اما فقط در حد ايده يا ديدگاه آن فرد به موضوع ، تکنيک و متريال. چون فرد تنوع طلبي هستم نتوانستم پيرو و ادامه دهنده ي سبک يا مکتب خاصي باشم و اگر هم در دوره اي چنين شده، موقت بوده است.
و در حال حاضر روي چندين فرد خاص کار ميکنم تا مقدمات کار و عکاسي آماده شود و همچنين مجموعه اي از ابزارالات ورزشي را که مجسمه هستند در دست دارم.
علاقه مندان ميتوانند به صفحه شخصي اين هنرمند در اينستاگرام به آدرس https://www.instagram.com/soroush__hm/ مراجعه نمايند.
آدرس ايميل هنرمند: Hmsoroush3@gmail.com
