در ياداشت قبل در بحث موانع خلاقيت، ترس را به عنوان مهمترين و مزاحم ترين پديده رواني در شکل گيري خلاقيت و رفتن به سمت و سوي نوآوري و ايده پردازي نام بردم و به طور اجمال انواع ترس هاي بازدارنده را نام بردم، اينبار ميخواهم به يکي از مهمترين آن ها يعني ترس از شکست بپردازم. اصولا و به طور کلي اکثر صاحب نظراني که بر روي موانع و مقاوت هاي رواني کار کرده اند ترس هاي ذهني و به دور از واقعيت را بيش از هر علت و علل ديگر، ناشي از عوامل محيطي و تعليم و تربيتي ميدانند و اکثرا بر اين باورند که محيط هاي پرورش يافتگي و تعليم و تربيتي هر انسان تاثير تعيين کننده اي بر روي پديده ترس دارند.
در فرهنگ هائيکه عدم نتيجه گيري از يک دوره تلاش و کوشش تحت نام شکست باري محتوائي و معنوي پيدا مينمايد و حجم ذهني اي بيش از واقعيتش مي يابد بگونه اي خود به خود و ناخودآگاه انسان از رفتن به سمت هر امر ناشناخته و تجربه نشده اي پرهيز مينمايد.
پرفسور سيمونته از دانشگاه کاليفرنيا در اين خصوص ميگويد: باور عمومي بر اين است که نوابغ خلاق به ندرت شکست ميخورند اما واقعيت خلاف اينست، يعني نوابغ خلاق، از هنرمنداني مانند موتزارت گرفته تا دانشمنداني مانند داروين، با شکستهاي بسياري رو به رو ميشوند اما اجازه نميدهند شکست ها متوقفشان کند. پژوهش او نشان داده است که: افراد خلاق فقط آزمون و خطاهاي بيشتري انجام ميدهند. پرفسور سيمونته ميگويد رسيدن به نتيجه نهائي به اين خاطر نيست که بيش از ديگران موفق ميشوند بلکه فقط بيشتر کار انجام ميدهند و بيشتر تلاش ميکنند، همين.
ديويد و تام کلي دو برادري هستن که دانشکده پرورش خلاقيت را در دانشگاه استن فورد پايه گذاري نموده اند آنها در کتاب خودباوري در خلاقيت ميگويند: نوآوري معادله جالب و شگفت آوري دارد، اينکه اگر موفقيت بيشتري ميخواهيد، بايد شکست هاي بيشتري را پشت سر بگذاريد. اين همان پديده ايست که در اديان به عنوان آزمون و امتحان الهي از آن ياد ميشود.
يکي از علل رايج در به وجود آمدن اين باور که هنرمندان بزرگ شکست نمي خورند و نياز به بازتوليد ندارند، از اين جا سرچشمه ميگيرد که ما کمتر تمرينات ، اتودها و در نتيجه شکست هايشان را مي بينيم و هميشه نتيجه نهائئ را شاهد بوده ايم و اين خود به خود اين باور را پرورش خواهد داد که هنرمندان موفق بي نياز از تکرار و تمرين بوده اند. اگر ما به خاطر بياوريم که پرکارترين و موفق ترين هنرمندان در رشته ها و ژانرهاي مختلف خصوصا آناني که توانسته اند به نوآوري ها و سبک هاي ويژه اي دست يابند و از تکرار بيهوده بپرهيزند، در طول زندگي هنري خود چه تعداد محصول هنري خلق نموده اند و از خود اثر باقي گذارده اند، آنوقت به خوبي به عظمت تلاش، تکرار و اراده آنان براي توليد اثر هنري پي خواهيم برد.
در کتاب خودباوري در خلاقيت درباره اديسون به عنوان يکي از پرکارترين و مشهورترين مبتکران تاريخ آمده است، او شکست را جزئي از فرآيند خلاقيتش کرده بود، او ميدانست آزمايشي که شکست ميخورد، اگر به يادگيري منجر شود، نه تنها آزمايش مردودي نيست بلکه کليد موفقيت بعدي است. او نشان داد ((معيار سنجش حرکت در مسير موفقيت، تعداد آزمايش هايي است که در 24 ساعت شبانه روز مي توان انجام داد.))
شکست زودهنگام براي کسي که از عزم و اراده کافي برخوردار است، عامل ضروري براي موفقيت در خلاقيت و نوآوري است، زيرا هرچه سريع تر شخص ميتواند به نقاط ضعف و اشتباهات خود پي ببرد.
علي فرامرزي
