مجسمهاي را در محوطه کليساي وانک ميبينيم. قامتي بلند دارد و رنگي تيره. چهرهاش تصوير پيرمردي را به نمايش ميگذارد که با حالتي متفکر به جسمي در دستش نگاه ميکند. مجسمه متعلق است به فردي که ۴۰۰ سال پيش کار بزرگي انجام داده است. او نخستين چاپخانه ايران را تأسيس کرده و اکنون اين مجسمه يادوارهاي از او و کاري است که انجام داده است.
به گزارش گالري آنلاين به نقل از ايسنا، در کليساي تاريخي ارمنيهاي اصفهان واقع در محله جلفا، مجسمهاي بزرگ از يک پيرمرد رخ مينمايد که عبايي بلند بر تن دارد. يک دستش روي کتابهاي چاپ شده در دستگاه چاپي است که هرگز آن را نديده، جهت نگاهش نظارهگر يک قالب حروفچيني کوچک است و رد نگاهش تا درهايِ باز کليساي وانک امتداد پيدا ميکند.

مجسمه درست در وسط يک حوض آب تعبيه شده است. از پشت سر هم که به آن نگاه کنيم، قامتي را ميبينيم که در حال نگاه کردن به قالب حروفچيني است.
مجسمه کليساي وانک متعلق به «خاچاطور گساراتسي» بنيانگذار نخستين چاپخانه ايران و خاورميانه است.
درباره او چنين نوشتهاند: خاچاطور گساراتسي خليفهاي بود که در سال ۱۶۳۶ ميلادي، نخستين چاپخانه ايران و خاورميانه را در «آمنا پر گيچ مقدس» يا همان کليساي وانک بنا کرد.
اين چاپخانه هم اکنون نيز فعال است و به گفته مسوول کنونياش، خاچاطور وارتاپد گساراتسي، روحاني قومپرور و ادبدوست ارمني، بين سالهاي ۱۶۳۶ تا ۱۶۳۷ چاپخانه را در محوطه کليساي وانک بنا نهاده است. قبل از اين تاريخ، در ايران و در تبريز، چاپ سنگي رواج داشت اما اين چاپخانه به سبک حروفچيني کار ميکرد و از اين نظر در ايران و خاورميانه نظير نداشت.
اولين کتابي که در چاپخانه خاچاطور وارتاپد گساراتسي چاپ شد، زبورِ حضرت داوود در سال ۱۶۳۸ ميلادي بود. در حال حاضر کپيِ اين کتاب در موزه کليساي وانک نگهداري ميشود و اصل آن از موزهاي در انگلستان سر درآورده است!

در آن زمان خواست خليفه خاچاطور اين بود که چاپخانهاي مجهز با توان بالا داشته باشد؛ به همين دليل در سال ۱۶۳۹ يکي از شاگردان خود به نام «خليفه هوانس» را به ايتاليا فرستاد تا دانش لازم را کسب کند و سپس به جلفا برگرد. خليفه هوانس چندين سال در هلند مسکن کرد و بعد از آشنايي با اصول چاپ مدرن، با يک دستگاه چاپ به کليساي وانک برگشت. ولي در آن زمان خليفه خاچاطور از دنيا رفته بود و هوانس پس از شنيدن اين خبر ضربه روحي سنگيني خورد، آنقدر سنگين که ساليان سال دستگاه جديد او بياستفاده ماند. برخي از ارامنه با چاپ کتاب که نشانهاي از تجدد بود مخالفت داشتند و شايد به همين علت يا چيزهاي ديگر، چاپخانه وانک يکبار آتش گرفت و سوخت. بناي فعلي چاپخانه مربوط به سال ۱۹۳۰ ميلادي است. از طرفي خليفه هوانس زماني به کار چاپ برگشت و سال ۱۶۴۷، يک کتاب تقويم هم به چاپ رساند اما به دليل مخالفتهايي که گفته شد، دلآزرده چاپخانه را تعطيل کرد و دستآخر هم طي يک خيانت، به قتل رسيد. چاپخانه بعد از فوت خليفه هوانس تا سال ۱۶۸۷ به مدت چهل سال فعاليتي نداشت تا اينکه خليفه استپانوس دستگاه چاپ او را به کار انداخت و درباره مسائل مورد بحث ارامنه، کتابهايي را چاپ کرد.
بار ديگر چاپخانه تعطيل شد. در سال ۱۸۴۴ مانوک هوردانيان، يک دستگاه چاپ به چاپخانه اهدا کرد و طبق روايات نقلشده به دليل نبود نيروي متخصص و کاردان از آن استفادهاي نشد.

يکي از دستگاههاي چاپ واقع در اين چاپخانه
سال ۱۸۶۲ به همت کشيش يغيازاريان، چاپخانه کار خود را از سر گرفت و تقويمي به زبان ارمني در سال ۱۸۶۳ توسط آن منتشر شد. سال ۱۹۰۴ هم براي چاپخانه سال خوبي بود چون هوسپ تومانيان يک دستگاه چاپ جديد به آن اهدا کرد؛ دستگاهي که با نيروي انساني به حرکت درميآمد و به کمک صنعتگران ارمني پس از چند سال برقي شد.
به طور کلي چاپخانه خليفه خاچاطور فراز و نشيبهاي زيادي را طي کرد تا اينکه در سال ۱۹۸۷ «ويکتوريا شهبازيان» (مارديروسيان) به نام و ياد فرزندش «اميل» يک دستگاه چاپ کاملاً اتوماتيک به چاپخانه اهدا کرد و «سرکيس ماتين» نيز به نام و ياد خواهرش «کارتارينه در مارديروسيان» يک دستگاه برش جديد به آن بخشيد. در حال حاضر اين چاپخانه با همين دستگاهها کار ميکند و فصلنامه جلفاي جديد و کتابهاي دعا به زبان ارمني منتشر ميکند.
