مقالات

چرايي استفاده از گياهان در دکوراسيون داخلي

هنگامي که سخن از دکوراسيون و تزئين خانه به ميان مي آيد راهکارهاي زيادي براي ايجاد تغييرات در ذهن ايجاد مي شود اين ايده ها مي تواند اضافه کردن تابلوها يا برخي از المان هاي دکوري به ميز و يا به ديوار باشد و يا افزودن اکسسوري ها اما در ميان همه تغييرات، استفاده از گياهان در دکوراسيون علاوه بر ايجاد تغييرات و زيبايي فضا با راهکاري ارزان قيمت تاثيرات بسيار زيادي بر کاربران فضا و سلامتي و احساسات افراد خواهد داشت.

از زير درختان زيتون تا سيستم هشدار دهنده‌ي زلزله

در “وسوسه‌هاي ناکوک” بود که مي‌خواندم، مي‌گفت: “زلزله چيز غريبي است. چشم باز مي‌کني مي‌بيني وسط تپه تپه‌هاي گلي هستي که اول از همه سقف سفالي‌اش را چيده‌اند اما هنوز نمي‌دانند اتاق‌ها را چطور بسازند تا سقف برود بالا. آخر سقف خانه‌ها بايد بالاتر از سر و گردن باباها باشد. اين بود که ما يک روز صبح پا شديم و ديديم سقف‌ها را روي زمين چيده‌اند و همه توي سرشان مي‌زنند …”

فرار از گذشته، فرار به گذشته

زمان در جهان شرقي ما در دايره‌هاي کوچک و بزرگ مي‌گذرد، باز مي‌گذرد، مي‌گذرد و باز مي‌گردد. سهم گذشته و خاطره از شناخت و بصيرت ما از جهان و آن‌چه از جهان مي‌خواهيم گاه چنان عمده است که صورتي آرمان‌شهري به خود مي‌گيرد و تمام خواسته‌ي ما از آينده و تمام تلاش‌مان براي ساختن آن بازسازي تمام و کمال گذشته است. ما خاطره بازيم، ما حتي زندگي مي‌کنيم که خاطره بسازيم اما جهان، بيرون مرزها و انديشه‌هاي ما هرگز منتظر ما نمي‌ايستد. هر روز افق‌هاي جديدي بر انسان گشوده مي‌شود و هر روز افق‌هاي جديدي براي انسان ساخته مي‌شود. ما از دوران ساختن سازوکارها به دوره‌ي ارزش بخشيدن به سازوکارهاي موجود پا گذاشته‌ايم و اين شايد، شايد فرصتي براي بازگشتن ما به مسير و غافله‌ي جهاني باشد.

آينده هنر ۲۰ سال بعد چگونه خواهد بود؟

آينده گرچه نامعلوم است، برخي عوامل مهم را در افق پيش رو نمي‌توان انکار کرد. از ميان اين عوامل مي‌توان به تغييرات اقليمي و جمعيتي و نيز دگرگوني‌هاي جغرافيايي- سياسي اشاره کرد. به بيان ديگر، در آينده درواقع فقط تغيير است که قطعيت دارد- حال چه از نوع مطلوب باشد و چه از نوع نامطلوب. در چنين چشم‌اندازي براي پيش‌بيني آينده هنر ضروري است که به چگونگي واکنش هنرمندان به اين دگرگوني‌ها توجه کنيم. همچنين بايد به اين‌ موضوع بپردازيم که هنر در زمان حال و آينده در تحقق چه اهدافي مي‌کوشد.

شب‌هاي روشن …

سعيده قرشي؛ معمار،پژوهشگر مانند خيلي از داستان‌هاي داستايوفسکي، شب‌هاي روشن داستان يک راوي اول شخص بي‌نام و نشان است که

آتش بدون دود نمي‌شود، شهر بدون محله

سال‌هاي پيش البته نه آنقدر دور که به ياد نياوريم؛ هم‌محله‌اي بودن يک اتفاق ساده نبود … يک نوعي از هم‌گروهي بودن را در خود داشت و يک حس و حال غالب … يعني وقتي اسم محله‌اي گفته مي‌شد همراه بود با يک نشانه که کل محله را توصيف مي‌کرد. اين نشانه محدود به يک بناي شاخص در محله نمي‌شد شامل صفتي براي افراد محله، کيفيت صداي محله، بوي گياهان محله، حرفه‌ي موجود در محله، نوع خاص وجود نور و سايه، چينش اجزا و توالي فضا و خيلي چيزهاي ديگر بود …

بي ارزشيِ زشتي: در دفاع از نقاشي هاي زشت

داخل ساختماني قديمي و آجري در ميدان ديويسِ شهر سامِرويل، زير سکوي مطلا و نشيمن­گاه­هاي قرمز مخملي [سالن تئاتر]، موزه­اي نامعمول برپاست. پنهان در زيرزمين ساختماني به سبک “هنر دِکو” متعلق به سال 1914 مجموعه­اي از نقاشي­هاي زننده و طراحي هاي مشوّش کننده وجود دارد که به نام موزه­ ي “هنر بد” شناخته شده است.

پیمایش به بالا