کلهرنیا: پوستر تبدیل به یک رسانه معلول شده است / جلوی فاجعه را بگیریم!
بهرام کلهرنیا، هنرمند گرافیست در گفتگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره پوستر و جایگاه آن در فضای شهری گفت: پوستر یک رسانه است و رسانهها حامل پیامهایی هستند که برحسب ضرورتهای اجتماعی از سمتی به سمت دیگر میروند. در واقع جامعه ما انباشته از پیام است اما در عین حال رسانهها در این زمینه مردهاند و به آن توجهی ندارند، از سوی دیگر تولیدکنندگان معنا نیز عمدتا صاحبان رسانه نیستند.
وی ادامه داد: پیش از هر چیز یک سفارشدهنده باید دلایل کافی برای ارائه کار خود در یک رسانه داشته باشد تا آنچه که میخواهد را در یک جایی مورد بهرهبرداری قرار دهد.
کلهرنیا درباره انواع پوستر اظهار کرد: پوستر به صورت رایج به چند دسته تقسیم میشود. پوسترهای تبلیغاتی، پوسترهای روشنفکرانه و پوسترهایی که سازمانهای دولتی بر حسب ضرورتهای ملی آنها را چاپ میکنند. پوسترهایی که به سفارش سازمانهای دولتی کار میشوند، عملا مخاطب ندارند چرا که سفارشدهنده نگاه بالا دست خود را مدنظر قرار میدهد و عمدتا نیز مدیران اطلاع چندانی از وظایف این رسانه ندارند. لذا این عملکرد منجر به یک نگاه غیر حرفهای میشود. نمونه آنچه که امروز در سطح شهر در مقیاس وسیع بسیار دیده میشود.
وی توضیح داد: درحقیقت سازمانهای دولتی از این رسانه استفاده میکنند، اما دست طراح را میبندند، در نتیجه شاهد یک کار با کیفیت که سرشار از ایده و خلاقیت باشد، نیستیم. اما از سوی دیگر پوسترهای تبلیغاتی نیز تکلیفشان مشخص است و میخواهند مخاطب را جذب کنند و راز جذب مخاطب را نیز به خوبی میدانند.
این هنرمند گرافیست بیان کرد: امروز پیروزترین پوسترها را آگهیهای تبلیغاتی، شکل میدهند که به صورت غیر مجاز منتشر میشوند. آنها تبدیل به استیکرهای تبلیغاتی شدهاند. در حالی که پوسترهای فرهنگی – اجتماعی که بسیار سودمند برای بهبود مناسبات زندگی، اطلاع رسانی فرهنگی و رشد هستند، کاملا از بین رفتهاند که دلیل آن نیز نبود سفارش دهنده است. جامعه امروز به جامعه مجازی پناه برده است که همه جور اخباری درآن یافت میشود.
وی با اشاره به اینکه وظایف پوستر از میان رفته و فراموش شده است، افزود: ما به پوستر نیاز داریم چرا که کارایی بسیاری دارد. اما وظایفی که پوستر دارد به فراموشی سپرده شده است. جامعه ما به عنوان جامعه معاصر به یک رسانه خوب نیاز دارد و متاسفانه استفاده از پوستر تنها خلاصه شده به رقابت در مسابقات و شرکت در جشنوارهها و بیینالها، در حالی که جشنوارههای ما نیز جشنواره نیستند و تنها جایی برای جایزه بگیرها شدهاند. بستر فرهنگی و گفتگویی خوبی نداریم و پوستر تبدیل به یک رسانه معلول شده است.
کلهرنیا به دلایل این معلولیت اشاره کرده و بیان کرد: وقتی ما فضا را خالی از عناصر واقعی میکنیم، عناصر درجه چند آن را پر میکنند. ما بینهایت دانشجوی فارغالتحصیل داریم که فاقد صلاحیت کاری هستند و نظام آموزشی بدون مسئولیت آنها را میپذیرد و در نهایت با دادن یک مدرک آنها را رها میکند که در نهایت این فارغالتحصیلان تنها رقیب هم شده و باعث ایجاد یک بازار سیاه کاری میشوند. در این میان سفارش دهنده یک پای ماجرا را شکل داده و کار را خراب کرده است.
وی پیشنهاد داد: باید با شجاعت شرایطی بسازیم تا سرمایهگذار فرهنگی قدم پیش بگذارد؛ اگر میخواهیم یک کار درخور ارائه دهیم، باید از طراحان برجسته دعوت کنیم، موضوعات خود را اعلام کنیم و آنچه را میخواهیم قسمت کنیم تا یک کار خوب با تیراژ بالا چاپ شود، مردم ببینند و رسالت فرهنگی به درستی انجام شود. قطعا با چنین رویکردی شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود. شهرداری بزرگترین سفارش دهنده در این بخش است اما سرمایهگذاری خوبی برای آن انجام نمیدهد، همین باعث میشود طراحان جوان جایگاه یابند و بازار بیمار امروز ارزش بررسی نداشه باشد.
وی در پاسخ به این سوال که مقصر اصلی در به وجود آمدن این بازار بیمار کیست گفت: نظامهای برنامه ریز فرهنگی مقصران اصلی هستند. دانشگاه در شاخه آموزش هنر نتوانسته وظیفه خود را به درستی انجام دهد. اگر قبول داریم که هنر چیز خوبی است باید این اتفاق رخ دهد و نظام آموزشی دانشگاهی خود را غربال کند. دراین شکل باید به نظامهای فرهنگی و سفارشدهندگان نگاه کرد، نه طراحان؛ متاسفانه نظام آموزشی ما بیمار و عقب مانده است و جوان آرزومندی که با هزار بدبختی از سد کنکور میگذرد، پس از اتمام تحصیلات با یک مشکل بزرگتر برخورد میکند.
کلهرنیا با پیشنهاد این که مدیران فرهنگی باید از صاحبان اندیشه بهره بگیرند اظهار کرد: باید صاحبان اندیشه را جمع کرد و درباره شیوههای مدیریت فرهنگی صحبت کرد تا به نتیجه رسید. باید مدیران فرهنگی اجرایی در این زمینه تصمیمگیری کنند و این فاجعهای را که هر روز شاهد رشد آن هستیم، خنثی کنند.