رنگ در گرافیک، تبلیغات و برندسازی
برای کالاهای و خدمات تجاری خود از چه رنگهایی استفاده کردهاید؟
دلیل شما برای این انتخاب چه بوده است؟
آیا تنها بر مبنای سلیقهی شخصیتان انتخابشان کردهاید؟
آیا یک پیام خاص تجاری در ذهنتان دارید؟
در حالی که برای جلب توجه مشتری پرداختن به شکل ظاهری کالا بسیار مهم است، انتخاب رنگها نیز میتواند پیام خاصی را به ذهن مخاطبان وارد کند. آیا مطمئنید که از پیغام نهفته در پس آن رنگآمیزی آگاهی دارید؟؟
هیچ فرقی نمیکند که از کارت بازرگانی، بروشور، وب سایت، پوستر یا چیزهای دیگر استفاده میکنید، مهم آن است که در انتخاب رنگ بسیار دقت کنید. رنگها نه تنها ظاهر کالا را زیباتر جلوه میدهند، بلکه بر عملکرد و رفتار ما نیز تأثیر میگذارند. بنابراین بهتر است آگاه باشیم که رنگ مورد استفادهما بر مخاطب چه تأثیری میگذارد.
مثلاً, آیا تا به حال متوجه شدهاید که بیشتر رستورانهای عرضه کننده خوراک حاضری (fast food) در دکوراسیون خود از رنگهای قرمز روشن و نارنجی استفاده میکنند؟ سرعت بالای این رنگها در تأثیر بر روی مشتری, ابداً تصادفی نیست. مطالعات نشان دادهاند که رنگهای قرمز و نارنجی, مشتریها را تشویق میکند تا هر چه زودتر غذایشان را بخورند و رستوران را ترک کنند یعنی درست همان کاری که صاحبان این قبیل رستورانها از شما انتظار دارند.
همچنین مشاهده تلفیقی فراوان از دو رنگ مشکی و قرمز در وب سایتهای ویژهی بزرگسالان نیز امری تصادفی نیست. به اعتقاد محققان, این رنگها معانی ضمنی جنسیتی دارند.
آیا تاکنون متوجه شدهاید که در اسباب بازیها, کتابها و وبسایتهای ویژهی کودکان معمولاً از تکههای بزرگ رنگهای روشن زنده و اصلی استفاده میشود؟ جوانترها این رنگها را ترجیح میدهند و پاسخگویی مثبت آنها به کالاهایی که این ویژگی را دارند بسیار بیشتر از کالاهایی است که با مداد شمعی یا ترکیبی از رنگهای بیروح و سرد رنگآمیزی شدهاند.
محققان بازاریابی در آمریکا روز خاصی را به گردش علمی اختصاص دادهاند که در آن به شناسایی رنگها و تأثیرات احتمالی آنها بر انسان میپردازند.
اما تأثیرات رنگ در میان فرهنگهای مختلف, متفاوت است. بنابراین هنگام طراحی هر گونه نیازمندیهای تبلیغاتی باید به رویکردها و خواستهای مخاطبینتان توجه کنید.
مثلاً, سفید در فرهنگ کشور چین و ارغوانی در فرهنگ کشور برزیل, نماد مرگ هستند. رنگ زرد برای چینیها مقدس است, اما نزد یونانیها یادآور غم و اندوه و برای فرانسویها نشانی از بخل و حسادت است. در آمریکای شمالی, رنگ سبز تداعی کنندهی بخل و حسادت است. مردم کشورهای گرمسیری بیشتر با رنگهای گرم موافقاند و مردم کشورهای سردسیر و شمالی رنگهای سردتر را ترجیح میدهند.
مثلاً, در فرهنگی که امروزه خط فکری آمریکای شمالی بر آن استوار است, هر یک از رنگهای زیر تداعی کننده کمیتها یا عواطف خاصی است.
قرمز: هیجان, قدرت
آبی (که جزو خواستنیترین رنگها است): اعتماد، قابلیت اطمینان، اعتبار، تعلق، خونسردی.
زرد: گرما, اشعه خورشید, خرسندی, شادی.
نارنجی: بازیگوشی, خونگرمی, سرزندگی.
سبز: طبیعت, طراوت, خونسردی, آرامش, خونگرمی, وفور نعمت.
ارغوانی: صداقت, معنویت, بزرگمنشی.
صورتی: لطافت, ملاحت, فرهیختگی, امنیت.
سفید: خلوص, عفت, پاکدامنی, تمیزی, جوانی, نرمی و ملایمت.
سیاه: کارکشتگی, دلفریبی, جذابیت, ابهام, پیچیدگی.
نقرهای: اعتبار, وجهه, آبرومندی, گرانبهایی.
همچنین محققان در امور بازار و بازاریابی به این نتیجه رسیدهاند که رنگ حتی بر روی عادات خرید مردم نیز تأثیر میگذارد. کسانی که تنها از سر هوا و هوس خرید میکنند در برابر رنگهای قرمز, نارنجی, سیاه و آبی مایل به ارغوانی عکسالعمل بهتری از خود نشان میدهند. اما, کسانی که حساب شده و با در نظر گرفتن توان مالیشان خرید میکنند در برابر رنگهای صورتی, آبی مایل به سبز, آبی آسمانی و سرمهای عکسالعمل نشان میدهند.
ابتدا دربارهی بازاری که هدف نهایی شما است فکر کنید. مثلاً تصور کنید که قصد دارید کتابهایی برای نوجوانان چاپ کنید و بفروشید, اما با پدربزرگها و مادربزرگها سروکار دارید. احتمال دارد کتابهایی را طراحی کنید که در آنها از رنگهای روشن و اصلی (قرمز, آبی, زرد) استفاده شده است تا اینگونه توجه خوانندههای نوجوانتان را جلب کنید. از این رو باید اقلام مورد نیاز در امر بازاریابی (نظیر بروشور, وبسایت و از این قبیل) را با در نظر گرفتن روحیه و سلیقه پدربزرگها و مادربزرگها تهیه کنید. میتوانید از رنگهای آبی (اعتماد, قابلیت اطمینان), صورتی (فرهیختگی, ملاحت, امنیت)
در دنیای امروز برندینگ یا همان ایجاد یک نام تجاری مهم ترین بخش تجارت است. تجارت در هر زمینه ای که باشد چه مجموعههای تولیدی و چه خدماتی در نهایت نام تجاری آن حرفه است که گویای موفقیت یا شکست آن خواهد بود. موفقیت نام تجاری برابر با موفقیت خود تجارت است. در حقیقت هدف اصلی برندینگ این است که یک کالا یا خدمات از رقبایش متمایز دیده شود. تنها زمانی یک مجموعه ارزش افزوده پیدا خواهد کرد که یک نام تجاری شود و یا اصطلاحا برند شده باشد. مطالعات و تحقیقات در طول بیست سال گذشته ثابت کرده است که نقش برندها در ارزش آفرینی،کاهش ریسک و افزایش عمر کسب و کار غیر قابل انکار است. در نتیجه یکی از با ارزش ترین دارائی ها هر مجموعه برند یا برندهای آنها می باشد، یکی از ضروریات مدیران ارشد هر سازمان ایجاد برندهای قدرتمند می باشد.در یک مجموعه نباید هدف چیزی جز تثبیت نام تجاری باشد. اگر شما قادر به خلق نام تجاری با نفوذی باشید در این صورت نیز می توانید از جریان بازاریابی موثرتر و با نفوذتر بهره مند شوید. نام تجاری یک هویت است پس می توان چنین فرض کرد که پروسه برندینگ(خلق نام تجاری) روند ساخت و پرداخت این هویت است.عوامل بسیاری در پروسه برندینگ تاثیر گذارند از جمله نام، نشانه(لوگو)، طرح بسته بندی، رنگ ، ویژگی های محصول و یا خدمات، وب سایت، تبلیغات، مدیریت مجموعه، پرسنل که می توان از آنها به عنوان عناصر برندینگ نام برد. ما در این مقاله سعی داریم تا به نقش رنگ ها در خلق نام تجاری بپردازیم.
یکی از مهمترین جنبههای تبلیغات یک کالا توانایی ماندگاری برند آن در ذهن است به گونهای که در صورت تکرار خرید، با توجه به کیفیت کالا، تمایل برای استفاده مجدد از همان برند ایجاد شود. برای این منظور ابتدا نیاز است علامت تجاری خود را در سازمان ثبت اسناد و املاک کشور ثبت کنید، در غیر این صورت همیشه تهدید سوء استفاده از نام تجاری و برند شما توسط دیگر واحدهای تولیدی وجود داشته و در صورت عدم ثبت آن، امکان پیگیری و شکایت را از خود سلب میکنید. هم چنین دقت نمایید امروزه علامت گذاری به مسئلهای اساسی در خط مشی کالا تبدیل شده است و در بلندمدت تولید کالا با یک علامت تجاری، به سرمایه گذاری قابل توجهی، مخصوصاً در زمینه تبلیغات پیشبردی و بسته بندی نیاز دارد.در نظر بگیرید شما با حداکثر توان و استعداد و سرمایه خود یک واحد تولیدی و یا خدماتی را تأسیس کرده و محصولات خود را با بیشترین کیفیت ممکن تولید میکنید، هدف شما جلب رضایت مشتریست و به آن نائل میشوید، اما با توجه به دنیای رقابت امروز تنها از طریق داشتن علامت تجاری منحصر به خود میتوانید از خرید دوباره مشتری اطمینان حاصل کنید.
شاید سالهاست كه برای كسب و كارتان زحمت میكشید اما هنوز هم، با وجود مشتریان زیاد، یك نام آشنا نشدهاید. ممكن است فكر كنید محصول یا خدمتی كه ارائه میدهید شایستگی چنین نامی را ندارد اما اشتباه میكنید. گناه ناآشنا بودن محصولتان را بر گردن خط تولید یا مجموعهای كه سازماندهی كردهاید نیندازید؛ مقصر اصلی خود شمایید كه هیچ وقت با صدای بلند نام كسب وكار و قدرت خارقالعادهاش را به زبان نیاوردهاید.
بهطور كلی پیام تبلیغاتی موفق، پیامی است كه میتواند در نخستین نگاه مخاطب را بهخود جذب كند پس سعی كنید خیلی وارد حاشیهها و جزئیات نشوید و یك تصویر یا جمله ساده را انتخاب كنید كه با یكبار دیده شدن فهمیده میشود و در ذهن میماند. حالا وقت آن است كه یك نقطه طلایی در تبلیغتان وارد كنید؛ از قدرت احساسات و همذاتپنداری مخاطب برای در یاد ماندن تبلیغتان استفاده كنید و او را درگیر آگهیای كنید كه مقابلش قرار دارد.
استفاده از الفاظ را كنار بگذارید و گمان نكنید اگر نكتهای كه در كسب و كارتان هست، در تبلیغتان نیاید، دیگران شما را ضعیف فرض میكنند. بلكه سعی كنید در تبلیغتان نقاط طلایی كسب و كار و تفاوتهایش با همصنفهایتان را مختصر و مفید روشن كرده و كاری كنید كه مخاطب برای كسب اطلاعات تكمیلی خودش پیگیر شما باشد. فكر نكنید اگر وارد جزئیات شوید و خیلی حاشیه پردازی كنید، تبلیغتان موفق میشود، بلكه برعكس. كوتاه حرف بزنید و تنها از شعارهای تكاندهنده و به یاد ماندنی كمك بگیرید.
تصور نكنید پیام یا تصویری كه طراحی كردهاید، همیشه موفقیت آمیز پیش میرود. ممكن است تبلیغ شما نتواند از پس مخاطبان بر بیاید پس برای تجدید آن، اول ببینید آگهیهایتان در دورههای قبل چقدر بازخورد به همراه داشته و بعد برای تكرار شان اقدام كنید. شاید مجبور باشید شیوه تبلیغتان را اصلاح كنید و شاید هم نیاز داشته باشید رسانه تبلیغاتیتان را تغییر دهید؛ پس فكر نكنید شكست یك تبلیغ به معنای شكست تمامی تبلیغات است.
قرار نیست برای همه كس، همه چیز باشید. تكلیفتان را با خودتان روشن كنید؛ برای چه كسی حرف میزنید و قرار است مشكلی را حل كنید. اجازه دهید كه موسسههای دیگر، باقی مشكلات را حل كنند و شما تنها تمركزتان را روی یك موضوع بگذارید و برای جا انداختنش با كمك تبلیغات تلاش كنید.
روانشناسی رنگ یکی از جالبترین و در عین حال بحث برانگیزترین جوانب بازاریابی است که نقش مهمی در متقاعدسازی مشتری برای خرید دارد.
دلیل این امر این است که امروزه اکثر مکالمات مربوط به رنگ و متقاعدسازی مشتری، شامل شواهد حدسی و گمانهزنی است. علاوه بر این، بعضی از بازاریابان اطلاعات اغراقآمیزی دربارهی “رنگ و ذهن” به منظور گمراه کردن به مشتری میدهند.
چرا نامهای تجاری مهم هستند؟
برای اکثر شرکتها، نامهای تجاری اولین عامل رقابتی و ارزشمندترین دارایی استراتژیک، محسوب میشود. بدون نامهای تجاری، ما مجبور بودیم در دنیایی زندگی کنیم که محصولات تنها طبق قانون عرضه و تقاضا و براساس قیمتشان، عرضه میشدند. ایجاد نام تجاری به شرکتها این امکان را میدهد که فعالانه بر بعد تقاضای فعالیتهایشان تأثیر بگذارند و مشتریان را ترغیب کنند تا تصمیم خرید خود را براساس عوامل دیگری به جز عامل قیمت اتخاذ نمایند.
نامهای تجاری برای مصرفکنندگان هم مهم هستند. نامهای تجاری، مصرفکنندگان را قادر میسازند تا برای خرید خود آگانه تصمیم بگیرند. در نتیجه به آنها کمک میکنند تا از میان چند گزینه یکی را انتخاب کنند. میتوان گفت که نامهای تجاری به زندگی ما غنا بخشیدهاند. در جهانی که نیازهای اصلی ما برآورده شدهاند، نامهای تجاری در تشخیص هویت فردی به ما کمک میکنند تا بتوانیم. البته این، یک موضوع ایدئولوژیک است و ممکن است بسیاری با آن مخالف باشند.
چگونه یک برند قدرتمند بسازیم؟
انتخاب نام تجاری کالا یا خدمتی که در یک صنعت ارائه میشود میتواند سودآورترین بخش از یک استراتژی بازاریابی باشد. در سادهترین تعریف، نام تجاری را میتوان سمبل و نمادی از کالای شما دانست که قادر است از طریق آرم، ترکیب رنگها، صدا، مظاهر و حتی شیوههای نوشتاری، پیام مورد نظر را به مخاطب منتقل ساخته و در اولین نگاه کالای شما را به ذهن وی آورد.
هدف از این مقاله ارائه لیستی از اسامی سازمانهای موفق در زمینه ایجاد نامهای تجاری قدرتمند نمیباشد ، اما به نظر میرسد که مثال کوچکی در این جا میتواند بازاریابان جوان و تازه کار را با اهمیت این مباحث بیشتر آشنا سازد. اگر در این لحظه شما کلمه کولا را بشنوید ، چه چیزی به ذهنتان متبادر میشود ؟ آیا سریعأ تصویری از قوطی قرمز رنگی که آرمی با خطوط شکسته لاتین روی آن میباشد، در ذهن شما نقش نمیبندد؟ سمبلی که در تمامی بطریها و قوطیهای مربوط به یک نوشیدنی گازدار بهخصوص به چشم میخورد . نام تجاری این محصول در ذهن شما از قبل وجود داشته است.
در دنیای کنونی ، انواع مختلفی از نوشیدنی کولا وجود دارد ، اما آن چه که ظاهر نمادین این نوشیدنی خاص را به ذهن شما میآورد ، همان چیزی است که ما آن را نام تجاری قدرتمند مینامیم. در واقع شما یک نام تجاری ماندگار را فقط زمانی که با آن مواجه میشوید به یاد نمیآورید، بلکه هرگاه نیازی در خود حس میکنید، کیفیت آن نام تجاری را به یاد میآورید و همان را میخواهید.
البته مسألهای که نباید نادیده گرفته شود این است که تنها کالایی میتواند نام تجاری قدرتمندی را به خود اختصاص دهد که کیفیت بالایی داشته باشد. صرف هزینه برای تقویت نام تجاری کالایی که از کیفیت پایینی برخوردار است، تنها به هدر دادن منابع میباشد . از طرف دیگر در دنیای پررقابت کنونی که تمام بنگاههای کوچک و بزرگ ، خواهان تمایز چشمگیر خود و محصولات خود میباشند ، یک نام تجاری نیرومند ، اسلحه قدرتمندی برای شکست رقبا محسوب میشود، اما مسألهای که وجود دارد این است که در طول زمان بنگاههایی که دارای منابع محدود و اندک مالی بودهاند همیشه تحتالشعاع سازمانهای بزرگ و ثروتمند قرار گرفتهاند. سازمانهایی که منابع و تجهیزات مالی فراوان آنها، امکان بهکارگیری بیشترین و پرسروصداترین تبلیغات و شیوههای جلب مشتری را به آنها داده است. اما این پایان کار بنگاههایی با بودجه اندک و محدود نمیباشد. یکی از رسانههایی که در ابتدا امید بسیاری به این گونه شرکتها میبخشید، اینترنت بود. اینترنت در ابتدا ارزان و برای رقبا ناشناخته بود ، اما به تدریج با ورود رقبای قوی، با بودجههای کلان که قیمتهای بالاتری برای به کارگیری فضاهای اینترنتی پیشنهاد میکردند، مجددأ عرصه بر حضور شرکتها و بنگاههای ضعیفتر از لحاظ مالی تنگ شد ، اما حضور افراد خلاق در حوزه تبلیغات باز هم راههای جدیدی را پیش رو گذاشت به نحوی که بدون صرف هزینههای کلان بتوان به نتایج درخشانی دست یافت.
یکی از موثرترین شیوههای به کار گرفته شده ، استفاده از مشتریان در روند ساختن یک نام تجاری قدرتمند است در این حالت، مشتریان صرفأ دریافتکنندگان ساده کالای شما نمیباشند، بلکه مشاوران اصلی شما در جهت بهبود بخشیدن به وضعیت نام تجاری شما و اجزا آن میباشند و از این روست که امروزه سازمانها در هر ابعاد و اندازهای که باشند ، به استفاده از وبسایتهای خلق نام تجاری به صورت آنلاین روی آوردهاند. این سایتها به آنها این امکان را میدهد که با پرداخت مبلغ اندکی پول به عنوان پاداش در قبال یافتن خطاهای موجود در وبسایت مربوط به شرکت، مشتریان بالقوه را در ساخت یک نام تجاری قدرتمند شریک تلاشهای خود سازند. زمانی که مشتریان میبینند که چگونه بنگاه مذکور در تلاش برای رفع خطاها و اشتباهات خود حتی در فضای مجازی اینترنت میباشد، ذهنیت مثبت و اعتماد بالایی نسبت به شرکت مربوطه در وی به وجود میآید. علاوه بر این ، زمانی که مشتریان احساس میکنند که در افزایش کیفیت وب سایت موثر بودهاند ، احساس نزدیکی بیشتری با بنگاه مورد نظر مینمایند و از همه مهمتر اینکه بازدیدکننده از یک وبسایت برای پیدا کردن خطاهای موجود، ناگزیر به دقیق شدن و مطالعه بیشتر وبسایت است، در نتیجه کاملأ تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و شرکت و محصول آن در ذهن وی نقش خواهد بست مورد اشاره شده تنها یکی از هزاران روشهای خلاقانهای است که فعالان حوزه تبلیغات برای خلق یک نام تجاری ماندگار و قدرتمند به کار بستهاند.
اهمیت رنگ در برند
برند یکی از مهم ترین مباحث در زمینه مفهوم رنگ است و بسیاری از تحقیقات در این زمینه نادرست هستند.تلاشهای فراوانی جهت طبقهبندی واکنش مصرفکننده به رنگهای مختلف انجام شده است. اما حقیقت امر این است که رنگ به تجارب شخصی افراد بسیار وابسته است و انتقال احساس و برداشت خاص از یک رنگ به صورت جهانی دشوار است.
اما الگوهای پیامی بسیاری در مفهوم رنگ وجود دارد. به عنوان مثال رنگها نقش حیاتی در خرید و برند، بازی میکنند.
محققان بر اساس مقاله ای با عنوان ” تاثیر رنگ در بازاریابی” یافته اند که بالغ بر 90 درصد قضاوت هایی که از سوی مصرف کنندگان درباره محصولات می شود، تنها بر اساس رنگ است. (انتخاب نوع رنگ هم به محصول بستگی دارد)
با توجه به نقش مهم رنگ در برند، نتایج حاصل شده از یک مطالعه با عنوان ” تأثیرات متقابل رنگ” نشان می دهد که رابطه بین رنگ و برند بر پایه تناسب درکِ رنگی است که در برند خاصی استفاده می شود. ( به عبارت دیگر آیا رنگ با آنچه که فروخته می شود “تناسب” دارد یا نه)
مطالعهای با عنوان “قرمزِ هیجان انگیز و آبی رقابتی” نیز تأثیر رنگ بر خرید را بر اساس چگونگی اثرگذاری مفهوم برند، تأیید میکند. این بدان معنا است که رنگ باعث می شود مصرف کننده درباره “ویژگی” برند ، قضاوت کند. (اگر موتورهای هارلی دیویدسان، حس خوب و قدرتمندی را به موتورسوار نمی دادند، دیگر چه کسی می خواست آنها را بخرد؟)
برخی دیگر از مطالعات نشان میدهند که مغز ما برندهای قابل شناسایی را ترجیح می دهد که باعث می شود رنگ اهمیت ویژه ای در ویژگی برند داشته باشد.حتی پیشنهاد شده که کسبوکارهای نوپا رنگی را برای لوگو انتخاب کنند که آنها را از سایر رقیبان خود متمایز سازد. (مثلأ اگر کلیه رقیبان از رنگ آبی در برند خود در زمینه کسب و کارتان استفاده می کنند، شما رنگ بنفش را انتخاب کنید)
بر اساس مطالعات محققان، زمانی که وقت انتخاب “صحیح ترین” رنگ می رسد، پیش بینی واکنش مصرف کننده به رنگ انتخابی که با محصول در تناسب باشد، بسیار مهم تر از خود رنگ است. بنابراین اگر مالکان کمپانی هارلی-دیویدسن (Harley-Davidson) می خواهند محصولی را تولید کنند که در مشتریان احساس قدرت کنند، باید پیش بینی کنند که محصولاتی با رنگ صورتی هرگز به فروش نخواهد رسید.
هر رنگ با ویژگی خاصی در ارتباط است. ( مثلأ رنگ قهوه ای با خشونت، بنفش با فرهیختگی، و رنگ قرمز با هیجان در ارتباط است). اما نکته قابل توجه در اکثر مطالعات دانشگاهی درباره رنگ و بازاریابی این است که به جای پرداختن به رنگ های کلیشه ای و مربوطه معمول، رنگ انتخابی تان باید با ویژگی دلخواهِ برندتان، تناسب داشته باشد.
به نادرست بودن این مفهوم کلی که رنگ سبز به معنی آرامش است توجه کنید. در صورت داشتن چنین عقیده ای از موضوع اصلی دور می مانیم؛ گاهی از رنگ سبز برای برندهای مربوط به امور زیست محیطی مانند Timberland’s G.R.E.E.N standard, استفاده می شود، اما رنگ سبز گاهی اوقات جنبه مالی را هم (مانند mint.com سرویس مدیریتی امورمالی شخصی در آمریکا) در برمی گیرد.
این موضوع دربارهی سایر رنگها هم صدق میکند، مثلاً رنگ قهوهای در یک حوزه به معنی خشونت و در جایی دیگر نشاندهندهی صمیمت و احساس میزبانی (مانند مراسم شکرگزاری) و یا اشتهاآور ( مانند آگهی تبلیغاتی شکلات) است.
اما این نکته را به خاطر داشته باشید که زمینه کاری شما مهم ترین نقش را بازی می کند. احساس و تصویر ذهنی که برند شما در متقاعد کردن مصرف کننده می گذارد، بسیار مهم است. رنگ انتخابی حتما باید با برند متناسب باشد.
یک راهنما برای روانشناسی رنگ در طراحی لوگو
رنگ می تواند یک ابزار ارتباط بصری مهم باشد که می تواند به طور صمیمانه ای بر روانشناسی بیننده در سطحی نیمه هشیار تأثیر بگذارد. رنگ می تواند در تعیین یک ارتباط مصرف کننده با محصول داده شده یا کمپانی کمک کند و نقشی مهم در به خاطر ماندن برند در ذهن بیننده دارد.
رنگ می تواند یک گوناگونی عظیم از احساسات و حتی خاطرات را بیرون بکشد. یک تفسیر شخصی از رنگ می تواند به فاکتور هایی مانند سن، ملیت، حرفه، علاقه، و اولویت های شخصی بستگی داشته باشد.
از این رو این توضیح نمی تواند به اندازه کافی در استفاده صحیح از رنگ موثر باشد، شما باید به طور کامل درک دقیقی از هدف افراد مورد نظرتان داشته باشید.
برای مثال، زمان رویارویی با یک محصول جدید، رنگ و ظواهر بصری (93%) دیگر فاکتور ها مانند بافت (6%) و صدا و بو (1%) در ذهن مصرف کننده باقی می ماند. حتی جالب است که بدانید 85% از خریداران می گویند که رنگ یکی از دلایل اصلی آن ها برای انتخاب و خریدن یک محصول است.
و دیگر تحقیقات نشان داده است که رنگ شناسایی یک برند را بیشتر از 80% بالا می برد. این یک آمار شگفت انگیز است زمانی که شمابه این قضیه فکر کنید که اعتماد مشتری، ارتباط مستقیم با مطرح شدن یک برند را دارد.
شما باید به طور عاقلانه ای شاخه های رنگی را در زمان طراحی یک لوگو مد نظر داشته باشید.
چگونه برای برند خود رنگ انتخاب کنیم؟
بر خلاف آنچه برخی فکر می کنند ، طراحی یک برند کار بسیار زمان بر و مشکلی است. نه تنها شما مجبورید تعداد زیادی متغیر را در نظر داشته باشید، بلکه باید بدانید چگونه تغییرات را به خوبی و به نسبت های مناسب در جاهایی که نیاز است اعمال نمایید.
اگر شما بخواهید یک برند قدرتمند را طراحی کنید، تجارت شما قسمتی از تأمین و ارائه سرویس ها و خدمات مناسب و مطلوب برای راضی کردن مخاطب و مشتری خواهد شد.
شما می توانید به فروش اتومبیل بپردازید و یا یک فروشنده مستقل باشید، فنجان بفروشید و یا تعمیرکار ساعت ب