پنج پرسش از كریستیز دبى

آیا كریستیز دبى حق مطلب درباره هنر ایران را ادا مى كند؟
این پرسشى ست كه در چند سال اخیر در ذهن جامعه هنرى ایران پررنگ تر
مى شود؛
دو هفته پیش نوزدهمین حراج كریستیز خاورمیانه در دبى برگزار شد؛
كل فروش این دوره براى ٨٨ اثر، هفت میلیون و ١٦٣ هزار دلار بود و حاصل فروش ٢٧ اثر ایرانى نزدیك به نیمى از كل حراج، معادل سه میلیون و ٢١٣ هزار دلار!

همین مقایسه ساده، اهمیت و میزان نقش آفرینى هنر ایران در ماركت منطقه را روشن مى كند، اهمیتى كه به طبع باید زمینه بیشتر دیده شدن هنر ایران در كریستیز شود؛
اما زمزمه هایى در جامعه ایرانى ست كه مدعى ست این مهم رخ نمى دهد؛

براى مثال سه بندى كه بعدتر در این نوشتار مى آید، این سوال را به ذهن
مى آورد كه آیا زاویه نگاه دفتر كریستیز دبى به هنر ایران تغییرى یافته است؟

پیشتر اما بازگویى این نكته را الزامى مى دانم كه حضور كریستیز منشا خدمات بسیار براى هنر به خواب رفته خاورمیانه بود و هست؛
ویژه آنكه ١٠ سال است در دبى دفتر دائمى دایر كرده و با نظمى مثال زدنى هر اكتبر و آوریل حراج برگزار مى كند و استانداردهایى در زمینه ارائه آثار هنرى با خود آورده كه ستایش برانگیز است؛
اهل فن با یك حساب سرانگشتى مى توانند دریابند كه كریستیز سودى مادى از دفتر دبى خود نمى برد، بعد از ٢٠٠٨ درخشان و سایه دامنه دار ركود اقتصادى بر منطقه، احتمالا تنها دخل و خرج این حراجى در دفتر دبى برابر مى شود؛ كمااینكه هفته آینده كریستیز نیویورك بر پا خواهد شد كه فروشى بالغ بر ٧٠٠ میلیون دلار براى آن تخمین زده مى شود كه در مقایسه با هفت میلیون دلار دو هفته پیش دبى خود گویاى میزان سود كنونى كریستیز از خاورمیانه است؛
اما از آن سو به یقین هنر منطقه به خصوص هنر ایران، بر بلنداى اعتبار كریستیز بار دیگر به دنیا معرفى شد و گاه ارتقاى قیمتى را به خود دید كه در اوایل این سده براى جامعه هنرى منطقه یك رویا، یك خواب تلقى مى شد؛
مهم تر تعامل و صبورى ست كه كریستیز سال هاى تحریم ها، قطع سوئیفت و دشوارى انتقال پول به ایران و ایرانى پیشه كرد و هرگز خللى در عرضه آثار هنرمندان مان به وجود نیاورد... از همین روست كه در مطلع هر نقدى باید نكات فوق را از سر انصاف و قدرشناسى یادآورى كرد:


١-
چند دوره اخیر تمركز كریستیز دبى بر ارائه هنرمندان مدرنیست ایرانى ست و تقریبا غیر از فرهاد مشیرى ، افشین پیرهاشمى و ركنى حائرى زاده چشمش را بر هنر پیشگام معاصر ایران بسته است؛
به همین منوال چندى ست درهاى كریستیز بر هنرمندان جوان كشورمان هم بسته مانده است كه هر دوى چنین رویكردهایى در باب كشورهاى عرب دیده نمى شود.


٢-
در سه چهار دوره اخیر چیدمان كاتالوگ به گونه اى ست كه آثار هنرمندان ایران پس از ارائه ٦٠ و گاه ٧٠ اثر روى میز حراج مى رود و تقریبا در این مدت هیچگاه نشده در حضور حداكثرى جمعیت در سالن حراجى ، آثار هنرى كشورمان عرضه شوند؛ مانند همین دوره كه آثار ایران در دو بخش انتهایى حراج از شماره ٦٩ تا ٩٣ و ٩ اثر در بیست كار پایانى حراج ، وقتى كه صندلى هاى خالى بیشتر از خریداران به چشم مى آیند ارائه شدند؛ حال آنكه امتیاز ارائه در بهترین و شلوغ ترین زمان سالن حراج به خصوص در اختیار هنرمندان لبنان، سوریه،عراق و مصر قرار مى گیرد كه تكرار مكرر این رفتار در چند حراج اخیر سوال برانگیز است؛
جالب اینجاست همین جانمایى سبب شده " یوسى پیل كانن" كمتر كارهاى ایرانیان را چكش زند، حال آنكه پرفورمنس و اكت بسیار حرفه اى او تاثیر مستقیم بر فروش و ارتقاى قیمت آثار دارد.

٣-
گفته مى شود خریداران عرب دیگر رغبتى به خرید آثار هنرى ایران نشان نمى دهند كه البته در این باره مى توان گزاره هاى متعددى را متصور دانست،
اما آمار فروش كریستیز مى گوید گویا خریداران عرب اقبال شایان توجهى به اثار هنرمندان عرب هم نشان نمى دهند؛ آمار همین دوره مى گوید عرب ها براى ٦١ اثر هم نژادان خود فقط حدود چهار میلیون دلار پرداخته اند؛
لذا این پرسش بدیهى پیش آید كه آیا كریستیز دبى در آگاهى بخشى و تهییج شیوخ متمول منطقه، كم كارى و تعلل مى كند؟! شاید عدم فروش ٣٣ اثر در همین دوره نوزدهم كریستیز دبى (شامل ٢٦ اثر عرب و هفت اثر ایران) را بتوان در همین راستا ارزیابى كرد.

و دست آخر اینكه
نویسنده از كاستى هاى متعدد هنر ایران آگاه است و بارها بدان ها اعتراض هم كرده، حتى شاید این كاستى ها در زمره گلایه هاى ناگفته كریستیز نیز قلمداد شود، مانند اینكه : تحریم ها و پروژه ایران هراسى ماركت هنرمان را تقلیل داده، در آستانه هر حراجى فردى در تهران ادعاى تقلبى بودن فلان اثر را رسانه اى
مى كند حال أنكه عرب ها با انبوه هنرمندان فقید چنین حاشیه هایى ندارند، هنرمندان مان فاقد كتاب و كاتالوگ ارزنده اند، تبلیغات در رسانه هاى خارجى مان صفر است حتى در مملكت خودمان فاقد رسانه حرفه اى و دو زبانه در عرصه تجسمى هستیم ... اما با این وجود، هنر ایران كیفى ترین و پول ساز ترین هنر خاورمیانه است و به جاست كریستیز به عنوان معتبرترین برند فروش آثار هنرى منطقه با یك خانه تكانى ذهنى، روزگار نوین پیش روى ایران را در نظر و فضاى وسیع تر براى هنر ایران فراهم آورد.
البته چنین مهمى پیش تر مستلزم این باور عمومى میان خود ماست كه فروش یك ریال هنر ایران آن سوى مرزها، برابر با چند صد ریال در داخل ایران اهمیت دارد
و همه براى دست یازیدن به بازار بین المللى باثبات و حفظ منافع ملى باید عزمى جزم و حتى گذشت و فداكارى از خود بروز دهند.


این یادداشت امروز سه شنبه دوازدهم آبان در روزنامه شرق ص ١٤ به چاپ رسیده است.

منبع: هنرآنلاین

logo-samandehi