گفتوگو با فرشید موسوی استاد معماری دانشگاه هاروارد
به گزارش گالری آنلاین به نقل از هنرآنلاین، فرشید موسوی معمار ایرانی متولد 1344 شیراز و استاد دانشگاه هاروارد در خط اول حرفه خود قرار دارد. شهرت او به عنوان یک طراح نوآور به فهرست قابل توجهی از پروژههای موفقیت آمیز از جمله طراحی موزه هنر معاصر در کلیولند و و فروشگاه" ویکتوریا بکهام" در لندن منجر شده است. موسوی در حال حاضر هم پروژههایی در پاریس و لندن را در دست دارد. این طراح همکاری با گروههای مشاوره طراحی و معماری بین المللی از جمله در" گالری وایتچپل" لندن را در کارنامه دارد.
ساختمان اصلی ناشران در پاجو کره جنوبی، مرکز جدید موسیقی BBC در لندن، دانشگاه هنر و طراحی در انگلستان و دفاتر کار مختلف با مقیاس بزرگ در هلند از طرحهای هستند که توسط دفتر معماری او اجرا شدهاند. همچنین از جوایزی که این دفتر کسب کرده میتوان به جایزه معماری میرال 2۰۰۳، جایزه معماری کانگاوا در ژاپن 2003، دو جایزه جهانی RIBA در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، جایزه ویژه نقشه برداری عمرانی در نهمین نمایشگاه سالانه معماری ونیز 2004 و جایزه معماری چارلز جنکس ۲۰۰۵ اشاره کرد. فرشید موسوی علاوه بر اینکه عضو ثابت کمیته طراحی بین المللی (IDC) در لندن است یکی از اعضای گروه مشاورین معماری و طراحی پارلمان انگلستان نیز به شمار میآید.
وبسایت " somethingcurated " اخیراً مصاحبه ای با این طراح موفق بین المللی را انتشار داده که برگردان بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید.
چه اتفاقاتی شما را به فعالیت در رشته معماری سوق داد؟
طبیعی است که ابتدا به اندازه حالا از معماری نمیدانستم اما همیشه ترکیبی از یک فعالیت عملی توأم با کارکردهای فرهنگی را برای فعالیت حرفه ایام در نظر داشتهام. معماری در حقیقت تقاطع بسیاری از عرصهها چون زیباییشناسی، انسانشناسی، اقتصاد، فلسفه، سیاست، جامعهشناسی، فن آوری و هنر است.
پس از تحصیل در کالج هنر دندی، برای کار به جنوا در ایتالیا رفتم . مدتی بعد تحصیلات خود را در دانشگاه هاروارد ادامه دادم و بعد از آن هم برای سه سال در هلند کار میکردم. بالاخره برای تدریس در دانشگاه و ادامه فعالیت حرفه ای به انگلستان برگشتم.
در دفتر معماریتان یعنی " FMA" چه رویکردی برای فعالیت در عرصه معماری دارید؟
سعی میکنیم در مورد نحوه کارکرد معماری پرسشهایی طرح کنیم. برای مثال، این پرسش که چگونه میتوانیم تجربه زندگی افراد در فضاهای معماری را بهبود ببخشیم، یا اینکه چگونه میتوانیم طراحی یک ساختمان را در عین خصلتهای کاربردی آنها به نوعی از "تجربه هنر" سوق بدهیم. حالا 23 سال است که من در این عرصه فعالیت دارم. خب ، با تجربه درگیر شدن در هر پروژه ، بیشتر هم یاد میگیرید. اما واقعیت این است که نوآوری و انجام کارهای جدید خیلی دشوار است به خصوص اینکه معماری تنها عرصه سلایق طراح نیست و خواستههای کارفرمایان هم در این میان مطرح است.
این روزها روی چه پروژههایی کار میکنید؟
یکی از پروژههایی که در مرحله طراحی آن هستیم ساختمانی اداری در "فن چرچ" لندن است که یک ساختمان نامتعارف خواهد بود؛ ساختمانی با جلوه ای سیاه و سفید در ترکیبی از فلز و شیشه که فضای اطرافش را به شکلی پیدا و ناپیدا و شبح گونه انعکاس خواهد داد. پیش بینها این است که تا دو سال آینده طراحی این مجموعه تکمیل شود و پس از آن دو سال دیگر برای ساختنش زمان نیاز خواهد بود.
درباره پروژههایی که بیشتر از همه با آنها افتخار میکنید بگویید؟
پایانه بین المللی یوکوهاما در ژاپن یکی از اینها که به عنوان یک پروژه شهری و عمومی، همینطور به خاطر نقش پررنگش در حیات شهری یوکوهاما و اینکه در رونق اقتصاد محلی این شهر تاثیرگذار بوده برایم بسیار ارزشمند است. پروژه دیگری که اخیراً انجام شد و درگیر شدن در آن خیلی لذت بخش بود طراحی موزه هنر معاصر در کلیولند بود که که تأمین مالی آن در حقیقت با مشارکت بخش بزرگی از ساکنین این شهر و عملاً با درگیر شدن آنها همراه بود. در حقیقت بخش قسمت عمده منابع مالی این پروژه از جمع آوری هدایای اهالی شهر تأمین شد. این موزه از زمان افتتاح انرژی فوق العاده ای برای شهر به ارمغان آورده است.
آیا میتوانید موسسه علمی مشخصی را اسم ببرید که از نظر شما تربیت دهنده نسل آینده معماران پیشرو جهان به حساب بیاید؟
ممکن است جانبدارانه به نظر برسد ولی به گمان من در حال حاضر دانشگاه هاروارد است که این نقش را بازی میکند. این مدرسه معلمانی بزرگ و دانش آموزانی عالی را پرورش میدهد و از دیدگاه گسترده ای در مورد آموزش معماری برخوردار است.
علت پیوستنتان به هیئت امنای " گالری وایتچپل" چه بوده؟
قبل از همه به خاطر اینکه "وایتچپل" یک موسسه خیریه است که به عنوان بستری برای معرفی فعالیتهای هنری عمل میکند . از دیدگاه خودخواهانه تر، فعالیت من در این مجموعه باعث میشود چیزهایی از رشتههایی که در آنها تخصص ندارم، یاد بگیرم . این به من کمک میکند تا کار خود را از زاویه دیگری ببینم چرا که فعالیت در یک گالری با اجرای یک پروزه معماری بسیار تفاوت دارد. به هر حال پیشنهاد دوستان "وایتچپل" را پذیرفتم چرا که این یک گالری خاص است و در بخشی پویا از شهر لندن واقع شده. این مرکز هنری در خدمت یک جامعه مختلط است و هر یک از فضاهای آن یک محیط منحصر به فرد برای ارائه هنر را در اختیار میگذارد.
دیدگاه شخصی شما از فعالیتتان به عنوان یک زن در رشته ای که به طور عام مردانه محسوب میشود، چگونه است؟
این مسئله در فرهنگهای مختلف مصداقهای کاملاً متفاوتی هم دارد. همیشه معتقد بودهام که باید فرصت بروز تواناییهای زنان در عرصههایی که به گفته شما با جنسیت مردانه گره خورده، فراهم شود. هر چه پیش تر میروم بیشتر مصمم میشوم تا کمک کنم هر چه بزرگتر میشوم، بیشتر فکر میکنم باید به دیگران کمک کنم که بتوانند این تواناییها را بروز بدهند. واقعیت این است که ما نیاز به ایجاد فرهنگی متفاوت در محیطهای حرفه ای مان داریم. باید بپذیریم که معماران زن و مرد تعهدات و مسئولیتهای یکسانی در قبال حرفهشان دارند.
از نظر شما سه پروژه برتر معماری یک دهه گذشته کدام ها هستند؟
جواب دادن به این سؤال مشکل است. شما نمیتوانید طراحی یک موزه بزرگ را با یک فرودگاه مقایسه کنید و اهمیت یک پروژه همیشه مربوط به زمینه آن است. پروزه های زیادی هستند که میتوانم اسم ببرم ولی اگر مجبور به انتخاب سه تای از آنها باشم از پروژه "های لاین" در نیویورک اسم میبرم که نمونه ای عالی از استفاده مجدد از ساختارهای رها شده برای یک هدف جدید است. پروژه دیگر موزه نئوس در برلین آلمان است به عنوان نمونه ای عالی از احیای یک ساختمان متروکه که در طول جنگ جهانی دوم بمباران شده بود. پروژه بعدی هم " پارکینگ جدید 1111 Lincoln Road در بخش جنوبی ساحل میامی در فلوریدا است که نشان میدهد چگونه میتوان ساختمانها را در تناسبی میان شکل و عملکردشان طراحی کرد.
وبالاخره توصیه طلایی شما برای معماران و علاقه مندان به فعالیت در این رشته چیست؟
هرگز اجازه ندهید که دیگران برای شما محدودیت ایجاد کنند.