مروری بر آثار لوکوربوزیه در پمپیدو/ گرامیداشت هنرمند ۵۰ سال پس از درگذشت


این نمایشگاه به برجسته‌سازی آثار هنری و معماری لوکوربوزیه می‌پردازد که اساسا به سازه‌گرایی تمایل داشت و این گرایش او به بارزترین شکل درکلیسای رونشان تجلی یافت؛ کلیسایی که یکپارچه تندیس است . این رخداد همچنین به آثار هنری و معماری لوکوربوزیه که به دنبال درک تکامل بدن انسان بوده می‌پردازد و شامل متن‌ها نقاشی‌ها، مجسمه‌ها و ماکت‌های این هنرمند است.

علاقه لوکوربوزیه به جزئیات بدن از تحقیقات وی بر روی واحدهای اندازه‌گیری و کانسپت های ریتمیک، از طریق راهی برای تجربه‌ی هنر بر اساس نسبیت توسعه‌یافته است. این معمار به دنبال ارائه‌ی یک جایگزین برای سیستم متریک بوده است که او به دلیل عدم ارتباط با فرم انسان، آن را به معماری بی‌ربط می‌دیده است.

درحالی‌که او اساس سیستم امپریالیستی در محصولات انسان‌محور را پیدا نمود؛ خواست که با ایجاد یک سیستم به‌طور مداوم به تولید اشکال دلپذیر بپردازد؛ درنتیجه، لوکوربوزیه، سیستم "مدولار" را توسعه بخشید که یک سیستم اندازه‌گیری به‌دست‌آمده بر اساس نسبت طلایی و بدن انسان است.

برای تکمیل این نمایشگاه اصلی، مرکز پمپیدو، چندین برنامه‌ی الحاقی ازجمله فعالیت‌هایی برای کودکان و خانواده‌هایشان را ارائه نموده که شرکت‌کنندگان را به درک مقیاس انسانی و معماری لوکوربوزیه از طریق رقص دعوت می‌نماید و هر چهارشنبه مجموعه‌ای فیلم پیرامون فلسفه‌ی طراحی لوکوربوزیه را به نمایش می‌گذارد.

لوکوربوزیه در طرح‌های خود بسیار تحت تأثیر فضای کلی شهری و سیستم شهرنشینی منطقه به منطقه بود که به کارش جذابیت بالایی می‌بخشید. او همچنین عضو انجمن بین‌المللی معماران مدرن شد. او یکی از اولین کسانی بود که در زمان خود تأثیر ماشین را، انباشتگی انسان‌ها بیان کرد! او این مطلب را چنین توضیح می‌داد که در آینده، شهرها حاوی آپارتمان‌ها و ساختمان‌های بزرگی خواهند شد که هرکدام به‌طور مجزا، گویی در کنار بقیه پارک شده‌اند. تئوری‌ها و طرح‌های لوکوربوزیه خصوصاً توسط صنف ساختمان‌سازان کاملاً مورد قبول قرار می‌گرفت، چنان‌که لوکوربوزیه می‌گفت: به‌طور قانونی تمام ساختمان‌ها باید سفید باشند. و دیگر معماران از این گفته پیروی می‌کردند و از هرگونه تزئینی به‌شدت انتقاد می‌کردند. لوکوربوزیه از ترکیب‌های بزرگ منظم در شهرها همواره با عبارت‌های خسته‌کننده و ناهماهنگ با افراد پیاده در شهر، یاد می‌کرد. پلان شهری برزیل نیز بر همین ایده‌های او بنا شده بود. آخرین آثار لوکوربوزیه بیان‌کنندهٔ یک برداشت پیچیده از فشارهای مدرنیته در زمان خود بودند ولی درعین‌حال طراحی‌های معماری شهری او دارای حالت استهزا و انتقادگرایانه هستند.

لوکوربوزیه شهرهای آینده را شهرهایی تجسم نمود که از آسمانخراشهای عظیم و مرتفع تشکیل شده است. در هر یک از این آسمان‌خراش‌های چند عملکردی، حدود صد هزار نفر کار و زندگی خواهند کرد. در این ساختمان‌ها، آپارتمان‌های مسکونی، ادارات، فروشگاه‌ها، مدارس، مراکز تجمع و کلیه احتیاجات یک محله بسیار بزرگ فراهم است. ساکنان این مجتمع‌ها، از دود و سروصدای ترافیک اتومبیل‌ها به دور هستند و بجای آن از آفتاب و دید و منظر زیبا استفاده می‌کنند.

بر اساس این نظریه، دو شهر مهم در دهه پنجاه میلادی، طراحی و اجرا شد. یکی شهر چندیگار در هند بود که توسط خود لو کوربوزیه طراحی شد. برای طرح این شهر لو کوربوزیه از جدیدترین ضوابط شهرسازی و معماری مدرن که عمدتاً خود او مسئول تبیین آن‌ها بود، استفاده کرد.

دومین شهری که توسط عقاید لو کوربوزیه طراحی شد، شهر برازیلیا، پایتخت برزیل بود که توسط لوچیو کوستا و اسکار نیمایر در سال ۱۹۵۷ طراحی شد. نمایر خود با لو کوربوزیه، در طراحی ساختمان وزارت آموزش‌وپرورش برزیل در سال ۱۹۳۶ همکاری کرده بود.
همچنین ساختمان طراحی شده توسط نورمن فاستر، معمار سبک های تک، بنام برج هزاره توکیو ۱۹۸۹ در ساحل شهر توکیو را می‌توان نمونه کاملی از برج‌های چندمنظوره نظریه لو کوربوزیه تلقی کرد.

منبع : هنرآنلاین

logo-samandehi